کلیات خلاقالمعانی (2 جلد)
خلاصه
کلیات کمال اسماعیل گنجینهای کمنظیر است از لغات و اصطلاحات ادبی و ضربالمثلها و کنایهها و آیینۀ تمامنمایی است از آداب و رسوم و بایستها و نابایستهای نیمۀ دوم قرن ششم و اوایل قرن هفتم که آن نیز به نوبت خود برآمده از تجارب تاریخی، فرهنگی و تربیتی قوم ایرانی و اقوام مرتبط با او در قرون متمادی است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
کلیات کمال اسماعیل گنجینهای کمنظیر است از لغات و اصطلاحات ادبی و ضربالمثلها و کنایهها و آیینۀ تمامنمایی است از آداب و رسوم و بایستها و نابایستهای نیمۀ دوم قرن ششم و اوایل قرن هفتم که آن نیز به نوبت خود برآمده از تجارب تاریخی، فرهنگی و تربیتی قوم ایرانی و اقوام مرتبط با او در قرون متمادی است.
کمالالدین ابوالفضل اسماعیل بن ابومحمد عبدالله بن عبدالرزاق اصفهانی، از شاعران بزرگ قرن ششم و هفتم هجری است. پدر او جمالالدین اصفهانی شاعر معروف قرن ششم است که ظاهراً شغل بازاری داشته، پس از آن به مدرسه آمده و شاعری پیشه کرده است. براساس سخن دولتشاه دو فرزند او پسر بوده است: «به نامهای معینالدین عبدالکریم و کمالالدین اسماعیل؛ که معینالدین بس دانشمند و فاضل و کمالالدین نیز اهل فضل و دانشمند بوده است». او در اشعار خود بارها اشاره کرده که زادگاهش اصفهان است.
کمالالدین به مانند پدر خویش، اراداتی تام به پیامبر خاتم (ص) دارد و ترکیببندی در نعت ایشان سروده است. کمال پس از مرگ پدر جوان است و کمآوازه؛ از اینرو از رکنالدین صاعد میخواهد تا با گستردن چتر حمایت بر سرش، او را بنوازد تا بتواند نام پدر را زنده نگاه دارد.
دولتشاه دربارۀ لقب کمالالدین آورده است: «اما اکابر و شعراء کمالالدین اسماعیل را خلاقالمعانی میگویند، چه در سخن او معانی دقیقه مضمر است که بعد از چند نوبت که مطالعه رود، ظاهرا می شود».
کمال را میتوان شاعری مستطرف به اغلب علوم و فنون زمان خود دانست. او به جز شعر، هنرهای دیگری هم دارد و از «حظّ موفور» خود از دانش و بیبهرگی از آن سخن میگوید. توصیف کمال از زبان خودش چنین بوده است: عالم، شاعر، فقیه، ادیب و مسلط به نظم و نثر عربی و فارسی.
در تذکرۀالشعرا، دوم جمادی الأول سال 635 ق، در خلاصۀالأفکار سال 628 ق و در مرآۀالعالم سال 639 ق به عنوان سال وفات کمالالدین ذکر شده است. آنچه مسلم است اینکه او در زمان استیلای مغول بر اصفهان به قتل رسیده است.
دولتشاه سمرقندی در خصوص چگونگی قتل کمالالدین آورده است: «... عنقریب لشگر اوگتای قاآن در رسید و قتا عام در اصفهان واقع شد و کمالالدین اسماعیل نیز در آن غوغا شهید شد و سبب کشتن او آن است که چون لشکر مغول رسید، کمال در خرقۀ صوفیه و فقرا درآمده، در بیرون شهر زاویهای اختیار کرد و آن مردم او را نرنجانیدند و احترام مینمودند و اهل شهر و محلات، رخوت و اموال را به زاویۀ او پنهان کردند و آن جمله در چاهی بود در میان سرای؛ یک نوبت مغل بچهای کمان در دست به زاویۀ کمال درآمده، سنگی برمرغی انداخت. زه گیر از دست او بیفتاد، غلطان به چاه رفت. به طلب زهگیر سرچاه را بگشادند و آن اموال را بیافتند و کمال را مطالبۀ دیگر اموال کردند تا بنماید تا در عقوبت و شکنجهها هلاک شد و در هنگام مردن این رباعی را تحریر کرد:
دل خون شد و شرط جانگدازی این است در حضرت او کمینه بازی این است
با این همه هم هیچ نمییارم گفت شاید که مگر بندهنوازی این است
انواع دیگر شعر او همچون ترکیببند، مثنوی، غزل، قطعه و رباعی دستی است که نگاهی گذرا به هر یک، خالی از فایده نیست.
از شانزده ترکیببند او، پنج قطعه در رثاء و بقیه در مدح است؛ در این میان، مراثی او به دلیل غلبۀ احساس و غم فقدان عزیزان، از رقت طبع و دقت خیال و صفای ذهن و صداقت بیشتری برخوردار است، اگرچه در اینگونه اشعار باز هم رضایت خاطر ممدوح و صاحبعزا بیشتر مورد نظر است تا دل بر مرگ کسی سوزاندن.
از کمالالدین به تقریب یکصدوشصت غزل در دست است که در یک نگاه توان گفت که کمالالدین نتوانسته است در فضای پر از لطف غزل، خود را از حال و هوای پرصلابت قصیده رها کند.
کمالالدین را بیش از سیصدوشصت قطعه است که خود بهتنهایی میتواند دیوانی باشد، اما تنوع موضوعی به نسبت شمار قطعهها بسیار نیست؛ مدح است و آنچه شاعر از سرودن مدیحه انتظار دارد، صلهای و انعامی، جامهای و جامی، اسبی و لگامی، حبّهای و دستاری، درمی و دیناری، هیزمی و زغالی و اگر هیچ میّسر نشود، تفقّدی و پیغامی. بخشی از قطعات نیز در هزل و هجو است؛ هزل و هجوی در پاسخ به بیمهری محبوب، یا بیعنایتی ممدوح در عدم پذیرش درخواست شاعر، یا درنگ در ارسال صله و انعام است.
از خلاّقالمعانی بالغ بر هشتصدوهفتاد رباعی برجای مانده است که چون دیگر سرودههای او از معانی بکر و بدیع برخوردار است، اما روح حاکم بر آنها اغلب با نوعی نومیدی و سرخوردگی همراه است و این یکی به علت آن است که کمالالدین خود را در زندگی، فردی مغبون و خسرانکار احساس میکند، خسارت دیده از آن جهت که او از دانشهای رایج زمان برخوردار و در انواع فضل و هنر سرآمد است، اما این همه را در زمان خویش ارجی و ورجی نمیبیند. به بازرگانی میماند ورشکسته و مفلس که راه را از هرسو برخود بسته می بیند، به ناچار به شعر ـ این متاعی که کموبیش باید آن را مشتری باشد ـ روی میآورد، اما این بازار نیز به ویژه از دهۀ دوم قرن هفتم که دوران میانسالی و کهنسالی کمالالدین نیز هست، به ادلّۀ مختلف، به ویژه هجوم وحشیانۀ مغول و فرار محمد خوارزمشاه و کشمکشهای فرزندان او بر سر میراث سلطنت و رنج و مصیبتی که از این رهگذر، دامان ایران و ایرانی و از جمله اصفهان را فرا میگیرد، پیوسته کساد است.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمۀ کلیات
کلیات کمال
نسخهبدلها
تعلیقات
نمایهها
کشفالابیات
کتابنامه
پربازدید ها بیشتر ...
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
خط و نوشتار
اندرو رابینسونخط، هنر تثبیت ذهنیات است. خط را میتوان بزرگترین اختراع بشر دانست. به کمک این اختراع، تاریخ تمدن بش
منابع مشابه بیشتر ...
ویتمن ایرانی: فراتر از پذیرش ادبی
بهنام فومشیاین کتاب به پذیرش والت ویتمن، شاعر نامدار آمریکایی در یک دورۀ تقریباً صدساله در ایران معاصر میپرداز
زندگی پرتنش، زمانۀ پرآشوب: جستاری در زندگی سیاسی سلیمان میرزا اسکندری
ایرج ورفینژادسلیمان میرزا اسکندری وی شاهزادهای قاجاری بود که نسبش به عباس میرزا ولیعهد ایران میرسید. او با بروز
دیگر آثار نویسنده
دیوان کمالالدین اسماعیل اصفهانی؛ غزلیات و رباعیات
کمالالدین اسماعیل اصفهانیکمالالدین اسماعیل بن جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی از مشاهیر شعرای عجم و معاصر سلسلۀ خوارزمشاهیه بود
نظری یافت نشد.