کله قن (شعر و واژگان عامیانۀ مردم کرمان)
خلاصه
این کتاب رونوشت شکرین کلام مردم کرمان است از دریچۀ ذهن کسی که از این مردم و از این سخن به دور افتاده است.معرفی کتاب
در این کتاب شعرهایی با لهجۀ کرمانی آورده شده و سپس معنای واژگان کرمانی آن تبیین شده است.
در واژۀ «کله قن» دو مشخصۀ مهم از لهجۀ کرمانی نهفته است که رعایتنکردن آنها گاه مقلدین این لهجه را به کوره راه میبرد: حذف بخش پایانی کلمات در مقام تخفیف و ادای حرف «ق» از مخرج مخصوص که نسبت به لهجۀ تهرانی و اصفهانی غلیظتر و نزدیکتر به مخرج «خ» ادا میشود که گاه این نزدیکی باعث شده کرمانیها در ضربالمثلهای خود قاف را با خاء قافیه کنند:
اشکم گشنه آب یخ پای برهنه زرورق
روزی در دربار ناصرالدین شاه، نایبالسلطنه به لهجۀ کرمانیها خندید. اعتمادالسلطنه مینویسد: چند روز قبل رعایای کرمان به عرض آمده بودند که سیل دهات ما را خراب کرده، تخفیف خواسته بودند. نایبالسلطنه در مجلس خنده کرده بود به وضع عرض و لهجۀ آنها. کرمانیها گفته بودند: خنده کار اطفال است و گریه مال رعیت. آغا محمدخان صاحب این تخت شهر کرمان را خراب کرد و ما گریه نکردیم. حالا گریه میکنیم که عرض حسابی داریم و شما خنده میکنید.
و یک روز دیگر سیل بزرگتری آمد و به شاه و دربار او هیچگونه تخفیفی نداد! میرزا رضای کرمانی در صحن شاه عبدالعظیم به ضرب ششلولی ناصرالدین شاه را از پای درآورد.
آه دل مظلوم به سوهان ماند گر خود نَبُرَد بُرَنده را تیز کند
طرز سخنگفتن مردم در شهری مثل کرمان با تاریخ بسیار کهن و سوابق طولانی مدنیت و فرهنگ نمیتواند از سر ولنگاری باشد؛ این لهج یک شبه پیدا نشده و البته با تمسخر این و آن نابود نمیشود.
نمونهای از اشعار آورده شده در این کتاب:
از جفایت سیسلالنگی شدم ور میون دو اُلالِنگی شدم
ساغری از شیشه بودم دست تو ور زمین خوردم جلالنگی شدم
سیسلالنگ: نام پرندهای کوچک تقریباً به اندازۀ گنجشک که گاه به کنایه به مردم بسیار لاغر به کار میرود.
دو: مخفف داو به معنی میدان است.
اُلالِنگ: به معنی تخت و سریر وهمچنین آسمان و فلک است.
جلالنگ: صوتی است برای شکستن پرسروصدای ظروف چینی یا بلور.
فهرست مطالب این کتاب بدین ترتیب است:
تقدیم به مادرم، مقدمۀ چاپ چهارم؛ سخنی از خود؛ عنوان کتاب؛ به جای مقدمه؛ ورچی نملی؛ دوبیتی؛ دالبندی؛ فیلو؛ مسکه فروش؛ چِشتِ خوار؛ گِرگی؛ گشته کارم از جفایت چِزوِرَک؛ مَنقُتینا؛ وای از گل نوشکفتۀ اشک؛ خواستگاری؛ بابُلُو؛ ورچه منزل میکنی در بد نسار؛ سبزبخت؛ خوارشو؛ یاد دوست؛ کلم پرکی؛ اُلِلو؛ عِبرتو؛ بخیل؛ خانمان برانداز؛ اُوی بشنون خنده کنن؛ ظهر عاشورا؛ Trade Centre؛ بِل تا بِلم؛ جونَمّرگ 1؛ جونَمّرگ 2؛ جونَمّرگ 3؛ دور باطل؛ مستدرگ چاپ دوم.
پربازدید ها بیشتر ...
سنت زیباشناسی آلمانی
کای همرمایستردر اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایدههایی از بریتانیاییها و
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
منابع مشابه بیشتر ...
کاوشی در فرهنگ عامۀ قم: به همراه فرهنگ ضربالمثلها، کنایات و اصطلاحات
مصطفی خرسندیدر این نوشتار سعی شده است به شناخت و بررسی سِیر تاریخی، فرهنگی و زبانی محدودۀ شهر قم در جایگاه بخشی
نخل در فرهنگ ایرانی
مینو کریمنیااین کتاب پژوهشی است مستقل دربارۀ درخت نخل که بیشتر بر پیشینیۀ فرهنگی نخل در گسترۀ تاریخ و در پهنۀ جغ
نظری یافت نشد.