حدیقة الشعراء
خلاصه
محمد کاظم اسرار تبریزی، تذکرۀ حدیقة الشعرا را پیش از بهجة الشعرا تألیف کرده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
تاریخ زایش اسرار به تصریح خودش، سال 1265 هـ در تبریز بوده است. از چگونگی زندگی او فعلا آگاهی چندانی وجود ندارد. در تذکرۀ بهجة الشعرا از آنچه دربارۀ مولانا ضیا میآورد، درمییابیم در سال 1294 هـ در شهر ری بوده است و او را در آن سال در شاه عبدالعظیم زیارت کرده است. در شرح حال مولانا قیصر آورده که وی «تا شهر ربیع الاول 1308 هـ در سرای امیرنظام مؤذن بود». حدیقة الشعرا را هم در سال 1287 هـ تألیف کرده است. تاریخ فوت او را حدود 1315 هـ دانستهاند.
محمد کاظم اسرار تبریزی، تذکرۀ حدیقة الشعرا را پیش از بهجة الشعرا تألیف کرده است. در مقدمۀ کتاب پس از آوردن قصیدۀ نونیه در مدح حضرت علی (ع)، از علاقۀ خود به تذکرهخوانی سخن میگوید، ذکر خیری از تذکرۀ مجمع الفصحای رضا قلیخان هدایت میکند و میگوید که برای تتمیم فایده، ذکر شعرایی را که وی رفع قلم کرده، یکجا جمع آورده، حدیقة الشعرا نامیده است و آن را در دو بوستان فراهم کرده است:
بوستان اول در ذکر شعرای فارسیزبان که در آن بیست شاعر را معرفی کرده است.
بوستان دوم در ذکر شاعران اتراک که تفصیل آن را در بهجة الشعرا آورده است.
ملحقات نیز در ذکر شعرایی است که در دو بوستان فوق از قلم افتاده است.
اسرار تبریزی هر دو تذکره را با مزاح و شوخی و طعن و مطایبه و ذکر لطایف نگاشته است؛ مثلاً در شرح احوال مولانا مضطر و ذکر از کتاب مشوّق الصبیان او که در استقبال از نصاب الصبیان نوشته است، مؤلفِ کتاب را به طنز، استاد اول معلم ثانی، شیخ ابونصر فراهی یاد میکند و القاب فارابی را به او میدهد و میگوید:
«اگر زنده بودی، تصدیق تفوّقیت کردی!»
در شرح حال مولانا فدوی، علت تألیف کتاب را چنین مینویسد: «نگارندۀ این کتاب مبارک نه این مجموعه را از برای نمودن عیب كسان درست نموده، نه بلكه بنایش به ارشاد هست كه نگاه كرده، عبرت نمایند».
از همین سخن پیداست اغلب شاعران كه از آنها نام برده، به طنز، «مولانا» نامیده و القاب عجیب بر آنان داده است و در همین فصل شاعرانی چون فدوی، لعلی و فنا را استثنا كرده، میگوید:
«اگر کسی عیبجویم باشد كه دو سه نفر مرشدی كه در پایۀ رشد و مایۀ صلاح بلكه سمت استادی دارند، چرا در این ورقه همرنگ دیگران نموده و در سلک ژاژخایان شمرده، مثل مولانا فدوی یا مولانا لعلی یا مولانافنا كه این هر سه بزرگوار را پایۀ بلند و مایهای ارجمند است كه دخل به شعرای این عوالم ندارد».
و در مقابل چنین سؤالی دو عذر میآورد:
«اولاً یک نفر صاحبدلی اگر بدین مبارک نظر كند لااقل یک دو سه نفر اهل دل بیند. ثانیاً بعضی از اشعارشان كه قریب به سبک سیاق این مجموعه است زینت اوراقش نماییم».
از همین جا پیداست كه نویسنده قصدش مطایبهنگاری بوده است و این شاعران استاد را نیز بدان جهت نام برده است كه مطایبهای از آنان بیاورد.
اسرار در مقابل شعرای هفتگانۀ عراق یعنی: فردوسی، خاقانی، نظامی، سعدی، انوری، جامی و حافظ، شعرای سبعۀ اتراک را نیز قرار میدهد. در شرح حال مولانا ساعی، شاعران هفتگانۀ تركیسرا را چنین میشمارد: دلسوز، دلریش، خادم، پرغم، اشكریز، صابری و لاطف.
بسیاری از كتابهایی كه اسرار به شعرا نسبت میدهد و از آنها یاد میكند، اكنون بر جهان علم نامكشوف است؛ مانند ترجمۀ تركی شاهنامه از مولانا شایق، ترجمۀ تركی دیوان امیرخسرو دهلوی از مولانا شاكر سرخابی یا كتاب سرور العارفین از مولانا صفا یا كتاب هجران طالبی در سههزار بیت از مولانا طالب محزون در وزن فراقنامۀ سلمان ساوجی.
از فواید دیگر كتاب كه نشانگر تبحر و اشراف نویسنده به تاریخ شعرای فارسیسرا است، ذكر از شعرای دیگر همنام شاعران مذكور در تذكره است. مانند یاد از شیدای شیرازی شاعر عهد زندیه كه هنگام بحث از مولانا شیدای شبستری از او یاد میكند یا هنگام صحبت از مولانا طلوعی گوید كه طلوعی اول در عهد اتابكان یزد ظهور نمود یا موقع سخن از مولانا ظهوری از ظهوری سرخسی از داعیان اسماعیلیه در عهد سلطان سنجر سخن میگوید كه همراه احمد عطاش در اصفهان به قتل رسید یا در ذكر از مولانا فارغ از فارغ گیلانی هم نام میبرد و از كتاب معجزۀ وی ذكری به میان میآورد و به نقد آن هم میپردازد. یا در یاد از مولانا گلشن میگوید كه وی غیر از میرزا ابوالحسن گلشن شیرازی پدر قاآنی و غیر از آقا عبدالرسول گلشن اصفهانی است.
فایدۀ دیگر، مطلبی است كه در باب فردوسی میگوید، در شرح حال مولانا شایق كه گفته است:
«مگر مرد مدرک، سیسالۀ عمر خود را در توصیف آتشپرستان و بعضی در گفتگوهای اوهامی كه از خیال ظهور نموده، صرف نموده و تصدیق نموده و به غیر از دهپانزده فرد در توصیف امیرالمؤمنین، گفتۀ زیاده ندارد».
و در دفاع از فردوسی گوید:
«از برای همین مطلب كه بیمدرک و اوهامی نخوانند، سورۀ یوسف را از كلام مبارک نظم نموده، یوسفیه یا یوسف [و] زلیخا نام نهاد. در آن كتاب همۀ اینها را تكذیب نموده. داعی همان وقت كه به عراق رفتم آن مجموعه را كه یوسفیۀ فردوسی باشد دیدهام و این فرد را مطلع نموده:
ز ایزد شنو این حكایات را الف، لام، راء تِلْکَ آیات را
فهرست مطالب کتاب:
مقدمۀ مصحح:
1. نگاهی به منابع
2. زندگی اسرار
3. آثار اسرار
4. مطایبه و طنزنگاری
5. کتاب حاضر
حدیقة الشعرا:
دیباچه
بوستان اول در ذکر شعرای فارس
بوستان دوم در ذکر شعرای اتراک
ملحقات
پربازدید ها بیشتر ...
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
نشر کتاب، و تمدن
عبدالحسین آذرنگدر این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا
منابع مشابه بیشتر ...
دیوان قطران تبریزی (دو جلد)
قطران تبریزیقطران تبریزی از گویندگان معروف قرن پنجم و بزرگترین شاعر آذربایجان پیش از نظامی و خاقانی است. او در
دیوان مظهر خویی
عباسقلی مظهر خوییمیرزا عباسقلیخان مظهر از شاعران بنام عهد ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه قاجار است. پدرش زینالعابدین