در دفاع از فهم: سخنرانیهای آلبر کامو (1936 ـ 1958)
خلاصه
سیوچهار متن در این کتاب کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. اینها متون سخنرانیهایی هستند که از آلبر کامو در دست ایت. کتاب با متن پیادهشدۀ سخنرانی کوتاه او در مراسم شام الجزایریها (سیزدهم نوامبر 1958 پاریس) به پایان میرسد؛ این متن پیش از این در جایی منتشر نشده بود.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
آلبر کامو در سال 1913 در الجزایر چشم به جهان گشود. او کودکی سخت و طاقتفرسایی داشت. پدرش در جنگ جهانی اول کشته شد. کامو در محلهای فقیرانه کودکیاش را گذراند. اما شانس بزرگ کامو معلم دبستانش بود. او کسی بود که استعداد نویسندگی کامو را شناخت و حمایتش کرد. آلبر کامو با حمایت معلمش توانست بورسیۀ تحصیلی از دولت روسیه بگیرد و در دبیرستان دولتی تحصیل کند. آلبر کامو داوطلبانه در جنگ جهانی دوم به میدان جنگ رفت؛ اما تشخیص بیماری سل مانع از ادامۀ او در جنگ شد. پس از جنگ جهانی دوم، آلبر کامو به پاریس مهاجرت کرد. او در سال 1942 نخستین رمانش را که «بیگانه» نام گذاشت در پاریس منتشر کرد. اما کتاب «بیگانه» تنها اثر مشهور او نیست. کتاب «طاعون» هم یکی از پُرطرفدارترین کتابهای کامو در سراسر دنیا شناخته شده است. «طاعون» هم در سال 1947 منتشر شد. کامو انتقادات بسیاری به دنیای امروز داشت و آن را علیه انسانیت میدانست. او در نوشتههایش میکوشید به افراد آگاهی بخشد تا از این طریق برای آزادی و علیه استبداد بایستند. از دیگر آثار مورد توجه او میتوان «افسانه سیزیف»، «سقوط» و نمایشنامههای «سوءتفاهم» و «کالیگولا» را نام برد. پس از مرگ آلبر کامو دو کتاب دیگرش به نامهای «مرگ خوش» و «آدم اول» نیز منتشر شدند. البته رمان اول نیمهتمام منتشر شد. آلبر کامو دومین نویسندۀ جوان دنیای ادبیات است که جایزۀ نوبل ادبی دریافت کرده است. در زمان تولد آلبر کامو، الجزایر مستعمرۀ فرانسه بود. از اینرو نام این نویسنده در کنار نویسندگان مشهور فرانسوی مانند «رولان بارت» و «ژان پل سارتر» قرار دارد. آلبر کامو در سال 1960 بر اثر سانحه رانندگی از دنیا رفت.
سیوچهار متن در این کتاب کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. اینها متون سخنرانیهایی هستند که از آلبر کامو در دست است. کتاب با متن پیادهشدۀ سخنرانی کوتاه او در مراسم شام الجزایریها (سیزدهم نوامبر 1958 پاریس) به پایان میرسد؛ این متن پیش از این در جایی منتشر نشده بود. تمام این سخنرانیها، جز سخنرانی او در باب «فرهنگ نو مدیترانهای» در سال 1937 پس از جنگ ایراد شدهاند. شهرت این رماننویس، جستارنویس، نمایشنامهنویس و سرمقالهنویس باعث شده بود که در فرانسه و همینطور دیگر کشورها، پیوسته مشتاق و منتظر دیدگاههای او در باب اوضاع جهان و آرای مطرح روزگار باشند.
با این حال، کامو با خطابه میانهای ندارد و این کار لاجرم او را در معرض این خطر قرار میداده است که در باب موضوعاتی اظهارنظر کند که در آنها نه تبحری به خود میدیده و نه مشروعیتی. خود در 1946 میگوید: «سنوسال بنده به سخنرانی نمیخورد». با وجود تردیدهایش، این سخنرانیهای عمومی یکی از اشکال تعهد او سهم او از مبارزه و اظهارنظر است.
در هیچیک از این متنها، نویسنده نه اشارهای به آثارش میکند و نه از شخصیتهایش سخن میگوید، گویی تلاش آفریننده اشتراک چندانی با تلاش خطیب گاه و بیگاه ندارد. با این همه مسئلۀ تعهد هنرمند درست در مرکز این سخنرانیهاست؛ از «بحران بشر» (نیویورک، 1946) گرفته تا سخنرانیهای مشهور او در سوئد (استکهلم و اوپسالا، 1957). گویی به ما میگوید گسستی میان تعهد یک شهروند و یک نویسنده نیست؛ چراکه نویسنده با اثرش در پی نزدیکترشدن به حقیقتی انسانی است که بیش از همیشه در معرض خطر وحشت، دروغ، ظلم، انتزاعات بروکراتیک و ایدئولوژیک است.
طغیان کامویی در دل پوچی جای دارد، در شناخت توأمان سرنوشت جمعی و آزادی فردی و همین سنگبنای این سخنرانیهاست. آلبر کامو در این سخنرانیها تعهد خود را در مقام یک انسان بیان میکند و شرح میدهد و میکوشد صدا و شکوه و شکلی تازه دهد به آنهایی که نیمقرن هیاهو و خشم از این موهبتها محرومشان کرده است، نیمقرن سوءاستفاده از واژهها و افراط در عقاید از انسان گرگی ساخته که به جان خود افتاده است.
«بحران بشر» هست، باید سراغ آن رفت، باید آن را روشن و قابلفهم کرد؛ و خطیب به این کار مشغول است، این بحران را بیان میکند، در قالب جملاتی دیگر آن را بیان میکند، به دام تکرار میافتد، از نشانهها و دلایل آن سخن میگوید؛ اما مهمتر از بیان آن مرهم آن است؛ با امیدی که انسان میتواند باز یابد، خود باید این کار را بکند: «این میل آدمی که بدون آن عالم هرگز چیزی جز انزوای بیحدوحصر نخواهد بود». هنرمندان و نویسندگان باید نقش خود را ایفا کنند، اندک اما ضروری.
مترجم در مقدمۀ این کتاب مینویسند: «بعد از اتمام ترجمۀ نامههای آلبر کامو و ماریا کاسارس تصمیم گرفتم سراغ چهرهای دیگر از این نویسنده بروم. نامهها چهرهای از این نویسنده نشانم داد که تصوری از آن نداشتم و حتی آن را محال میدانستم. در سخنرانیهایش جلوهای دیگر از او دیدم. هر چند این چهره در ظاهر با آن عاشقی که در نامهها دیده بودم در تضاد بود، در هر دو کتاب عشق بود که حکم میراند؛ عشق به انسانی خاص و عشق به بسیاری از انسانها. هر دو عشق مرزی نمیشناختند، عشق او به انسانها عشقی است که در مرزهای فرانسه و الجزایر باقی نمیماند، از مرزهای فرانسه میگذرد و به آلمان ـ میان هیتلر و مردم آلمان، خصوصاً ستمدیدگان، فرق میگذارد؛ کاری که با فاصلهای اندک از جنگ جهانی دوم برای بسیاری از فرانسویها محال بوده است ـ و به اسپانیا و مجارستان میرسد. با سکوت میانهای ندارد، نویسندهای نیست که گوشۀ عزلت اختیار کند، برای خود در مقام روشنفکر و حرفهاش رسالتی قائل است، در هر صحنهای حاضر میشود و از مظلوم دفاع میکند».
فهرست مطالب کتاب:
* مقدمۀ مترجم
* پیشگفتار
* 1937
فرهنگ بومی، فرهنگ مدیترانهای
* 1945
دفاع از فهم
سخنان آلبر کامو
* 1946
بحران بشر
بدبینایم؟
میزگرد تمدن
پیام کامو که ژان عمروش آن را در سالن شیمی قرائت کرد
بیدین و مسیحیان: سخنرانی در دیر دومینیکنها
* 1947 ـ 1946
اسپانیا؟ گمان میکنم نمیتوانم دیگر از آن حرفی بزنم
* 1948
پاسخ میدهم
گواه آزادی
* 1949
دوران قاتلان
* 1951
اروپای وفاداری
سخنرانی در انجمن کاتالانیهای مقیم پاریس
آلبر کامو از انتخابات بریتانیا میگوید
* 1952
فراخوانی برای محکومان به مرگ
اسپانیا و فرهنگ
* 1953
نان و آزادی
سخنرانی در موتوآلیته: تقویم آزادی: هفدهم ژوئن 1953
* 1955
فردای تمدن اروپا
در باب آیندۀ تراژدی
اسپانیا و دنکیشوتیسم
در ستایش روزنامهنگاری دور از وطن
داستایوسکی
* 1956
فراخوانی برای آتشبس موقت برای غیرنظامیان در الجزایر
پزنان
حزب آزادی در ستایش سالوادور د ماداریاگا
پیامی به جوانان فرانسوی برای مجارستان
* 1957
کادار ترس را به چشم خود دیده است
پیامی به نویسندگان مجار دور از وطن
سخنرانی استکهلم: دهم دسامبر 1957
سخنرانی دانشگاه اوپسالا: چهاردهم دسامبر 1957
* 1958
دین من به اسپانیا
سخنرانی الجزایریها
* پینوشتها
* نمایه
پربازدید ها بیشتر ...
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
نشر کتاب، و تمدن
عبدالحسین آذرنگدر این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا
منابع مشابه بیشتر ...
زنده باد عشق: گزیدهای از خواندنیترین نامههای کامو به کاسارس
آلبر کامو و ماریا کاسارسماریا کاسارس و آلبر کامو در ششم ژوئن 1944 در پاریس با هم آشنا شدند؛ یعنی روز پیادهشدن نیروهای متفقی
کلام خاموش: دربارۀ ادبیات و تناقضهایش
ژاک رانسیرژاک رانسیر در این کتاب پرسش از چیستی ادبیات را از نو طرح میکند. ظاهراً همگان تصور روشنی از ادبیات د
نظری یافت نشد.