فسیوالود میخاییلوویچ گارشین: مجموعه آثار، جلد یکم: داستانها (متن کامل)
خلاصه
گارشین نویسندهای پرشور، تیزبین و عمیقاً حساس است. در تاریخ درخشان ادبیات قرن نوزدهم روسیه هیچ نویسندهای را نمیتوان همتای او یافت. اگر چهرۀ نجیب و فروتن گارشین در سایۀ نویسندگان بزرگی نظیر گوگول، تالستوی، داستایفسکی و چخوف پنهان مانده است، دلیل را باید در محتوای آثار و پیامهای پنهان و گاه دور از دسترس داستانهای او دانست.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
گارشین نویسندهای پرشور، تیزبین و عمیقاً حساس است. در تاریخ درخشان ادبیات قرن نوزدهم روسیه هیچ نویسندهای را نمیتوان همتای او یافت. اگر چهرۀ نجیب و فروتن گارشین در سایۀ نویسندگان بزرگی نظیر گوگول، تالستوی، داستایفسکی و چخوف پنهان مانده است، دلیل را باید در محتوای آثار و پیامهای پنهان و گاه دور از دسترس داستانهای او دانست. گارشین را بهحق پیشتاز چخوف دانستهاند، کسی که راه را برای نویسندگی چخوف هموار کرد. گارشین از چنان درک بالایی برخوردار بود که حتی رنج گیاهی یا مورچهای را بهخوبی لمس میکرد. چنین درکی بیشک ناشی از حساسیت بسیار زیاد او بود که زمانهاش کمتر آن را میفهمید.
گارشین دچار نوعی بیماری بود که امروزه کاملاً شناخته و کنترل شده است. بیماری که در گذشته بهنادرستی آن را جنون جوانی مینامیدند. یک بیماری ژنتیکی که امروزه به نام بیماری دوقطبی مشهور است؛ بیماری که دارای دو فاز شیدایی و افسردگی است. در فاز شیدایی بیمار تحرک بیش از اندازه و شور و هیجان فراوان دارد و در حالت افسردگی، روحیهاش سخت وخیم و نگرانکننده میشود. گارشین از بیماری خود رنج بسیار میبرد. در داستان «گل کوچک سرخرنگ» که از شاهکارهای گارشین است، به این روشهای درمانی اشاره شده است.
شرح حال گارشین و زمانۀ او در دو مقدمۀ کتاب آمده است. بهویژه مقدمۀ دوم اثر گریگوری آبراموویچ بیالیی محقق برجستۀ اتحاد شوروی که بسیار استادانه نگارش یافته است. مقدمۀ نخست، برگزیدۀ از کتاب مهمی است که در قرن نوزدهم در فرانسه به چاپ رسیده و به معرفی آثار نویسندگان برجستۀ روسی همچون گوگول، تالستوی و گارشین دست زده است. محقق سرشناس دیگر اتحاد شوروی یعنی یولیان گریگوریه ویچ آکسمان نیز بر مجموعۀ نامههای گارشین مقدمۀ باارزشی نوشته است.
گارشین در زندگی کوتاه خود نوزده داستان کوتاه و بلند و یکی دو داستان ناتمام نوشت. نخستین داستان گارشین یعنی «چهار روز» چنان چهرهای از او نشان داد که منتقدان ادبی، تولد نویسندهای خوشقریحه را در دنیای ادبیات روسیه نوید دادند. تلاطمهای روحی گارشین در آثار او بهخوبی منعکس شده و صمیمیت و صداقتش در نگارش به اندازهای است که گاه میان داستانها و نامههای او شباهتهای فراوانی میتوان یافت. نامههای گارشین که در جلد سوم آثار او آمدهاند، نکات بسیاری را دربارۀ زندگی و چگونگی به وجود آمدن برخی از داستانهایش نشان میدهند. جلد دوم مجموعۀ آثار او شامل مقالهها، شعرها، داستانهای ناتمام و ترجمههای ادبی گارشین از زبانهای دیگر است.
شوربختانه زندگی کوتاه گارشین به او مهلت کافی برای نگارش آثار مهمتر را نداد و چنانکه ایوان بونین نویسندۀ سرشناس روسی گفته است، اگر گارشین زندگی طولانیتری میداشت، یکی از بزرگترین نویسندگان روسیه میشد. البته همین آثار باقیمانده از گارشین هم نبوغ فراوان او را در داستاننویسی بهخوبی نشان میدهد. همینداستانها، چهرۀ صمیمی و دوستداشتنی او را به ما مینمایانند. چهرهای که عمیقاً محبوب خوانندگان روسی است و داستانهای او را پیوسته میخوانند و ناشران روسی آنها را در شکلهای گوناگون به چاپ میرسانند.
گارشین همزمان با نویسندگان بزرگی چون تالستوی، کارالنکو، داستایفسکی، اوسپنسکی و چخوف و نقاش بزرگی مانند ایلیا رپین زندگی میکرد، با بسیاری از شخصیتهای برجستۀ زمانۀ خود مکاتبه داشت که برخی از آنها خاطراتی دربارۀ او نوشتهاند. ماکسیم گورکی زمانی که در ایتالیا میزیست، خواندن آثار او و شناختن چهرۀ نجیبش را در نامهای توصیه میکند. بهجرئت میتوان گفت که گارشین روح لطیف، حساس، بیآلایش و عرفانی روسی است که در سایۀ خشونتها و پرخاشگریهای جامعهای مستبد پنهان مانده است.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمۀ مترجم
مقدمه از کتاب «روح روسی» چاپ 1896، پاریس
مقدمه از کتاب «مجموعۀ کامل آثار گارشین»، جلد یکم، مسکو، «داستانها»
چهار روز
حادثه
یک رمان فوقالعاده کوتاه
ترسو
ملاقات
نقاشان
Attalea princeps
شب
گماشته و افسر
گویی اتفاقی نیفتاده بود
از خاطرات سرباز ایوانف
نامههایی از پطرزبورگ
گل کوچک سرخرنگ
خرسها
قصۀ وزغ و گل رز
نادیژدا نیکولایونا
قصۀ آگییی مغرور
علامت راهنما
غوک مهاجر
تصاویر
پربازدید ها بیشتر ...
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
نشر کتاب، و تمدن
عبدالحسین آذرنگدر این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا
نظری یافت نشد.