سرشک عشق؛ تذکرهنوشتی از شمس تبریزی
خلاصه
این کتاب تحقیقی در باب رابطۀ شمس و مولانا نیست که بر اساس مستندات تاریخی یا ادبی نوشته شده باشد، بلکه تذکرهای است تخیلی از زبان شمس که نویسنده در آن ضمن اشاره به اتفاقات مشهور در زندگی شمس و مولانا، به شرح شوریدگی این دو عارف بیهمتا میپردازد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
شمس تبریزی کسی است که مولانا را چنانکه باید ساخت. مولانا قبل از ملاقات شمس عالمی بیش نبود؛ استادی پخته و معقول در مدرسه که اهل قونیه تحسینش میکردند. شمس از این عالم معقول که اسیر عقل و علم بود، شوریدۀ سرمستی ساخت. شمس بهناگاه زمانی که مولانا در چهلسالگی انتظارو امید چنین ملاقاتی را نداشت آمد. اما این سن، سن پیامبران است. وانگهی این واپسین دم بود. کسی بر در زد و در گشوده شد. مسافر آرام به درون آمد. رهگذری که به قصد دیدار آمده بود، ماندگار شد.
شمس در آن شهر بیگانه بود. این مرد مغرور بهناگاه آمده، غروری متفاوت داشت. تواضع بیجا را تکبر میدانست و از اینرو از آن بیزار بود. اگر توان و قابلیت سلوک، امری ذاتی است، پس او مغرور است؛ زیرا میپندارد نهانکردن این قابلیت نیز نوعی دروغگویی است؛ به همین دلیل زبان تندی دارد. او ورای عرف و آیین و مایۀ اعجاب است. وانگهی هر کلمهاش دعوتی است به عصیان و آشفتگی.
نام و نشانش نامعلوم است اما هویت او چندان اهمیتی ندارد. مویش شب تبریز و صورتش خورشید اصفهان است. مهر و ماه از کلماتش پدیدار میشوند. شمس مردمان را ملامت میکند. ملاقاتی شگرف در ازل اتفاق میافتد.
او شمس بود. جاذبۀ او چنان طغیانی به وجود آورد که در برابر آن، عظمت امواج دریای پهناور روح مولانا هیچ بود. زیرا این امواج در اثر جاذبۀ ماه، در روحی آرام و ایمن که هرگز تندبادی به خود ندیده بود حادث شد. مولانا خود دریا نه که اقیانوسی است. ماهها و دریاها به خود دیده، اما اینک به تسخیر جاذبۀ خورشید درآمده است.
آن دو نه مانند آب و خاک بلکه مانند دو دریا به دور از هیاهوی زندگی روزمره به هم میرسند. شمس هم عاشق و هم معشوق مولانا میشود؛ مرید و مراد. در واقع چندگانگی این رابطه است که موجب وفور نعمات میشود. در این دیدار معلوم نیست عاشق کیست و معشوق کدام است.
شمس چون تیغۀ بران خنجری، زندگی مولانا را دو نیم کرد. پس از دیدار شمس، مولانا دیگر آن مولانای سابق نبود. وی وقار سابق خود را به کناری گذاشت و از محدودۀ عقل پا فراتر نهاد. شمس اهل خاموشی نبود. پس مولانا چگونه می توانست چنین آشوبی را تحمل کند؟ چگونه میتوانست بسوزد و خاموش بماند؟
بیشک مشخصۀ بارز شمس پوشیدگی بود. گرچه نام و نشان، خانواده، تبار و طبیعت وی نامحقق است؛ با این وجود شمس بهترین نامی است که با این پوشیدگی شگفتانگیز همخوانی دارد.
این کتاب تحقیقی در باب رابطۀ شمس و مولانا نیست که بر اساس مستندات تاریخی یا ادبی نوشته شده باشد، بلکه تذکرهای است تخیلی از زبان شمس که نویسنده در آن ضمن اشاره به اتفاقات مشهور در زندگی شمس و مولانا، به شرح شوریدگی این دو عارف بیهمتا میپردازد. در ترجمه سعی بر آن بوده تا بر سبک و سیاق تذکرههای عرفانی موجود در زبان فارسی، برگردانی دقیق و با این وجود زیبا و روان به خواننده ارائه گردد.
سینان یاغمور نویسندۀ کتاب در سفری خیالانگیز خواننده را به تبریز موطن شمس و سپس قونیه، مأوای مولانا میبرد. وی در این سفر از زبان شمس به شرح و آشنایی، مجالست و سرانجام جدایی این دو عارف بیهمتا پرداخته است. شخصیتهای دیگری نیز از جمله اساتید، مریدان و فرزندان مولانا ـ هرچند گذرا ـ در این روایت پدیدار میشوند. نویسنده در این میان به تناسب حال، اشعاری نغز از مولانا و شمس را نیز به حکایت خویش از این قصۀ عشق خداوندی افزوده است.
پربازدید ها بیشتر ...
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
منابع مشابه بیشتر ...
آینۀ جانان: شرح احوال و آثار و اندیشههای شمسالدین دیلمی
سعید کریمیاین کتاب مقدمهای کوتاه بر زندگی و تصنیفات و آرای شمسالدین دیلمی و نیز بر تاریخ تصوف همدان است. آگا
منطق الاسرار ببیان الانوار
روزبهان بقلی شیرازیکتاب «منطق الاسرار ببیان الانوار» اثر روزبهان بقلی شیرازی است. کتاب به زبان عربی است. گویند وقتی برا
نظری یافت نشد.