دوستانی بهتر از آب روان؛ همدم با سهراب سپهری
خلاصه
مهمترین ویژگی این کتاب این است که یکی از دوستان و همراهان دورۀ نوجوانی و جوانی سهراب و از همشهریان او، دکتر حبیبالله صناعی (پویا) به نگارش آن پرداخته است که افزون بر حرفهاش طبابت و جراحی، ذوق لطیف شاعرانهای دارد و دیوان شعرش که منتشر شده است، گواه راستین آن است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
سهراب سپهری (1307 ـ 1359)، هنرمند نقاش و شاعر هم روزگار ما، شخصیت نامآوری است که نیاز به معرفی ندارد. درباره زندگی و آثار او تا سیامین سالگرد درگذشتش ـ سال 1389 ـ دست کم بیست کتاب منتشر شده است که البته ارزش و درستی و سندیت همۀ آنها یکسان نیست.
پرسشی که احتمالاً پیش میآید این است که این کتاب چه چیزی بر دانستههای دوستداران سهراب و خوانندگان آثارش میافزاید؟ و چه ویژگیهایی در این کتاب است که آن را از آثار دیگر متمایز مینماید؟ مهمترین ویژگی این کتاب این است که یکی از دوستان و همراهان دورۀ نوجوانی و جوانی سهراب و از همشهریان او، دکتر حبیبالله صناعی (پویا) به نگارش آن پرداخته است که افزون بر حرفهاش طبابت و جراحی، ذوق لطیف شاعرانهای دارد و دیوان شعرش که منتشر شده است، گواه راستین آن است. همانند سهراب، دکتر صناعتی، زادۀ کاشان است و او و زندهیاد عباس کیمنش مشهور به مشفق کاشانی، شاعر معاصر، هر دو از دوستان دورۀ مدرسه و دبیرستان سهراب بودهاند. از این گذشته، پدر دکتر صناعتی مرحوم علیاکبر صناعتی معلم خط و نقاشی سهراب بوده است هم او که سهراب در کتاب «آبی» از خاطره کلاساش با عنوان «معلم نقاشی ما»، به نیکی یاد کرده است.
نویسنده در مقدمه دربارۀ کتاب چنین مینویسد: « من در این مختصر در پی آن نیستم که چرا افکار و اندیشههای بزرگانمان را بر پایۀ تحلیلی درست نمیشناسیم؛ بلکه بر آنم که چرا در بیان تنها توصیفی ساده از زندگی و ویژگیهایشان نیز درماندهایم. ما از زندگی فردوسی ـ بزرگترین خدمتگزار زبان وادب پارسی ـ بسیار اندک آن هم جز بر سبیل افسانه چیزی نمیدانیم و از پورسینا نیز آنچه به درستی میدانیم همان نوشتهای است که به قلم خود او و شاگردش ابوعبید جوزجانی در «رسالۀ سرگذشت» آمده است. این ناآگاهی انگار بخشی جداییناپذیر از فرهنگ ما بدل شده است، به نحوی که این جهل تاریخی را در مورد بزرگان معاصر نیز مرتکب میشویم. این ندانستنها که خود کمدردی نیست به کنار، افسانهپردازیهای مردم کوچه و بازار هم بماند؛ دردبزرگتر، دروغهایی است که گاه مدعیان فرهنگ از خود میبافند و با اعتمادبه نفسی دروغین خورد جوانان و جامعه میدهند».
خواننده در این کتاب با مطالبی روبرو خواهد شد که در دیگر کتابهایی از این دست کمتر دیده شده است. از آن جمله:
1. اندیشههای دوران جوانی سهراب که از آنها میتوان به خلقیات و روحیات او پی برد. این اندیشهها در فصل نامههای سهراب دیده میشود.
2. مقوله پیروی از مکتب «هنر برای هنر» که به بحث کشیده شده است؛ کارهای سپهری بیشتر در ارتباط با این مقوله است.
3. بیاعتنایی به مسائل سیاسی در روزگارانی که سرشار از هیجانات و تلاطمهای سیاسی بوده است. بخشی از کتاب به «سیاست و سپهری» اختصاص دارد.
4. مقولۀ «عرفان سپهری» که مورد گفتگوی منتقدین بوده و در این کتاب به شایستگی بررسی شده است.
5. حکایت آشنایی سهراب با منوچهر شیبانی، هنرمند نقاش، شاعر، نویسنده و فعال سیاسی دهۀ بیت خورشیدی.
6. بررسی برخی تشابهات سرودههای سهراب و فروغ فرخزاد.
7. نظری دیگرگونه پیرامون کتاب «ما هیچ، ما نگاه».
8. یادآوری پارهای از مسائل اجتماعی، فلسفی، روانشناختی در آثار سهراب.
9. در این کتاب همراه با طرح مسائلی مربوط به سپهری از دیگر شاعران و نویسندگان و نقاشان نیز مطالبی به میان آمده است و از آن جمله بحث درباره «شعر سنتی» و «شعر آزاد».
10. بحثی در مورد وضعیت نامناسب آرامگاه سهراب و پیشنهادهایی در این باره که در بخش پایانی کتاب آمده است.
در یکی از نامههایی که سهراب سپهری به نویسنده داده و تاریخ 20/5/1327 را بر پیشانی دارد، آمده است:
حبیب عزیز!
نمیدانم پس از خواندن این نامه به جنون من ایمان خواهی آورد یا نه؟ ولی چه پاسخ این سوال مثبت باشد و چه منفی، ناگزیر از نوشتن مطالبی هستم. لازم است ابتدا از مرتبه بلند نویسندگی پایین بیایی تا معنی عبارات خالی از روح ادبی این نامه را درک کنی، چه من در نوشتن این سطور گذشته از اینکه نویسنده نیستم، سعی نخواهم کرد خوب بنویسم. افراد بشر مانند حیوانات میخورند و میخوایند و بالاخره نیست میشوند و اثری از آنان بهجای نمیماند. تنها فلاسفه، دانشمندان، متفکرین، مخترعین، مکتشفین، هنرمندان و خلاصه کسانی که فکر و روح بلند داشته و منشا اثری شدهاند از این جریان برکنارند؛ پس باید جزء این دسته بود. البته هر کس به میل خود نمیتواند در زمه این گروه بهشمار آید. اما من و تو که با هنر بیگانه نیستیم باید زندگی را به خاطر هنر دوست داشته باشیم و به عالم پهناور هنر پای گذاریم ...
اکنون حس میکنم که به خاطر هنر زندهام ... آری من از همه چیز در راه هنر صرفنظر خواهم کرد. یقین داشته باش زندگانی من از این پس وقف هنر خواهد بود. باید بگویم بسیاری از مردم از شنیدن یک قطعه موسیقی، از خواندن یک قطعه شعر، یک کتاب خوب، از تماشای یک تابلو نقاشی، یک نمونه مجسمهسازی، یک اثر معماری، یک پرده نمایش، یک صحنه رقص، یک خط قشنگ، یک مینیاتور زیبا، چیزی به حقیقت درک نمیکنند؛ پس نباید تنها برای آنان و به خاطر آنان کار کرد! (ص 44ـ45)
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
فصل نخست: حکایت آشنایی
فصل دوم: اشارهای به نامهها
فصل سوم: سپری در اوج شهرت و محبوبیت
فصل چهارم: ویژگیهای سهراب
فصل پنجم: سپهری در آسمان نقاشی
فصل ششم: سبک و ویژگیهای شعر سهراب
فصل هفتم: اندیشههای اجتماعی، فلسفی و روانشناختی سهراب
فصل هشتم: سپری در باغ عرفان
فصل نهم: سپهری و سیاست
فصل دهم: سپهری و فروغ فرخزاد
فصل یازدهم: کاوشی در سرودههای سهراب سپهری
فصل دوازدهم: زندگینامۀ خود نبشت
فصل سیزدهم: دیدگاههای، سپهری در بوتۀ نقد
فصل چهادهم: پایان و پرواز
پربازدید ها بیشتر ...
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
منابع مشابه بیشتر ...
ویتمن ایرانی: فراتر از پذیرش ادبی
بهنام فومشیاین کتاب به پذیرش والت ویتمن، شاعر نامدار آمریکایی در یک دورۀ تقریباً صدساله در ایران معاصر میپرداز
زندگی پرتنش، زمانۀ پرآشوب: جستاری در زندگی سیاسی سلیمان میرزا اسکندری
ایرج ورفینژادسلیمان میرزا اسکندری وی شاهزادهای قاجاری بود که نسبش به عباس میرزا ولیعهد ایران میرسید. او با بروز
نظری یافت نشد.