ایران در اسناد میانرودانی: هزارۀ سوم و دوم پیش از میلاد
خلاصه
ایران هزاران سال تاریخ مداوم دارد، تاریخی سرشار از فراز و نشیبهای عبرتآموز. در این میان یکی از بارزترین جلوههای فرهنگ و تمدن مردم ایرانزمین دوران باستان است؛ دورانی شکوهمند که تمدن بشری را پربارتر کرد و بر غنای آن افزود.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
ایران هزاران سال تاریخ مداوم دارد، تاریخی سرشار از فراز و نشیبهای عبرتآموز. در این میان یکی از بارزترین جلوههای فرهنگ و تمدن مردم ایرانزمین دوران باستان است؛ دورانی شکوهمند که تمدن بشری را پربارتر کرد و بر غنای آن افزود.
این کتاب بر آن است به ارزیابی سرشت و گسترۀ روابط جنوب میانرودان با شرق، در پرتو یافتههای جدید باستانشناسی و تاریخی بپردازد. منظور از «شرق» همان ایران، جنوب آسیای میانه (ترکمنستان جنوبی، مرگیانه و باختر) و مرز سرزمینهای هندوایرانی (افغانستان و پاکستان)، تا درۀ رود سند است. گسترۀ زمانی پژوهش نیز عمدتاً هزارۀ سوم، با بازگشتی به عقب در هزارۀ چهارم است تا دورۀ اوروک 4 و نیز «پدیدۀ پیش ـ ایلامی» را نیز دربرگیرد. پایان دورۀ مورد نظر، یعنی حوالی 2000 پ.م، هر چند با تحولات تاریخی مهمی در میانرودان همره است، اما از دید روابط آن با شرق چندان از اهمیت برخوردار نیست؛ و به دلیل محدودیت حجم [کتاب]، پژوهش تا تاریخ 1800/1700 پ.م. گسترش نداده شده که به لحاظ باستانشناسی، گزینشی طبیعی تر شمرده میشود.
از دید جغرافیایی، بر نواحیای تأکید شده است که در تحولات اخیر از اهمیت برخوردار بودهاند که به ویژه نواحی درونی فلات ایران، باختر و نواحی حاشیهای خلیج فارس را در برمیگیرد. نیاز به بررسی مفصل تجارت دریایی از منطقۀ تمدن سند [تا میانرودان]، از انبوه بررسیهای انجام شده در اینباره در این اواخر ریشه میگیرد. تجارت دریایی از راه خلیجفارس، مؤلفهای مهم از شبکۀ تأمین کالا برای سومر از راه شرق را تشکیل میداده است که باید در هر بررسی مرتبط با مقیاس و طبیعت بازرگانی با ایران، لحاظ شود. بسیاری از کالاها، دستکم بر روی کاغذ، از راه کشتیرانی و نیز توسط کاروانهای گذرنده از درون خاک ایران، قابل دسترسی بودهاند. مضمون غالب در این پژوهش، پی بردن به آن است که کالا به چه میزان از هر یک از دو مسیر مزبور تأمین میشده است.
در چارچوب این عوامل جغرافیایی و گاهنگاری، جنبههای گوناگونی از روابط شرقی میانرودان، بسته به موجودی دادههای مربوط و نیز با تأکید بر پژوهشهای اخیر، جهت بررسی گزینش شدهاند. این پژوهش بیشتر به چیزی میپردازد که میتوان آن را به طور عام، روابط سیاسی و اقتصادی نامید. روابط سیاسی [میانرودان] با شرق، پیش از این با این تفصیل مورد پژوهش قرار نگرفته است. گرچه تاریخ سیاسی ایلام و میانرودان را [پیش از این] نگاشتهاند، اما هیچ پژوهشی یک شرح «روایی» از روابط دو سرزمین را ارائه نداده است. مبنای چنین شرحی، از دورۀ «سلطنتهای آغازین» آغاز میشود که متنهای اکیداً «تاریخی» نخستین بار در آن مقطع پدیدار میشوند. اینگونه متنها با گذشت هزاره [سوم] فراوانتر و قابل اعتمادتر میشوند؛ گرچه چند خلأ زمانی جدی نیز وجود دارد.
روابط اقتصادی میانرودان و شرق، دربردارندۀ مجموعه مقولاتی نه چندان خوشتعریف است که در سالیان اخیر مورد توجه گسترده قرار گرفته است. بخش بزرگی از این پژوهش، مستقیم یا غیرمستقیم، به جنبههای گوناگون همین مضمون میپردازد: چه کالاهایی بین ایران بزرگ و میانرودان مبادله میشده است و با چه وسایلی؟ این بازرگانی تا چه میزان با سیاست مربوط بوده (اگر اصلاً چنین ارتباطی وجود داشته)؟ و اهمیت اقتصادی آن چه بوده است؟ در بسیاری از کارهای اخیر، تجارت «بینسرزمینی» با نواحی درونی فلات ایران را دارای رتبۀ مهمی در اقتصاد میانرودان دانستهاند. آیا این دیدگاه، با ارزیابی شواهد تازه بدست آمده، تقویت میشود؟ هر دوی شواهد کتبی و باستانشناسی برای درک بهتر این مقولات از اهمیت برخوردارند. پژوهشهای اخیر توسط محققانی با گرایشهای «انسان مدارانه» گاه با پرداختن [بیش از اندازه] به تحلیلهای «دنیادیدهتر» از دادههای باستانشناسی، به قیمت چشمپوشی [نسبی] از دادههای اسنادی [= مکتوب] مخدوش شده است. این قضیه در موضوع مورد بحث کتاب بیشتر نمود مییابد؛ زیرا در اغلب موارد، متنهای مربوطه مکملی بر دادههای باستانشناسی شمرده میشوند؛ چراکه شواهد مرتبط با اشیاء گرانبها و کالاهای ازبینرفتنی، اغلب در محوطههای باستانشناسی باقی نماندهاند. افزون بر این، توزیع زمانی این دو گونۀ متفاوت از شواهد نیز، به گونهای که امروز باقی ماندهاند، در بیشتر موارد مکمل یکدیگرند. برای نمونه نشانههای «حضور» سومریها در فراسوی مرزهای خود (مثلاً در مصر، فرات بالا، ایران و خلیج فارسی)، عمدتاً از هزارۀ چهارم و اوایل هزارۀ سوم پ.م. است؛ حال آنکه شواهد کتبی از ارتباط در فوصل دور، عمدتاً به مدتها پس از آن، یعنی در دورۀ اکد و دودمان او رسوم باز میگردد. مخاطرات اتکاء صرف به دادههای باستانشناسی، به خوبی از مورد عمان آشکار میشود که مواد فرهنگی آن از هزارۀ سوم، که بازرگانی سومر با [سرزمین] مَگَن [عمان باستانی] در بیشترین اندازۀ خود بود، بیشتر متوجه بلوچستان و نواحی شرقیتر، یعنی بسیار دور از خود سومر است. به گونهای مشابه در بحرین، با تاریخگذاری دوبارۀ معبد «بربر» در پایان هزارۀ سوم، عملاً هیچ تأثیر سومری بر مواد فرهنگی محلی تا پیش از به قدرت رسیدن دودمان سوم اور وجود ندارد که خود، مدت زمان بسیاری پس از آن است که بازرگانی با سومر آغاز شده بوده است.
در این پژوهش تا آنجا که ممکن باشد، تلاش بر آن بوده است که شواهد موجود باستانشناسی با همتاهای تاریخی و زبانشناسی خود (مبتنی بر منابع کتبی) یکپارچه گردند تا بدین وسیله، بیشترین امید برای رسیدن به یک ارزیابی متوازن فراهم آید.
میانرودان تقریباً برای تمامی مواد خام به جز نی و خشت (که بهرۀ فراوانی از آنها داشت) نیازمند واردات بود. فلزات، الوار و بیشتر گونههای سنگ و نیز گونههای جانوری و فرآوردههای ثانویه (مانند عطر، روغن، صمغ و چرم) باید وارد می شدند. وجود هر یک از این کالاها، چه در متون کتبی و چه در شواهد باستانشناختی، به تکمیل تصویر کلان ما از روابط اقتصادی میانرودان کمک می کند. بنابراین هر یک شایستۀ توجه است، اما محدودیت حجم کتاب مانع از پرداختن به این تصویر کلان خواهد شد. پس در این پژوهش بر آن دسته از مواد و دستسازهها متمرکز شده که ثابت شده بیشترین تأثیر را بر روابط میانرودان و شرق داشتهاند: آنها عبارتند از فلزات و فلزکاری، سنگ و کارهای سنگی. سفال، که مبنای پژوهشهای آغازین در روابط ایران ـ میانرودان را تشکیل میداد، در اینجا تنها در پیوند با دورۀ اوروک متأخر و دورۀ پیش ـ ایلامی بررسی شده است؛ زیرا پس از این دوره، راه سرامیکهای میانرودان و فلات ایران از هم جدا میشود. این موضوع بیش از پیش با انواع ظروف منقوش در ایران، از زاگرس شمالی به سوی لرستان و [دشت] شوشان («سبک دوم» شوشان)، تا جنوب ایران مرکزی (جلیان، تپه یحیی) و بلوچستان («ظروف کولی») روشن میشود؛ حال آنکه سفالهای همزمان آنها در میانرودان، عمدتاً ساده و یکنواخت یا تنها مزین به کندهکاری هستند. تبادل سفال بین میانرودان و فلات پس از دورۀ جمدت نصر/ «سلطنتهای آغازین یک» عملاً ردیابی نشده است. در اینجا نکتۀ مهمی، هر چند منفی، نهفته است که به طور خلاصه به آن پرداخته میشود: میانرودان و ایران هزارۀ سوم اساساً دو «جهان» متفاوت «سرامیک» را تشکیل می دادند؛ پس در سفالهای آنها نیز بازتاب تفاوتهای نژادی میان سومری ـ سامیهای دشتهای میانرودان و جمعیتهای غیرسومری ـ غیرسامی و مختلط ساکن در فلات ایران دیده میشود. در یک کلام میتوان گفت «سفال» و «مردم» در پیوند با هم بودهاند.
قلب سیاسی و فرهنگی میانرودان در دورۀ مورد بررسی این کتاب، سومر در جنوب کشور بوده است. تمرکز قدرت از سومر به اکد منتقل شد و بار دیگر به سومر بازگشت. اما این تغییرات ارتباطی با مضمون این پژوهش نمییابند. بنابراین همواره مقصود از «میانرودان»، «جنوب میانرودان» (یعنی بابل) است و «سومر» را باید به گونۀ سربسته، «سومر ـ اکد» تعبیر کرد. به دلیل ابهام در مکان سرزمینهای شرقی، از نامهای «قراردادی» امروزی یا اسامی یونانی استفاده شده است. مقصود در این پژوهش از «ایران بزرگ»، ایران و نواحی مرتفع مجاور از جنوب آسیای میانه تا افغانستان و بلوچستان است.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمه
فصل اول: جغرافیای تاریخی «ایران بزرگ»
فصل دوم: سومر و «پیش ـ ایلامیها»
فصل سوم: روابط سیاسی بین سومر و شرق
فصل چهارم: تأمین فلزات
فصل پنجم: سنگ لاجورد
نمایه
پربازدید ها بیشتر ...
خط و نوشتار
اندرو رابینسونخط، هنر تثبیت ذهنیات است. خط را میتوان بزرگترین اختراع بشر دانست. به کمک این اختراع، تاریخ تمدن بش
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
منابع مشابه بیشتر ...
زندگی پرتنش، زمانۀ پرآشوب: جستاری در زندگی سیاسی سلیمان میرزا اسکندری
ایرج ورفینژادسلیمان میرزا اسکندری وی شاهزادهای قاجاری بود که نسبش به عباس میرزا ولیعهد ایران میرسید. او با بروز
از پارس تا ایران: خاطرات برادران مولیتور، کارمندان بلژیکی دولت ایران
لامبرت مولیتور و برادرانشمولیتور در مقایسه با برخی از هموطنان خود موفق میشود در طول دوران اقامت خود در ایران از تلههای سیا
نظری یافت نشد.