آداب پاروزنان
خلاصه
این کتاب دربردارندۀ چهارده داستان کوتاه همراه با مقدمهای از ناتالیا ایوانووا است.معرفی کتاب
در این کتاب با مدلی از حرکت رویارو میشویم که فضاها و میانفضاها را با پاروزنی نمادین درمینوردد و نمادگری سه مفهوم ـ قایق، پارو و پاروزدن ـ را در خود فراهم میآورد.
قایق نوع قایقی ساده و شبیه کلکی است که آن را از دیوارنگارههای مصر باستان میشناسیم: قایق سبک سریع با یک یا دو پارو که سنگینترین فکرها و خاطرهها را میبرد؛ بیآنکه تنگجانی کند، از تاریکی شب در پی بلندترین آرزوها برخاسته و در شکل و شمایل زبان معاصر روانۀ مکانهای نورانی و نمادین ادبیات کلاسیک فارسی و فرهنگ ایرانی گشته از جمله «شرق وجود»، «شفق جمالی» یا «خورشید نیمه شب» یعنی دنیایی که روشنا از آن نشت میکند و از نورهای دیده نشده بهرهای دارد.
در قایق مدنظر نویسنده، دو پارو به یک پارو، یک پارو به تن پاروزن و تن پاروزن به متن رونده تبدیل میشود که بازگشت به معنای «سفینه» است؛ در «تن پاروزن» میتوان به ویژگیهای مهرگیا یا ریواس اسطورهای نایل آمد که مشی و مشیانه نخستین زوج و «پدر و مادر جهانیان» به شکل آن «یکی به دیگری پیوسته»، «هم بالا و همدیسه» از زمین روییدهاند. هیئت دوگانه ـ یگانۀ «تن پاروزن» افسانۀ هندی مردمان خورشید شمالی را نیز بازگو میکند.
قصۀ «آداب پاروزنان» که در آغاز کتاب قرار گرفته و نام راویاش «چهار» است، از نمادهای آشنای چهارگان، نماد «چهار یگانۀ رستگار» را میسازد.
«من» در نوشتههای ریاحی انواع و کثرت «دیگر»ی را چنان درج کرده که تکتک آنها را به همنشینی، همکناری و همسرایی فراخوانده است. نویسنده دربارۀ آنها سخن نمیگوید، آنها را خطاب و احضار میکند. از بلندایی به احترام و منصفانه که با تو، او، ما، آنان، شما و من سخن میگوید، مقولهای نوین دستوری، ادبی، فلسفی، مذهبی، زیباشناختی و تجربی پا به عرصۀ وجود مینهد: چهارن شخص مفرد در نوشتههای ریاحی به دنیا میآید.
در ابتدای قصۀ «آداب پاروزنان» آمده است:
گفتم: آشفته نباید باشی!
پاسخ گفتم: در آشفتگی غریبی انداختند مرا.
نقل این حکایت چرا به کلهام افتاده است؟ نریان و مادیان کره را میان خود حغظ و بزرگ میکنند. روزی که کره را جدا میکنند یا کره پی زندگی خود برود، مادیان از نریان متنفر میشود، لگدپرانی میکند، گاز میگیرد و درنمییابد نریان هم غم دارد. نریان از این رفتار که به خشم و جنون رسید، میگریزد و تنها و آزاد از قید خانواده به طبیعت پناه میبرد. من آن نریان بودم؟ کره (پسرم) در بیابانی بر من ظاهر شد و گفت: «تو که اسب نیستی، آدمی، بابا، شبها که کنار تو میخوابم، با انگشت نشان یک روند روی سینهات یا روی ملافۀ سفید وقتی حتی خوابت برده باشد، چیزی مینویسی. چه مینویسی؟» روی گردهاش نوشتم: «غم» و بیدرنگ گفتم: «غمهایم را تحریر میکنم. اما امیدوارم تو مثل من به چنین فکرهای ذله و داغانکنندهای نیفتی. میدانی با تمرینکردن هم نمیتوانی چنین خط و ربطی را یاد بگیری. مگر بلایی که سر من آمده، سرت بیاید. تحریر غمها غمها را محو میکند. در غایت و نهایت فقط صورت و جسم هر مادیانی را خواستن جمالپرستی است و این هنر نیست، نه، نیست. زیبایی در دنیا که هر آدم مثل هوا آدم نیازمند آن است را اگز خواستاری، باید کار کنی و رنج ببری تا سهیم شوی. کار هنرمند در آفرینش زیبایی چیز و از جنس دیگر است، آن مادیان و زیباییاش فقط از آن خود اوست به کسی تعلق نخواهد داشت، فارغ از دوست داشته شدن در طبیعت و میان آنچه در طبیعت است مادیان نیز محو میشود».
فهرست مطالب کتاب بدین ترتیب است:
رد پای چهارم شخص مفرد: ناتالیا ایوانووا
آداب پاروزنان
قصهخانه
من و ن
آی باکلاه
دهانۀ دماوند
قلم بر قدم من، قدم بر قدم من
هیچ زخمی خوب نمیشود، نه، هیچ زخمی
La terre est un ange
تا سوزوپل چقدر راه است؟
Homo homini lupus
طغرل
گِلگون ـ گِلخون
من، تو، او
گزارش کوتاه سفر
در باب من
پربازدید ها بیشتر ...
«اشاره»های استاد پرویز شهریاری: گزیدۀ «اشاره»های استاد پرویز شهریاری در مجله «چیستا»
پرویز شهریاری به کوشش خسرو باقری«اشاره»های پرویز شهریاری تا آخرین شمارۀ مجلۀ چیستا یعنی تا بهمن سال 1390 ادامه مییابد. چیستا جز در
درآمدی بر زبان شناسی بالینی
حوریه احدیروش نویسنده در این کتاب بیشتر برگرفته از کتاب بال است؛ یعنی افزون بر تقسیمبندی مطالب بر اساس حوزهه
منابع مشابه بیشتر ...
مقدمه بر خواندن بوف کور
محمد نظری، محمد خالوندیاین کتاب درآمدی است بر پژوهش در «جستجوی انسجام» در رمان «بوف کور»، بهدستدادن شرحی منسجم از روایتم
به جستجوی گلستان: نگاهی به قصههای ابراهیم گلستان
ناستین (آسیه) جوادیساختار کلی کتاب بدینصورت است که ابتدا به شرح مختصر قصه یا رمان پرداخته شده است؛ سپس شخصیتها به دو
نظری یافت نشد.