حرفۀ رمان نویس
خلاصه
این کتاب متشکل از یازده مقاله بلند است که برخی از آنها قبلاً منتشر شدهاند و برخی فقط برای قرارگرفتن در این مجموعه به رشته تحریر درآمدهاند. در این مقالهها موراکامی به همه چیزهایی میپردازد که مخاطبان وی دوست دارند از خالق «جنگل نروژی» یا «سرگذشت پرنده کوکی» یا «کافکا در ساحل» بپرسند.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
هاروکی موراکامی نویسندۀ شهیر ژاپنی، در دهه 70 زندگی خود همچنان بسیار پرمشغله و پرکار است. موراکامی تا به حال بیش از 30 کتاب نوشته، چندین و چند جایزۀ معتبر را از آن خود کرده و آثارش به پنجاه زبان مختلف ترجمه شده است. او را همچنین میتوان محبوبترین نویسندۀ حال حاضر دنیا حداقل میان رماننویسان مطرح کنونی برشمرد.
موراکامی، اصلاً نویسندۀ عصا قورتدادهای نیست که به دلیل آثار ادبیاش مورد احترام باشد، بلکه شخصیتی بسیار دوستداشتنی و متواضع است. مخاطبین با هیجان، لذت و برقراری ارتباطی صمیمی نسبت به آثار موراکامی واکنش نشان میدهند، انگار که این آثار، نامههایی از یک دوست قدیمی هستند؛ شاید هم آثار او دقیقاً همین باشند.
او هیچوقت آرزوی تبدیلشدن به نویسندهای جهانی و شناختهشده را در سر نمیپروراند. ماجرا کاملاً برعکس هم بود؛ چراکه او در جوانی، نه چندان کوشا و از کار فراری بود. اما این موضوع در سال 1978 و در خلال یک مسابقۀ بیسبال در توکیو عوض شد. تیم یاکولت سوالوز در مقابل هیروشیما کارپ بازی میکرد و بازیکنی آمریکایی به نام دیو هیلتون برای زدن ضربه به توپ آماده می شد. هیلتون ضربۀ فوق العاده خوبی به توپ زد و در همین لحظه، جرقهای الهامگونه در ذهن هاروکی شکل گرفت: من میتوانم یک رمان بنویسم! او همان شب شروع به نوشتن کرد. نتیجۀ این اتفاق، رمان «به آواز باد گوش بسپار» شد که سال بعد انتشار یافت و جایزۀ نویسندگان جدید گونزو را از آن خود کرد.
هاروکی موراکامی کسی نیست که زیاد بیرون بیاید. زندگی این رماننویس ژاپنی با عادتهایی شناخته میشود: دویدن، نوشتن، گوشکردن موسیقی جاز و خوابیدن در ساعت ۹ شب. او وقت خود را تلف نمیکند تا برای حضور در برنامههای تلویزیونی یا در مراسم اهدای جوایز شرکت کنند و برگزارکنندگان جشنوارههای ادبی عادت کردهاند که او محترمانه دعوتنامههایشان را نپذیرد. البته همه اینها به این معنا نیست که موراکامی خود را به طور کامل از دنیا دور نگه میدارد، بلکه او سعی دارد آنچه با آنها دوست دارد شناخته شود را به دست مخاطبانش برساند. کتاب خاطرات وی که با عنوان «وقتی درباره دویدن حرف میزنیم از چه حرف میزنیم» در سال ۲۰۰۷ منتشر شد، مدیتیشنی نه فقط در مورد درد و شکوه انجام دوی ماراتن در نیویورک سال ۲۰۰۵ که نگاهی اجمالی به چیزی بود که او آن را خودش نمیدانست. اکنون موراکامی دوباره بازگشته و این بار به طور مستقیم و دقیق به کل حرفه نوشتن و خلق یک رمان نگاه میاندازد.
این کتاب متشکل از یازده مقاله بلند است که برخی از آنها قبلاً منتشر شدهاند و برخی فقط برای قرارگرفتن در این مجموعه به رشته تحریر درآمدهاند. در این مقالهها موراکامی به همه چیزهایی میپردازد که مخاطبان وی دوست دارند از خالق «جنگل نروژی» یا «سرگذشت پرنده کوکی» یا «کافکا در ساحل» بپرسند. چنین سؤالهایی میتواند شامل اینها باشد: واقعیت دارد در یک بازی بیسبال به این موضوع پی بردید که قرار است رماننویس شوید؟ چگونه میتوانید کلمات سادهای را بنویسید که این همه عمیق باشند؟ یا سؤالی گستاخانه مبنی بر اینکه درست است که شما برای جوایز ادبی ارزشی قائل نیستید یا به این دلیل است که جایزه زیادی نبردهاید؟
در مورد سبک نویسندگیاش هم موراکامی توضیح داده و نوشته ابتدا نمیتوانست صدایی ادبی خلق کند که خودش طاقت خواندنش را داشته باشد. بنابراین یکی از پاراگرافهای بسیار سختی را که نوشته بود ابتدا به انگلیسی ترجمه کرد و بعد دوباره از زبان انگلیسی آن را به زبان ژاپنی سادهای برگرداند. میگوید یافتن صدایی که به «خنثی» معروف شده و بدون آراستگی است را همانجا پیدا کرد که برای ترجمه به بسیاری از زبانهای دیگر مناسب بود و او را به یکی از پرخواندهترین نویسندگان سراسر جهان بدل کرد.
موراکامی در این مجموعه مقاله از بحث جوایز ادبی هم عبور نکرده و یادآوری میکند که به نظرش آنها اهمیتی ندارند و دلیلش هم این نیست که آنقدر که انتظار میرفته برنده جایزه ادبی نشده است، بلکه حقیقت این است معتقد است اختلال روحی و جسمی ناشی از دریافت یک جایزه ادبی، بیش از ارزش آن باعث دردسر میشود. وی میگوید: جایزه ادبی میتواند توجه را به یک اثر خاص معطوف کند، اما نمیتواند به آن روح بدهد.
به طور کلی موراکامی در یازده مقالۀ این کتاب از ادبیات و چگوه نویسندهشدن خود و جهانبینیاش و همچنین خلقوخوی خود و نظرش دربارۀ موسیقی و رمانهای برجسته سخن گفته است؛ حتی با اشراف تمام به رویدادهای جاری کشورش، نظیر اشکالات نظام آموزشی و چگونگی دخالت آن در فاجعۀ اتمی فوکوشیما و نقش ورزش در زندگی و چگونگی انتشار آثارش در کشورهای خارجی بهویژه انگلیسیزبان و همت خودش در جابازکردن برای معرفی بینالمللی کتابهایش چنان صمیمانه حرف میزند که هم برای خواندۀ عام مفید است هم نکات فراوانی دارد که به درد نویسندگان میخورد.
فهرست مطالب کتاب:
به جای مقدمه
مدخل
آیا رماننویس متفکر است؟
وقتی رماننویس شدم
در باب جوایز ادبی
در باب اصالت
خوب، از چه چیزهایی بنویسم؟
از زمان یاری بجویید: در باب نوشتن رمان
حرفهای یکسره شخصی و جسمانی
نظری به مدارس
چهجور شخصیتهایی را وارد رمانها کنم؟
برای چه کسانی مینویسم؟
خارجرفتن: مرزی نو
پربازدید ها بیشتر ...
نشر کتاب، و تمدن
عبدالحسین آذرنگدر این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
منابع مشابه بیشتر ...
آشنایی با فرهنگ نویسی
هاوارد جکسوندر این کتاب موضوع فرهنگنویسی با دیدی تازه بررسی شده است. نویسنده مروری مفصل بر روی تاریخ، انواع و م
دانش قصه گویی
ویل استوراین کتاب در پنج فصل تنظیم شده است که هر فصل به بررسی لایههای متفاوتی از قصهگویی میپردازد.
دیگر آثار نویسنده
داستان نویسی به مثابۀ شغل
هاروکی موراکامیموراکامی در یادداشتهای پراکندهای که پیش از این کتاب نوشته است، به شیوۀ داستاننویسی خودش اشارههای