اسطوره و نماد در ادبیات و هنر؛ گفتگو با جلال ستاری
خلاصه
رویکرد نویسندگان در این گفتگوهای طولانی با استاد جلال ستاری در این کتاب، سویههای نمادین اسطوره و تأثیر آن در ادبیات و هنر بوده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
آشکار است که اسطوره به طور ذاتی وجهی نمادین و رمزی دارد. بیان اسطورهها صریح و واقعگرایانه نیست، چون ملهم از رؤیاها، ناخودآگاه جمعی و کهننمونههاست. اما نمادین بودن اسطوره مانع از آن نیست که از واقعیت سرچشمه نگیرد. هر اسطوره مانند رؤیا، ریشه در واقعیت و عینیت دارد. رؤیاهای ما بازتابی از واقعیتها و عینیات روزانهاند، ولی پرداختی فراواقعگرایانه دارند. اسطورهها به زبان رمز و نماد بهتر درک میشوند؛ چون اسطورهباوران بهآسانی رمز اسطوره را درمییابند.
انسان در روزگاران نخستین، در پی کشف رازهای طبیعت و حل پیچیدگی کائنات بوده است. پس با اسطورهپردازیهای خود به گونهای نمادین و تمثیلی اسرار هستی را کشف میکرده است. اسطورهپردازی بهراستی گونهای هستیشناسی تمثیلی فاقد توجیه فلسفی بوده است. هر اسطورهپرداز که در شمار بینشوران و برجستگان معنوی قوم خود بوده، کاوشگر هستی بود. تنها ابزار کار تحلیل او با هستیشناسان امروز تفاوت داشت. بینش نمادین او به آفریدن و پروردن اسطورههای ناب منجر میشد که به شیوهای هنرمندانه در آیینها و مناسک تثبیت میشد. آیینها هم مانند اسطورهها رفتار و سویههای نمادین دارند.
امروزه در جامعۀ ادبی و هنری ایران، نویسندگان، شاعران و هنرمندان بیشتر از گذشته به اسطورهشناسی و بهویژه به اسطورههای ایرانی اهمیت میدهند. بیتردید میان اسطورهشناسان و اسطورهپژوهان معاصر ایرانی، بیش از همه استاد جلال ستاری به تحلیل اسطوره و اسطورهشناسی و تأثیر آن در ادبیات و هنر پرداخته است؛ چون بیشتر پژوهشگرانی که در پهنه اسطورهشناسی کار کردهاند به اساطیر باستانی ایران پرداختهاند و نقد اسطورهشناختی هنر منحصر به ترجمه بوده است. رویکرد نویسندگان در این گفتگوهای طولانی با استاد جلال ستاری، همین سویههای نمادین اسطوره و تأثیر آن در ادبیات و هنر بوده است. البته استاد، با اشرافی که به هنرهای نمایشی، فیلم، داستان و دیگر گونههای ادبی و هنری داشتهاند، دربارۀ آنها به سادگی و زیبایی سخن راندهاند که هر یک در جای خود ارزشمند است. هر چند به فراخور موضوع بحثهای جانبی شنیدنی نیز داشتهاند.
بین گفتگوها نظر استاد در مورد اسطوره این چنین است: «یا باید اسطوره را به عنوان پدیدهای زنده دید و به نقد آن پرداخت. اگر زنده هست، پس امروز هم هست؛ یا باید اسطوره را پدیدهای به عنوان موزه دید که فقط در یک جا وجود دارد و نفس میکشد. من یک جمله دارم: «اسطوره در بطن زندگی ما هست». نه فقط در ادبیات، بلکه در زندگی! ما اسطوره وجود دارد. این ربطی به ادبیات ندارد. تئاتر اسطوره دارد، رمان بدون شک، بهتر از همه میتواند گسترۀ نمود اسطوره باشد. ولی در جاهای دیگر هم اسطوره هست. این حرفها در موسیقی هم هست. بنابراین، دید باید از بُن کُن فیکون شود. اگر بحث اسطوره مطرح است، نباید آن را فقط به یک دورۀ خاص منجر کنیم، همین امروز روز، همین سالی که در آن هستیم، در قرن بیستویکم، اسطوره واقعاً معنا دارد یا نه؟ همۀ ما یک پا در اسطوره داریم، نه فقط ایرانیها». (ص 11)
استاد ستاری در جواب سوال، در شعر معاصرِ ما آیا به همان اندازه اسطوره هست که در رمان و داستانهای ماست؟ میگوید: «نه اصلاً شعر محلی از اِعراب ندارند. به عقیدۀ من اگر رماننویسی پیشرفت میکرد، اگر جلوش را نگرفته بودند، خوب داشت میرفت. شعر به پای رمان جلو نرفت. برای اینکه اصلاً دوران شعر نیست. دوران اجمال نیست. شعر مجمل است. دوران ما دوران بسط همهچیز است. نه، من هیچ شاعری را ندیدهام که در این روزگار ما واقعاً کاری کرده باشد، ولی در رمان چرا. اگر جلو آن را نمیگرفتند، پیشرفت خوبی میکرد». (ص 235)
پربازدید ها بیشتر ...
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
نشر کتاب، و تمدن
عبدالحسین آذرنگدر این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا
منابع مشابه
اسطوره شناسی به مثابۀ نقد فرهنگی: به یاد جلال ستاری
به کوشش ناصر فکوهی و جبار رحمانیدر این کتاب سخن از جلال ستاری است و آوردن عناوینی چون «استاد»، «دکتر»، «اندیشمند» و .... برای او بیه
نظری یافت نشد.