زنان در شاهنامه
خلاصه
این کتاب در هفت فصل سامان گرفته و نویسنده در آن غیر از پرداختن به زنان اشرافی و غیراشرافی این کتاب عظیم، جایگاه زنان و دختران در جامعه و مراسم مرتبط با زنان از جمله عروسی در شاهنامه را نیز شرح داده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
این کتاب در هفت فصل سامان گرفته و نویسنده در آن غیر از پرداختن به زنان اشرافی و غیراشرافی این کتاب عظیم، جایگاه زنان و دختران در جامعه و مراسم مرتبط با زنان از جمله عروسی در شاهنامه را نیز شرح داده است.
بنا بر یادداشتهای ایرانی، مَهریانی / مشیانی نخستین زن روی زمین بود؛ همانند حوا در تورات. اما در شاهنامه سخنی از نخستین زن نیست. نخستین زنانی که در شاهنامه پدیدار میشوند، دو خواهر جمشیدند (یمه) که ضحاک آنها را پس از پیروزی بر جمشید میرباید. به گزارش بندهشن میان گیومرت و ضحاک هزار سال فاصله است. در این مدت هزارساله چند زن وجود داشتهاند که ارتباط ما را با نخستین زن در شاهنامه برقرار میکنند.
دربارۀ ویژگی زنان شاهنامه چیزی بیش از این نمیتوان گفت که این زنان فاقد آگاهی، بیحقوق و فقط خدمتکار و پرستار مرداناند. به نظر نولدکه «زنان چندان نقش فعالی در شاهنامه ندارند و تقریباً فقط وسیلۀ ارضای هوی و عشقورزیاند». این نظر میتواند نهتنها در مورد شاهنامه مصداق داشته باشد، بلکه همۀ مشرقزمین را دربر میگیرد. با این همه چنین نظری بازگوکنندۀ تمامی واقعیت نیست و حتی در مورد شاهنامه غیرمسئولانه است. البته میتوان گفت زنان در شاهنامه نیز مانند آثار دیگر ادب فارسی تحقیر شدهاند؛ ولی چنین تحقیری که بیشتر ناشی از تأثیر اخلاق مذهب زروانیسم است، بهندرت شامل حال شخصیتهای زن در شاهنامه میگردد، بلکه این داوری بیشتر مناسب شخصیتهای زن در دیگر آثار ادب فارسی است تا شاهنامه. زنان شاهنامه به هیچ روی با زنان هوسباز دیگر داستانهای ادب فارسی قابل قیاس نیستند که حتی گهگاه در قفس طلایی خود مرتکب بداخلاقیهایی نیز میشوند که غالبا از یک زن مسلمان مشرقزمین انتظار آن نمیرود. در مقابل فردوسی بسیار اخلاقیتر از آن است که بتواند دست به آفرینش چنین زنانی بزند. زنان شاهنامه شخصیتهای پرشور، سرزنده، با حرارت و شهامت و هوشمندی و حتی تا حدودی استقلال هستند. هر کسی که به موضوع زنان در شاهنامه توجه کند، بر این نکته مهر تأکید خواهد گذاشت که اینگونه ارزیابی از زمان شاهنامه معتبر است و به هیچوجه مبتنی بر تصورات برآمده از احساسات نیست.
زنان شاهنامه بهعنوان مادر زندگی را وقف فرزندان خود میکنند؛ مانند «فرانک» مادر فریدون یا «تهمینه» مادر سهراب و «جریره» مادر فرید. این زنان در عشق، از خود گذشتهاند. مدام خواستار آنند که برای اثبات عشق خود هرچه دارند نثار کنند و از خطر هراسی ندارند «منیژه» که بانویی شاهزاده است بهخاطر بیژن از خانوادهاش جدا میشود و برای فراهم ساختن غذای او، نان گدایی میکند و «رودابه» در عشق خود به زال، حتی هنگامی که پدرش او را تهدید به کشتن میکند از مرگ نمیهراسد. از لحاظ قهرمانی زنانی مثل «گردآفرید» همانند مردان دلاور بودهاند و در عین حال لطیف و پر از زنانگی.
در فصل اول نویسنده به صورت فشرده مهمترین زنان شاهنامه را برمیشمارد و آنها را با دیگر زنان در منابع باستانی و قرون وسطایی مورد مقایسه قرار میدهد و ویژگیهای هرکدام را برمیشمارد و با بررسی شخصیتهای فراوان زن در شاهنامه آنها را از نظر اسطورهای به بررسی میکشد.
«زنان غیر اشرافی» عنوان فصل دوم کتاب است. میتوان اینگونه پنداشت که مقام اجتماعی زن در شاهنامه برابر با مقام مرد نیست ـ و این امر در یک اثر حماسی معمولا رواست ـ و حتی بیشتر در مورد زنان عامی صدق میکند. در حالی که زنان اشرافی تنها در ارتباط با قهرمانان نام برده میشوند. بیشتر این دسته از زنان که ما آنها را در شاهنامه میشناسیم به صورت برده، خدمتگزار، مطرب و غیره نمودار میشوند که درخدمت نجبا، در خانهها و کاخهایشان زندگی میکنند که گاهی همین خدمتکاران خود تبار اشرافی داشته و به دلیل جنگ و اسارت به بردگی گرفته شدند؛ از اینرو نمیتوان آنها را برحسب خاستگاهشان گروهبندی و فهرستبرداری کرد. در ادامه نویسنده به دستهبندی این زنان میپردازد (خدمتکاران و بردگان، ساقی، نغمهپردازان و...)
فصل سوم به «جایگاه دختر در خانۀ والدین» پرداخته است. در همۀ خانوادههای پدرسالاری، پسر بیشتر از دختر خواستار داشت. چنین بود این وضعیت در ایران باستان. پسران متضمن تداوم زنجیرۀ خانوادگی بودهاند که هدف از ازدواج است. پسران حامیان اصلی پدر و خانواده چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ بودهاند. از اینرو گفته شده است هرچه تعداد پسر بیشتر، امنیت تداوم خانه و خانواده بیشتر. اینها همه به راستی رجحان پسر را اثبات میکند، ولی نه آنگونه که دختر ناخواسته باشد و یا حتی مورد تنفر ـ آنگونه که در میان اعراب پیش از اسلام معمول بود ـ . اگر شمار پسران در خانواده بسنده بود، آنگاه آنها با اشتیاق خواستار دختر بودند.
همانگونه که از شاهنامه و اوستا و نوشتههای پهلوی برمیآید ، بدیهی است که ازدواج یک کردار ضروری و مذهبی برای هر دو جنس بود. وظیفه هر دختری بود که ازدواج کند و شایسته نبود که وی از انجام این تکلیف شانه خالی کند. در فصل چهارم «مراسم عروسی» و ازدواج به عنوان یک ضرورت یا کردار مذهبی در متون باستانی و شاهنامه بررسی شده است.
فصول بعدی کتاب عبارتند از: گونههای مختلف ازدواج، جایگاه زوجه در ازدواج و جایگاه زنان در جامعه.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
فصل اول: زنان نژاده (اشرافی)
فصل دوم: زنان غیراشرافی
فصل سوم: جایگاه دختر در خانۀ والدین
فصل چهارم: مراسم عروسی
فصل پنجم: گونههای مختلف ازدواج
فصل ششم: جایگاه زوجه در ازدواج
فصل هفتم: جایگاه زنان در جامعه
پربازدید ها بیشتر ...
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
خط و نوشتار
اندرو رابینسونخط، هنر تثبیت ذهنیات است. خط را میتوان بزرگترین اختراع بشر دانست. به کمک این اختراع، تاریخ تمدن بش
منابع مشابه بیشتر ...
زندگی علیه مرگ: یادنامهای برای صادق چوبک (چند جستار و سه طرح چاپنشده از او)
علی فردوسیاین کتاب افزون بر جستارهایی که در کنفرانسها خوانده شده یا در نشریات منتشر شده است، دربرگیرندۀ مطالب
از آفرینش تا یزدگرد: تاریخ ایرانیان به روایت شاهنامه
سیروس کریمی بختیاریاین کتاب، درواقع مروری است بر تاریخی که از پیدایش بشر «ابوالبشر» شروع شده و تا فروپاشی فرمانروایی س
دیگر آثار نویسنده بیشتر ...
صد افسانه: برگزیدهای از افسانههای کهن یونانی ـ لاتینی
برگردان به نظم و نثر: جلال خالقی مطلقجلال خالقی مطلق در این کتاب طعم شیرین فرهنگ و ذوق و خیالپردازی و حکمت یونان و رُمِ باستان را به مخا
نظامی گنجهای
جلال خالقی مطلقابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی متخلص به نظامی، بزرگترین سرایندۀ منظومههای عاشقانۀ فارسی، یکی از پنج