تصوف و ساختار شکنی: یک پژوهش تطبیقی
خلاصه
در این کتاب به مقایسۀ آرای ابن عربی و ژاک دریدا پرداخته میشود.معرفی کتاب
موضوع اين كتاب تقابل نظريههای «ابن عربی» و «ژاک دريدا» است. در این كتاب تلاش بر آن است كه به پژوهش تطبيقی افكار «ابن عربی» و «ژاک دريدا» پرداخته شود. نگارنده در اين اثر میكوشد «حيرت و متن» را در نظريههای اين دو دانشمند مطالعه كرده و مشتركات آنها را بيان نمايد تا به اين وسيله هم عرفان اسلامی را به مخاطب معرفی نموده و هم پيرامون تفكر غربی سخن بگويد.
مسلماً موضوع این کتاب اثبات این داعیه نیست که ابن عربی یک اگزیستانسیالیست یا یک مابعد ساختارگرا در همۀ دورانها بوده است، چنانکه پاموک به شوخی بیان کرده است. مرجح آن است که کوشیده شده تا تصوف و ساختارشکنی درک شود. چهرههایی نظیر دیونیسیوس مجعول، مایستر اکهارت، شانکارا، لائوتسه و نیز عینالقضاة همدانی در حوزۀ ساختارشکنی محلی از اعراب یافتهاند که حاصل فرضیات کلمهمحوری در بطن ایمان مقبول خویش بوده است و از مابعد الطبیعۀ فقیهانۀ خویش بیش از مراجع روحانی جان سالم به در بردهاند. یقین است یک قصد از این بررسی نشاندادن این معناست که چگونه یک مرحله از ساختارشکنی را میتوان در آرای ابن عربی یافت؛ به هرحال ساختارشکنی در این ساحت ممکن است؛ ولی بعید است بتوان شیخالاکبر را به مابعدساختارگرایی از جنس قرون وسطایی بازگرداند. در این بررسی به طرح پرسشهایی اساسی مبادرت میشود؛ از قبیل: ارتباط دقیق میان این دو متفکر چیست؟ چگونه قیاسی میتواند مصطلحات شیخالاکبر، یک صوفی تمام عیار را با آثار یک نظریهپرداز فرانسوی مطابقت دهد؟ آیا استعارات و استراتژیها و بنمایههای ساختارشکنی معانی آنها را بتمامه در متون مورد قیاس با تصوف تغییر دهد؟ آیا ابن عربی میتواند به ما بیاموزد چگونه آثار و افکار دریدا را به گونهای متفاوت بخوانیم یا برعکس به لطف دریدا، ابن عربی را بهتر دریابیم؟
باید گفت که علاقۀ دریدا به اسلام بسیار اندک و ناچیز بوده است. وی به تصوف علاقه داشت و به عبارت دقیقتر طرقی هست که در میانشان بسیاری از شارحان و مفسران کوشیدهاند که یا دریدا را به مثابۀ یک عارف/اهل کلام سلبی عرضه دارند یا آنکه او را چهرۀ سرشناس از حوزۀ فکری نفوسی نظیر اکهارت و دیونیسیوس مجعول معرفی سازند که اینان اسلاف ساختارشکنی بودند.
دريدا فيلسوفی يهودی و فرانسوی است و ابن عربی فيلسوفی اندلسی و مسلمان. يكی متعلق به قرن بيستم است و ديگری متعلق به قرن سیزدهم. دريدا شاگرد منتقد هايدگر و همآواز با فوكو است و ابن عربی شاگرد شيوخ اندلسی و مقدم بر مولانا. دريدا را به ساختارشكنی میشناسند؛ يک فيلسوف معاصر او گفته است: «من نمیدانم منظور دريدا از اين كلمه چيست؟ و اگر از خود دريدا در احوال گوناگون چنين پرسشی میشد، شايد پاسخهایی بس متفاوت به آن میداد».
سعی دريدا اين بود كه خوانندۀ خويش را به متن و موقف نويسنده متن آشنا كند. اين كوشش دريدا را شايد بتوان در متنی كه نويسنده خود مدعی است كه نگارنده متن است، دريافت؛ اما ابن عربی میگويد متن از او نيست، بلكه از ديگری است و اين همان ماجرايی است كه در حوزۀ دين به نام وحی میشناسند.
شاید بدبینانه و البته غیرمنصفانه به نظر برسد؛ به هر دلیلی که دریدا نخواسته باشد از عرفان و تصوف اسلامی سخنی گوید؛ اما یک نکته روشن است: دریدا بخشی از هرمنوتیک و تفسیری را فراهم میآورد که تنها الهیات سلبی میتوانست تقدیم دارد. میگویند سکوت وی «ثابتترین امکان ذکر بلا ذکر یا آپوفاسیس» است که وی میتوانست دربارۀ اسلام ارائه دهد. خواه مهربانانه باشد یا نباشد، بدیهی است که سنتهای اسلامی تعلق به اموری دارد که بسی افراطیتر از آن است که یک مابعدساختارگرا بخواهد دربارۀ آن مطلبی بنگارد. اسلام همان غریب و غیریت است است که بار دیگر سخن از آن نتوان گفت، غیری که به سادگی برون از آن است که بتوان در نقد الهیات سلبی در حوزۀ مسیحی جایی برایش یافت.
در این کتاب نشان داده میشود که در پاسخ این رفتار، چطور کتب ابن عربی فارغ از ابهامات زهد اسلامی و صوفیگری، در مصطلحات عرفانی شرقی تثبیت شد و در عمل همین مباحث و پرسشها و حرکتها را با مشابهت بسیار میتوان در وجوه سرشناس غرب یافت. سوء ظن ابن عربی دربارۀ تفکر عقلی/مابعدالطبیعی، وقوف وی بر قدرت خلاقۀ زبان، حدت بصیرش در بنیان وحدت به رغم کثرات، باریکبینیهای عالمانهاش در مبحث تفسیر و هرمنوتیک و نیز معرفتالنفس و .. مجاز میدارد وی بسیار شبیه به وجوه کلیدی و سرشناس سنت فلسفی غربی نمایان شود. این است که حضور همیشه مرئی مایستر اکهارت در تمامی اوراق این کتاب، همچون شبحی در جوار دو شخصیت مورد بحث یعنی ابن عربی و دریدا دیده میشود. دو دلیل برای این کار وجود دارد: نه فقط اکهارت چهرهای است که در شئون بسیاری از اندیشۀ غربی قرین ابن عربی است، بلکه حتی شخصی است که در بیشتر موارد با شخص خود دریدا در موضوع الهیات سلبی همرأی به نظر میآید.
كتاب در بخش خاتمه نيز نگاهی به آرای مويس بلانشو، ميشل فوكو و والتر بنيامين انداخته و مباحث مربوطه را بررسی كرده است.
فهرست مطالب کتاب بدین ترتیب است:
فصل اول: قیود عقل مخالفت صوفیانه/ساختارشکنانه با عقلانیت؛
فصل دوم: لذات حیرت نظریۀ دریدا و ابن عربی دربارۀ حیرت و سردرگمی؛
فصل سوم: فرزانگان کتاب معنای ابدیت در هرمنوتیک صوفیانه و مکتب ساختارشکنی؛
فصل چهارم: چشیدن طعم سرّ و ژرفنایی سرّ از نظر ابن عربی و دریدا؛
خاتمه: مابعد ساختارشکنی، فنا موضوع سه موقع نوافلاطونی در مرکز دریدایی 193.
پربازدید ها بیشتر ...
درآمدی بر زبان شناسی بالینی
حوریه احدیروش نویسنده در این کتاب بیشتر برگرفته از کتاب بال است؛ یعنی افزون بر تقسیمبندی مطالب بر اساس حوزهه
الصحیفة السجادیة الکاملة: کهنترین نسخۀ موجود صحیفۀ سجادیه (نسخهبرگردان دستنویس شمارۀ 12405 کتابخانۀ آستان قدس رضوی کتابت 416 هـ)
با مقدمۀ احمد مهدوی دامغانی، سیدمحمدحسین حکیمقدیمی ترین نسخۀ شناخته شدۀ «صحیفۀ سجادیه» در خراسان کتابت شده و اکنون نیز در همان جا نگهداری می شود.
منابع مشابه بیشتر ...
غزالی و قرآن: یک کتاب، بیشمار معانی
مارتین ویتینگهامرویکرد غزالی این شخصیت برجستۀ اندیشۀ اسلامی به قرآن چگونه است. با وجود شهرت زیاد ابوحامد محمد غزالی
حلقۀ انتقادی: ادبیات، تاریخ و هرمنوتیک فلسفی
دیوید کوزنزهویمضمون اصلی این کتاب بررسی ماهیت و وضعیت بحث و جدلهای معاصر در باب فلسفۀ هرمنوتیکی است؛ هم از لحاظ م
نظری یافت نشد.