آفرینش گذشتۀ انسان؛ معرفتشناسی باستانشناسی پلئیستوسن
خلاصه
این کتاب برای زائلکردن تمامی اسطورههایی نگاشته شده که دربارۀ باستانشناسی، بهویژه باستانشناسی پلئیستوسن (عصر یخبندان) وجود دارد. اول اینکه نشان میدهد چیزی به نام یک باستانشناسی جهانی واحد وجود ندارد؛ باستانشناسیهای بسیار متفاوتی برای فرونشاندن نیاز به روایاتی از گذشته که معرف ملتها و گروههای قومی باشند، جفتوجور شده است؛ زیرا این امر نقش اصلی باستانشناسی برجای میماند.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
این کتاب برای زائلکردن تمامی اسطورههایی نگاشته شده که دربارۀ باستانشناسی، بهویژه باستانشناسی پلئیستوسن (عصر یخبندان) وجود دارد. اول اینکه نشان میدهد چیزی به نام یک باستانشناسی جهانی واحد وجود ندارد؛ باستانشناسیهای بسیار متفاوتی برای فرونشاندن نیاز به روایاتی از گذشته که معرف ملتها و گروههای قومی باشند، جفتوجور شده است؛ زیرا این امر نقش اصلی باستانشناسی برجای میماند. دو یافتۀ دیگر دربارۀ باستانشناسی وجود دارد: در بسیاری از بخشهای جهان این رشته، اشتغالی نو ـ استعماری در خدمت قدرتها و دولتهای ملی حاکم برجای مانده است؛ و نیز این یافته که باستانشناسی پلئیستوسن وقتی از یک چشمانداز تاریخی در نظر آید، اندکی بیش از مجموعۀ اشتباهاتی است که بیشتر توسط دانشمندان مرتفع شدهاند تا باستانشناسان. در حقیقت باستانشناسان مادامی که شواهد دستبالا را نیافته باشند، بهکلی در برابر این تصحیحها و اصلاح اشتباهات مقاومت میکنند.
یکی از پیامهای این کتاب که بهخصوص به مناطق غیراروپایی جهان نظیر ایران مربوط میشود، آن است که ایدئولوژی استعماری در بطن باستانشناسی است. شیوة پیشرفت این رشته در طول دو سدة گذشته با نفوذ استعمارگری نشان خورده است. این رشته در این مناطق همواره زیر نفوذ ایدئولوژی اروپایی و این اواخر آمریکایی قرار داشته است. باوری غیررسمی اما گسترده وجود دارد که دانشگاههای خاصی در اروپا (بهخصوص بریتانیا) و آمریکا و نشریات حامی مد آنها داوران و حاکمان نهایی در باستانشناسی هستند. حالا اگر تاریخ نشان میداد که این مکاتب فکری بهواقع متولیان شایستة صحت و درستی در این رشته هستند، دلیلی وجود نداشت رهبری آنها را به چالش کشیم. اما تاریخ میگوید که این مکاتب مشارکت نسبتاً اندکی در این رشته داشتهاند و بهواسطة رواج مدلهای غلط، غالباً سد راه پیشرفت و فهم بهتر در آن شدهاند .... خودتبلیغگری کورکنندة رشتههای باستانشناسی و دیرینانسانشناسی شبیه شرکتهایی است که مدیریتی ضعیف و با این حال تبلیغاتی گسترده دارند.... باستانشناسان در مستعمرههای پیشین لازم است بدانند که بخش عمدهای از آنچه بهعنوان باستانشناسی به آنها عرضه میشود، تبلیغات ناسیونالیستی است و بخش دیگر آن هم طراحیشده تا مشاغل محققان فردی یا مکاتب ترویج و ترفیع یابد، نه آنکه فهم بهتری از گذشته حاصل شود».
رابرت بدناریک در این کتاب قصد دارد تا هر دو مدعای باستانشناسی یعنی هم علمیبودن و هم بیطرفانهبودن روایتهای مبتنی بر زمینشناسی را به چالش بکشد. او معتقد است که باستانشناسی علم نیست، چراکه علم نیازمند گزارههایی است که معیارهای والای اثبات و از آن مهمتر ابطالپذیری یا آزمونپذیری داشته باشند. در حالی که روایتهای باستانشناسان از فرهنگ و تمدنهای گذشته بر شواهدی بسیار سست بنا شده و همچنین چنین روایتهایی به هیچ وجه قابل آزمون یا ابطالپذیر نیستند و از اینرو نمیتوان ادعا کرد که باستانشناسی علم است یا روایتهای باستانشناسان از جوامعی که دیگر وجود ندارند، علمی است.
همچنین به عقیدۀ بدناریک، باستانشناسی بیطرف نیست. او معتقد است که امروز، باستانشناسی به رشتهای استعماری و در جهت تأمین منافع قدرتها و دولتهای ملی سلطهگر تبدیل شده است. او معتقد است که بیشتر باستانشناسان زیر بار منت دولتی هستند که در خدمت آن قرار دارند و از این جهت گزارشها و حتی مشاهدات آنان تحت تأثیر ملاحظات سیاسی بوده و عمدتاً در خدمت اهداف استعماری و یا ناسیونالیستی در میآید. این بدان معناست که باستانشناسان متهماند که در کاوش اقوام انقراضیافته، در پی ارائۀ تبیینی هستند که با جهانشناسی (ایدئولوژی) آنها سازگار باشد.
بدناریک در این کتاب تمرکز خود را بر نقد معرفتشناسانۀ روایتهای باستانشناسی از دورۀ «پلئیستوسن» قرار داده است. در ادبیات رایج زمینشناسی و باستانشناسی، این دوره از حدود ۲.۵ میلیون سال پیش شروع شده و تا حدود ۱۰ هزار سال پیش ادامه مییابد. بر مبنای روایت رایج باستانشناسی مدرن از تاریخ آفرینش، در ابتدای دورۀ «پلئیستوسن» اجداد انسانها به طرز معجزهگون در جنوب صحرای آفریقا سر بر میآورند و تا پایان این دوره سایر گونههای شبیه انسان، همچون نئاندرتالها و سایرین را منقرض کرده و به حاکم بیچونوچرای کرۀ زمین تبدیل میشود. نویسنده در این کتاب با نقد این روایتها و با طرح شواهدی برای نشاندادن نادرستی ادعاهای باستانشناسان در مورد این دوره، و نیز آشناکردن مخاطبان با انواع دیگری از باستانشناسی میکوشد تا هژمونی باستانشناسی استعماری و اروپامحور را بشکند.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمۀ نویسنده برای ترجمۀ فارسی
درآمد
نسخههای باستانشناسی
استعمار جدید در باستانشناسی
مبانی باستانشناسی پلئیستوسن
اشتباهات باستانشناسی
منطق در باستانشناسی
فراریختشناسی باستانشناسی
پیشامدهای باستانشناسی پلئیستوسن
نظامهای طبقهبندی در باستانشناسی
نمایه
پربازدید ها بیشتر ...
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
نشر کتاب، و تمدن
عبدالحسین آذرنگدر این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا
نظری یافت نشد.