نامها، بین سکوت و صدا
خلاصه
در این کتاب مقالات تحلیلی و یادداشتهایی دربارۀ نامداران فرهنگ و ادب معاصر ایران آمده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
جواد مجابی به سال 1348 یادداشتی دربارۀ خود و «کتاب یادداشتهای آدم پرمدعا» نوشته که به هر دلیل هنگام چاپ کتاب حذف شده است. این اواخر آن چند ورق را میان مردهریگ خانۀ دوستی قدیمی پیدا کرده که در بخشی از آن آمده است: «همشهری «عبید» است و «دخو» و تا حدود کمی عارف. کم و بیش درسکی خوانده، که نه خود وجداناً بدان مینازد و نه کسی را قانوناً یارای آن هست که بدان بتازد. گاهگاه سر کلاسهای حقوق و اقتصاد و مجسمهسازی و بشریت حاضر میشده که از آن مکتب رفتنها طرفی نبسته، جز اینکه عادت چرتزدن از آن ایام برایش باقی مانده: یک وسیلۀ دفاعی که آدم را از شر کلام اساتید مصون میدارد».
در این کتاب مقالات تحلیلی و یادداشتهایی دربارۀ نامداران فرهنگ و ادب معاصر ایران آمده است. از جمله فریدون آدمیت، منوچهر آتشی، داریوش آشوری، نادر ابراهیمی، رضا براهنی، سیمین بهبهانی، محمدعلی جمالزاده، سیمین دانشور، محمود دولتآبادی، غلامحسین ساعدی، محمدعلی سپانلو، احمد شاملو، بهرام صادقی، عمران صلاحی، نیما و دیگران ... .
دربارۀ شعر حمید مصدق در این کتاب آمده است: «شعر حمید را اگر بخواهم با یک کلمه توصیف کنم، آن کلمه «اعتدال» است. به رغم آنکه او در زندگی، گهگاه افراطی و تفریطی در کارکرد روزانهاش داشت، اما تربیت ذهنی او که از نگرشی سنتی مایه گرفته بود، او را به اخلاقیات مرسوم و محافظهکار شهرستانی که در آن اعتدال و میانهروی، مهمترین فضیلت انسان محسوب میشود دلبسته میکرد، و البته به جز این گرایش بنیادی، خواندن علم حقوق و انس شغلی با قانون، روش حقجویی و عدالتگرایی را در او تقویت کرده بود. در ذهن او همواره ترازویی حضور داشت که با سبکسنگین کردن وقایع و ارتباطات و مفاهیم، چیزهایی را ترجیح میداد که با عدالت اخلاقی و اعتدال آرمانی ذهنش همخوان باشد». (ص 48)
دربارۀ نیما در این کتاب میخوانیم: «اگر نیما را با صادق هدایت بسنجیم، نیما چون هدایت یک روشنفکر حرفهای نیست که با همهکس و همه چیز عصر خود سروکار داشته باشد و ناقد خردورز معترض عصر خود باشد. نیما عزلتگزیدهای است که نگاهی ژرفپیما بر هستی انسانی دارد. با نظاره آدمها و اشیا و روابط عینی به ادراک نوین مفاهیم اجتماعی رسیده است و شعری آمیخته از دید برونگرا و انقلاب ذهنی پدید آورده است. او با فاصلهگرفتن از درونگرایی سنتی شعر ایران، نوعی عینیگرایی را با توجه به شرایط پیرامونی بنیاد مینهد. از تحولات اجتماعی و سیاسی عصر خود فارغ نیست و دل فولادش از این خانۀ مهمانکش روزش تاریک، خونین است؛ پس نگاه روشنگرش بر هستی معاصر از لایههای خارجی وقایع برمیگذرد و عمق معرفتشناسانه مییابد». (ص 75)
دربارۀ محمد حقوقی و رضا براهنی و ویژگیهای روششناسانۀ نقد آنها میخوانیم: «من در زمینۀ شعر معاصر دو منتقد را بیشتر قبول دارم: براهنی و حقوقی را. حقوقی نسبت به عوالم ذهنی براهنی محافظهکار است و سنتی، معیارهای شناخت و داوریاش بومی و پایدارتر است. این هر دو عمر خود را در شناسایی لحظه به لحظۀ شاعران ایران و روند تکاملی شعر آنان صرف کردهاند و هر دو بیجانشین به نظر میآیند. نقد ادبی آنان به سوی دیگران بود و به زبان خودشان؛ چراکه منتقدان در سرزمین کوتولههای ناشکیبا دشمن میآفرینند و خود از عنایت حریفان محروم. حقوقی بیشتر یک مورخ ادبی و مفسر شعر است تا نظریهپرداز شعر امروز». (ص 158)
یکی از نوشتههای طولانی این کتاب، غلامحسین ساعدی به روایت جواد مجابی است. این نوشتار به ویژگیهای داستاننویسی و نمایشنامهنویسی به تفصیل پرداخته است. مجابی معتقد است: «نقطۀ قوت ساعدی، داستانهای کوتاهش است و نمایشنامههایش. نمایشنامههایش بیشتر از لحاظ اینکه آن دیدگاههای اجتماعی ساعدی را بازتاب میدهند و داستانهایش به دلیل اینکه دیدگاههای فردیاش را بیشتر عرضه میکنند. توی داستانها آن وظیفۀ اجتماعی زیاد حس نمیشود و راوی به پرورش خود قصه میپردازد. در حالی که توی نمایشنامه انبوهی از مخاطبان اینجا توی سالن حضور دارند که شما دارید با آنها ارتباط برقرار میکنید و احتمالا پیامی میدهید». (ص 281)
فهرست مطالب کتاب:
مقدمۀ جا ماندۀ یادداشتهای آدم پر مدعا
پدر بزرگ شاعر من
بازتاب آن واقعه در یک رمان امروزی
فضای لذت و ترس در خیال
سرگذشت پُرترههای من
حضور شعر در غیبت شاعر
دیداری کوتاه با بامداد تابان
چهرۀ دوستانۀ استاد ما
شاعری که عاشق رمان بود
نیمای جوان
آه از آن لطف به انواع عتاب آلوده
خارجی ـ باغ ـ لب جوی و کشت
غروب ـ داخلی ـ خرابات مغان
این زمان ـ پرده میافتد همچنان
و آتشی که نمیرد همیشه
شاملو و ملاحظاتی دیگر
یادداشتهای بدون تاریخ
پوران فرخزاد، شاعر دلیر
طنز مستور در فصاحت سعدی
بیشتر از شاعر تا شعرش
مراتب «تاریخانگاری» که همان جعل تاریخ باشد
حقوقی: شاعری بر گذشته از سنت و تجدد
حقوقی: معمار نظم هندسی واژهها
خبر ناگواری از تقی مدرسی شنیدم
نویسندهای، مظهر روشنفکری عصرش
او نمیتوانست بر اوضاع جهان نخندد
گذر از آشنائی، غربت، غرابت و حیرانی
چراغی از گیلان با روشنایش بر ایران
در عالم رضا اژدهایی است که آن را یقین خوانند
جمالزاده آغازگر نه بنیان گذار
سهم ادبیات، سهم فرهنگ ملی
تو با این زیبائیات، نمیمیری
تازه روی چون بامداد عاشقان
چراغ همسایه ما پر نورتر باد
نویسنده در یک بازی پایان ناپذیر
آن که از دل برف ـ انبار رنجهایش میخندد
بانوئی، پناه پریشانیهای ما
صلاحی پل میانجی طنز مطبوعاتی و ادبی
غزل داستانهای سال بد
آقار اکبر رادی عزیزم!
حکیم قزوینی
آدمیت به ما «تامل در تاریخ» را آموخت
غلامحسین ساعدی به روایت جواد مجابی
اسبهای سرخ در هوای بارانی
ایران سرزمین مهر
هنرمندی فراتر از خود
سقف بلند ساده بسیار نقش
اعتمادی و نظر به ریشههای آبی
نگاهی به تابلوی «استنساخ» صبا
مواظب تعبیض فرهنگی باشیم
تو در مائی و ما با توایم
یارانم، تنها ثروت من بودهاندو حاصل عمر
چه خوب شد که وزیر نشد
همچنان صدای میهن ما باش!
آناهیتا! خنیاگر ایران!
پربازدید ها بیشتر ...
سنت زیباشناسی آلمانی
کای همرمایستردر اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایدههایی از بریتانیاییها و
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
منابع مشابه بیشتر ...
تاریخ تحلیلی تیاتر در ایران
عباس شادرواندر این کتاب نقبی به گذشته زده شده است تا از دورترین رشته ـ ریشههای تیاتر در ایران آگاهی پیدا شود و
علی باباچاهی: گفتگو، یادداشت، نقد، نظر و ...
به کوشش عبدالله سلیمانیعلی باباچاهی که معمولاً با هر مجموعۀ شعرش، مؤخرهای نیز همراه میکند، به عنوان جنجالیترین شاعر معا
نظری یافت نشد.