دوماهنامه تخصصی فرهنگی، هنری و پژوهشی گیلانشناسی «گیلهوا» به دو زبان گیلکی و فارسی، سال بیستوپنجم، مرداد و شهریور 1395، شمارۀ 142
خلاصه
صدوچهلودومین شماره از دوماهنامۀ «گیلهوا» در آغاز بیستوپنجمین سال شروع به کارش منتشر شد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
صدوچهلودومین شماره از دوماهنامۀ «گیلهوا» در آغاز بیستوپنجمین سال شروع به کارش منتشر شد.
گیلهوا نام تنها بادیست در گیلان و مازندان که منشأ خوشی هوا و ازدیاد و فراوانی صید و به شکوفه نشستن درختان میباشد. دوماهنامۀ گیلهوا صرفا به مسایل گیلانشناسی و مطالعات مربوط به استانهای شمالی گیلان و مازندران (گیلماز) میپردازد و به شهادت محققان و پژوهشگران از منابع و مآخذ معتبر مطالعات مربوط به شمال ایران است. اولویت موضوع گیلهوا در گیلان ادبیات گیلکی، مردمشناسی و زبانشناسی و تاریخ مردم شمال ایران است.
یکی از مطالب این شمارۀ گیلهوا اختصاص دارد به یادی از شاعر و ادیب گیلانی «استاد نویری» با نگاهی به زندگی و شعر او. محمدرسول ساکن نویری شاعر، ادیب و معلم فرهیختۀ گیلانی در چهاردهم فروردین 1327 در محلۀ نویر بندر انزلی به دنیا آمد. مقدمات تحصیل را در دبستان قابوس و دورۀ دبیرستان را تا کسب مدرک دیپلم ادبی در دبیرستان بوذرجمهر شهر زادگاهش گذراند. پدربزرگش میرزا محمدقلی با اشعار حافظ انسی داشت؛ از همین رو محمدرسول را به خواندن و حفظ اشعار خواجۀ شیراز تشویق میکرد. آهنگ کلام زیبای اشعار خواجه در ذهن کودکانۀ محمدرسول خوش نشست و بستری را برای دریافت معانی بیشتر و گستردۀ ادبیات فارسی در ذهن و روح او فراهم کرد. از سویی دیگر مواظبت اخلاقی پدر که متشرعی پاکنهاد بود، ادب نفس را در وجودش نهادینه کرد. نویری در سال 1345 در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شد و از محضر استادان نامبرداری چون احمدعلی رجایی بخارایی، غلامحسین یوسفی و جلال متینی بهرهها برد. دوران دانشجویی نویری دوران فعالیتهای سیاسی او نیز بود و تاوان آن، یک سال تحمل زندان را برای او در پی داشت که با چاشنی محرومیتهایی از سوی ساواک همراه بود. در سال 1352 دانشنامۀ لیسانس خود را دریافت کرد و در همین سال به استخدام ادارۀ آموزش و پرورش گرگان درآمد و عاشقانه کسوت معلمی را به تن کرد. سال 1369 با قبولی در آزمون ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی به تهران کوچید. هیاهوی تهران آرامش شهر خاطرههای ماندگار را از او گرفت و در غربت پرازدحام شهربند شد. تنها رمقی که در این ازدحام برایش مانده بود، شوق تدریس بود و کلاس. سالهای پایانی عمر به تدریس و تحقیق و شعر گذشت تا اینکه در هفدهم تیر 1395 دعوت حق را لبیک گفت و تن به خاک بهشت زهرا سپرد. او شاعری سنجیده بود. در سرودن اشعار فارسی و گیلکی دستی تمام داشت. مجموعهای از اشعار فارسی او با گزینش خود با عنوان «یک جرعه تشنگی» مشتمل بر یک قصیده، 44 غزل، سه مثنوی و دو رباعی در سال 87 منتشر شد. شعر او را باید شعری برای انسانیت خواند؛ شعری متعهد که شاعر خود را موظف میداند به انسان روزگار حرکت دهد، خمودگی را بدل به شعف کند، یقین را به جای تردید بنشاند، تیرگی را از او بسترد و روشنی سحر را به او ببخشد و از مهمتر عاطفه و عشق را به انسان امروز بازگرداند.
فهرست مطالب این شماره:
حرف اول از سال بيست و پنجم
آرزويي كه دير نيست (سرمقاله)
اجراي دو نمايشنامه چخوف به زبان گيلكي
همه چيز از تماشاخانه گيلان شروع شد/ پاي صحبت عليرضا مجلل
كوششي در راستاي آساننويسي و آسانخواني نوشتههاي گيلكي
گوشه چشمي به خود
بر تارك عرش/ شهریار شفیقی
عشق در بهار جان/ جعفر شجاع کیهانی
زنبيلهاي حصيري/ کفایت آریاییفر
بازتاب/ اشكي بر سپيدرود/ محمد مهرآئین
تازه كتاب
بخش گيلكي:
شعر:
منوچهر بخشيزاد/ علياكبر رضوي/ حسن نصري رودسري/ سين سيامك/ حسين شهاب كوملهاي/ زهرا عليزاده/ مريم غلامي/ نادر نيكنژاد
داستان:
ولوو/ مجید دانش آراسته
گوم گومه/ مهرداد پیلهور
قصه كودكان/ كي زوره بيشتره/ علی مطلبی
طنز:
قجقجی
پربازدید ها بیشتر ...
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
نشر کتاب، و تمدن
عبدالحسین آذرنگدر این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا
منابع مشابه
مجله فرهنگی و اجتماعی دیلمان، آبان 1395، شمارۀ 4
جمعی از نویسندگان به سردبیری مهدی بازرگانیچهارمین شماره از مجلۀ فرهنگی و اجتماعی دیلمان با پروندۀ ویژهای در بررسی وضعیت ادبیات داستانی گیلان
نظری یافت نشد.