شید نشید: مجموعه اشعار اسماعیل حمیدیه (اشعار نویافته و سایه روشن)
خلاصه
آنچه در این مجموعه منتشر شده، برگرفته از اشعار نشید مندرج در کتاب سایه روشن است که در سال 1353 منتشر شده است و همچنین اشعار تازهیافته او نیز در این کتاب برای نخستین بار منتشر شده است.معرفی کتاب
آنچه در این مجموعه منتشر شده، برگرفته از اشعار نشید مندرج در کتاب سایه روشن است که در سال 1353 منتشر شده است و همچنین اشعار تازهیافته او نیز در این کتاب برای نخستین بار منتشر شده است.
اسماعیل حمیدیه در سال 1295 شمسی در پایتخت ادبی آذربایجان (مراغه) چشم به جهان میگشاید. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مراغه و ارومیه به پایان میرساند. در زمان تحصلات متوسطۀ وی، بلای جنگ جهانی دوم گریبانگیر ملتها میشود. در چنین فضای غمباری پدرش حاج حسین آقا فوت میکند و مسئولیت خطیر خانواده به گردن وی میافتد. با وجود عشق و علاقۀ وافر او به ادامۀ تحصیلات عالی و آکادمیک، مشکلات عدیدۀ خانوادگی مانع میشوند؛ ولی این مرد روشنضمیر و متفکر هرگز از یادگرفتن و مطالعه باز نمانده و غافل نمیشود.
وی با فراهمکردن کتابخانهای چندهزار جلدی، بیشتر اوقات خود را به مطالعه در علوم انسانی (ادبیات، فلسفه، عرفان و صنایع مستظرفه) صرف میکند. او ضمن فعالیتهای ادبی و فرهنگی خود از فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی و تولیدی نیز غافل نبوده و از همان آغاز جوانی به فعالیتهای کشاورزی و تولیدی روی آورده و در احیای کشاورزی منطقه به ویژه در ایجاد مزارع و باغات و آبادانی شهر هنرپرور و تاریخی مراغه قدمهای مؤثری برداشته است.
وی مردی وطنپرست، اجتماعی و دارای بیان و قلم قوی و از شمّ سیاسی ویژهای برخوردار بوده است؛ به طوری که بیان و نوشتههای او هر شنونده و خوانندهای را تحت تأثیر فرواوان قرار میداده و نظریات و اظهارنظرهای او در مسائل سیاسی مورد تأیید دیگران بوده است؛ لذا به لحاظ آگاهی و بینش سیاسی و معلومات عمیق و جامع و قدرت بیان و فصاحت کلام، دوستان و هواداران بسیاری از تمام طبقات جامعه داشته و بهترین مشاور و راهنمای دوستان و آشنایان خود بوده است. سرودن شعر را از جوانی شروع کرده و بعدها به عضویت نامآورترین انجمنهای ادبی کشور درمیآید و با بسیاری از شاعران و نویسندگان تراز اول از جمله محمدحسین شهریار دوستی بسیار نزدیک داشته است. وی در هفتم آذر ماه 1357 شمسی دار فانی را وداع گفت.
اولین مجموعه از سرودههای وی در زمان حیاتش در سال 1353 با مقدمۀ عالمانۀ غلامرضا واحدی با نام «سایه روشن» چاپ و منتشر شده است.
مرحوم اسماعیل حمیدیه «نشید مراغهای» خیالبند چیرهدستی که دلانگیزی، شور و حال و شیدایی و روانی و کلام منتخب و استوار او در سرودههایش برای معرفی شخصیت والا و بیبدیل او کافی است. کسی که مصراعمصراع سرودههای لطیفش به زیور فصاحت و بلاغت آراسته و مملو از معانی جمیل و مضامین دلپذیر است و کلمات چون موم مطیع و منقاد قلمش بوده و طنین موسیقایی ترمیباتش باعث تأثیر عمیق سخن او در دل هر خواننده و شنوندهای میشود. مهارت و توانایی وی در استنتاج از بحثها و اندیشههای والای انسانی و آوردن الفاظ خوشآهنگ و تسلط بر ایراد کلمات و لغات مترادف و استحکام کلام و ذوق و شوق مبهوتکنندۀ وی در آفرینش مضامین تازه و دلنشین همراه با صنایع لفظی و معنوی در قطعه شعر «لکلک» خواننده را به حیرت وا میدارد. نشید با زبانی نرم و گفتاری دلانگیز در قصیدهای با نام «جهان جنگ و جهل» اندیشه و مهارت خود را در ترکیب الفاظ و خلق معانی و پیشگرفتن راههای خاص در توصیف و تشبیه و التزام ردیفی مشکل و نیز همراهی ترکیبات او با خیالات بدیع و آمیختگی آن با استعارات و کنایات عجیب و سحرانگیز، تواناییهای خود را در عالم شعر به نمایش میگذارد.
نگاهی به اشعار نشید نشان میدهد که او تا چه اندازه آثار شاعران بزرگ زبان پارسی را با بردباری و ژرفنگری پیش چشم داشته و در کنار برگهای آنها یادداشتهایی بر جای گذاشته است، پس بسیار طبیعی است که او نیز از شیوه اندیشه و زبان شعر دیگر شاعران پیش از خود تأثیر پذیرفته باشد، چنانکه دیگران نیز از پیشینیان خود تأثیر پذیرفتهاند.
امتیاز شعر نشید، گذشته از سلامت ذوق و سرشاری شور شاعرانه، در ساختار زبان و پیوند قالب شعر است. شستگی و پختگی زبان، نقشبندیهای دلپذیر خیال، حسن ترکیب، بهکارگیری تناسبهای زیبا، تعبیرهای تازه و خیالانگیز و استفاده از شبکه تداعیها، شعر او را از موسیقیهای گوناگون لفظی و معنوی سرشار و آن را از نهایت روشنی و لطافت و دلنشینی برخوردار کرده است.
ابتدای قطعه شعر لکلک:
میروم تا آشیان در گنبد مینا سازم دور از این دنیا بسازم
دور از این دنیای دوزخگونۀ قیرینه روزن زشت و زهرآگین ز دامن تا به گرزن
وین شررزا بوم و برزن در بهشت آرزوها غرفهای زیبا بسازم
خیمهای از پرنیان، خرگاهی از دیبا بسازم دور از این کانون پستی
وین بساط خودپرستی میروم با چیرهدستی
سرنوشت خود کمی بالاتر از بالا بسازم دور از این نام و نشانها
بر فراز قلۀ آتشفشانها پشت بام کهکشانها پرزنم چندان که سر تا پا بسوزم
یا در این کانون ظلمت آتشی برپا سازم یا بسوزم یا بسازم
پربازدید ها بیشتر ...
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
نشر کتاب، و تمدن
عبدالحسین آذرنگدر این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا
منابع مشابه
ماهنامۀ فرهنگی اجتماعی اوحدی مراغی، سال دوم، آذر و دی 1396، شماره 12و 13
جمعی از نویسندگان به مدیرمسئولی طغرل طهماسبیشمارۀ دوازدهم و سیزدهم از ماهنامۀ فرهنگی اجتماعی «اوحدی مراغی» با ویژهنامهای برای اسماعیل حمیدیه (