تذکرۀ بینظیر
خلاصه
در بینظیر شرح احوال و نمونه شعری 135 شاعر پارسیگوی هندی و ایرانی را از سال 1100 تا 1172ق (از آزاد بلگرامی تا یوسف بلگرامی) وجود دارد.معرفی کتاب
نام کامل وی با بررسی تمام منابع، مولانا میرسیدعبدالوهاب بخاری دولتآبادی است و در اشعار فارسی افتخار و در اشعار اردو بیگل تخلص میکرده است. نام پدرش مشخص نیست؛ ولی به گفته خود وی سلسله نسب اجدادش که سالیان قبل به هند و اطراف آن کوچیده و سکنی گرفتهاند و ازسادات بخارا بودهاند، به ترتیب به سیدجلال الدین سرخ بخاری (869-932 ق)سیداحمد کبیر و سپس به مخدوم جهانیان سیدجلال الدین حسین جهانگشت، میرسد.
سال تولد افتخار نامعلوم مانده؛ ولی به گفته خودش در احمدنگر دیده برجهان گشوده است. وی از کودکی تا جوانی در سایۀ تربیت خانوادهاش به تحصیل علوم مختلف فقه، کلام، صرف و نحو، طب، ادبیات فارسی و عربی به دو زبان عربی و فارسی پرداخته و البته در کنار آنها در نزد پدرش تعلیم خط گرفته است.
پس از طی دوران جوانی در تاریخی نامعلوم با دختر مرتضی خوان بخاری، مسئول حراست قلعه دولتآباد که به احتمال قوی از اقوام نیز بوده، ازدواج کرده و از این پس قسمت بزرگی از زندگیاش را در دولتآباد سپری میکند. به همین سبب اکثر منابع او را (دولتآبادی) خواندهاند.
افتخار در زمانی نامشخص با میرغلامعلی آزاد بلگرامی آشنا شده و در نظم و ادب فارسی به شاگردی و تلمذ نزد او پرداخته است. به احتمال بسیار قوی این رابطه بعد از تالیف ید بیضا یعنی سال 1145 ق بوده؛ زیرا شرح احوال افتخار در ید بیضا نیست. بعدها رابطه شاگرد و استادی به رفاقت بدل شده و افتخار به توصیه آزاد که نفوذ زیادی نیز در دستگاههای دولتی داشته، در سلک ملازمان نواب نظام الدوله ناصر جنگ فرمانروای حیدرآباد دکن درمیآید و خود میگوید شغلش حاضرباشی رکاب بوده است.
اطلاعات دیگری از زندگی افتخار به دست آمده، یکی این است که قسمت بزرگی از عمرش را در خدمت اشجع الدوله بهادر غیور جنگ، از امرای آصفجاه نظام علی به سر برده که احتمالاً در حدود تاریخ 1182 ق بوده است و دوم اینکه بخشی از عمرش را نیز که در زمان تألیف تذکره تحفه الشعرا یعنی در سال 1165ق بوده، در عسرت و پریشاناحوالی سپری کرده است.
به جز محبوب الزمن دیگر منابع در مورد زمان و مکان مرگ و دفن افتخار سکوت کردهاند. مؤلف تذکره مذکور بدون ارائه منبع خود گفته، وی در سال 1190 ق از دنیا رفته و در جوار آرامگاه برهانالدین غریب در دولتآباد به خاک سپرده شده است، از طرف دیگر بر اساس اطلاع مؤلف منتخب الطایف وی قطعاً تا زمان تالیف این اثر برابر با سال 1190 ق زنده بوده است.
در بینظیر شرح احوال و نمونه شعری 135 شاعر پارسیگوی هندی و ایرانی را از سال 1100 تا 1172ق (از آزاد بلگرامی تا یوسف بلگرامی) وجود دارد. افتخار هر جا فرصت را مناسب دیده، به نقد برخی اشعار و تذکرههای معاصرینش پرداخته و به این طریق بر ادعای دقت نظر و صحت روش تحقیق خودش تأکید کرده است. برای نمونه وی در دفاع از نقدی که وارسته لاهوری (م1180ق)یه ید بیضا (اثر استادش آزاد بلگرامی) وارد کرده، اغلاطی چند از تذکره وارسته برشمرده و میگوید علت ناکامی وارسته در آثارش، نامسلمانبودن اوست و سپس از دلایل اعلام نسخ ید بیضا یاد کرده و گفته آزاد را در دیباچه سرو آزاد به عنوان مدرک ارائه میکند. همچنین در هنگام ذکر یک رباعی از میرعبدالجلیل بلگرامی با احتیاط به نقد تذکرةالمعاصرین اثر حزین لاهیجی پرداخته و میگوید: شاید وی در انتساب آن به غیرثقه اطمینان کرده است و در قدمی فراتر در چند سطر بعد میگوید: حزین به غلط مطلع غزلی از شهرت شیرازی را به محمدرضا اصفهانی نسبت داده است.
در این تذکره میتوان اشارات تاریخی مختلفی را مشاهده کرد که مهمترین آنها شرح کشتهشدن صمصامالدوله شاهنوازخان و فرزندان او در سال 1151 ق است. افتخار در گزارش این رویدادها از مشاهدات خودش، کتاب مآثرالامرا و یاداشتهای آزاد بلگرامی گرتهبرداری کرده است. تنها منبعی است که از تذکرۀ وارسته لاهوری، اثری که تاکنون هیچ نسخهای از آن به دست نیامده، اطلاعاتی داده است. تنها منبعی است که از شاعری با عنوان «حکیم الحکما باهر» سخن گفته و نمونه شعر وی را ذکر کرده است. تنها منبعی است که از مؤلف نادرشاهنامه یا شاهنامۀ نادری، عارف طهرانی سخن گفته و بر اساس آن ثابت میشود که نویسنده آن میرزامحمدعلی عارف طهرانی است. بسیاری از دیوانهایی که وی دیده، تاکنون یافت نشده و برخی از اشعاری که در این تذکره آمده، در دیوانهای به دست آمده، وجود ندارد.
افتخار در مقدمه و شرح حالها، با نثری ساده و قابل فهم و به دور از آرایههای لفظی و لغات دشوار به تقلید از سبک کلاسیک تذکرهنویسان گذشته و معاصرش که شامل مدح و تمجید بسیار و گاهگاه بزرگنمایی خلاف واقع است، پرداخته و البته غرضورزانه در مورد شاعران مشهورتر و شاعرانی که به آنها میانه خوبی داشته، مطالب بیشتری نوشته و نمونه شعرهای بیشتری انتخاب کرده و درست برعکس در ذکر احوال کسانی که از آنها دل خوشی نداشته یا به علتی مورد توجهش نبودهاند، مطالب مهم و زیادی نیاورده و اشعار نسبتاً سست آنها را برگزیده است. البته گروه دیگری از شاعران نیز در این تذکره وجود دارند که در برخورد با آنها بیطرف بوده و در ذکر احوال و نمونه شعرشان متنوع عمل کرده است.
پربازدید ها بیشتر ...
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
نشر کتاب، و تمدن
عبدالحسین آذرنگدر این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا