۱۸۳۰
۴۲۲
پویایی نقد

پویایی نقد

پدیدآور: حسن قاضی مرادی ناشر: اخترانتاریخ چاپ: ۱۳۹۴مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۱۰۰۰شابک: 8ـ029ـ207ـ964ـ978 تعداد صفحات: ۳۴۰

خلاصه

در این کتاب از منظری فلسفی ـ سیاسی و متأثر از آرای کانت و فوکو، به مفهوم نوین نقد پرداخته شده است.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.

 

دورانی که کانت، دوران نقد معرفی می‌کند و همه چیز را تابع آن می‌خواهد دوران یا عصر روشنگری بود. در عصر روشنگری بشر می‌خواست خرد یا عقل خود را در شناخت خود و جهان از هر قید و بندی برهاند و به علاوه بتواند شناخت کسب شده‌اش را آزادانه در عمل به کار گیرد. روشنگری عصری بود که در آن بشر برای نخستین بار به این دریافت رسید و آن را نظریه‌پردازی کرد که رهایش خرد از هر قید و بندی و عمل کردن به اکای اراده‌ی خودش فقط با به کارگیری یک ابزار ـ یا باید گفت «سلاح» ـ ممکن است: نقد. نقد به منزله سلاح که هیچ چیز نباید از دایره نفوذ ان مستثنا شود.

کانت عصر خود ـ عصر روشنگری ـ را عصر نقد می‌خواند. بدیهی می‌نماید، اما که بشر بسیار پیش از آن، «نه گفتن» و «نفی کردن» را ـ همچون عناصر نقد ـ می‌شناخت و به کار می‌برد. پس به چه اعتبار کانت عصر خود را با «نقد» هویت بخشید؟ دست‌کم به سه دلیل می‌توان گفت نقد در عصر روشنگری جایگاهی یافت به طور کلی متمایز از اعصار پیش از آن. اول، فراگیر شدن نقد. نقد فراگیر شد، زیرا کانت به صراحت گفت که هیچ چیز نباید از نقد معاف بماند. دوم، نقد ریشه‌ای شد. به این معنا که در عصر روشنفکری بود که پروژه نقد هدف والای رهایی بشر از انقیاد جهان و سروری یافتن بر جهان خود را مطرح کرد. نقد، در عصر روشنگری انسان‌محوری را بر جهان گسترد و این تحول به راستی ریشه‌ای بود. سوم، نقد به عمل، به کردار، آمیخت. تا پیش از آن نقد صرفاً پدیده‌ای فرهنگی دانسته می‌شد. از آن پس، نقد با کردار درآمیخت و «کردار (پراتیک) نقادانه» شکل گرفت؛ نقد «سلاح» یا «ابزار»ی شد در عمل آگاهانه بشر و از این رو، به پدیده‌ای اجتماعی تحول یافت.

کانت عصر خود را عصر نقد نامید و آن، عصر روشنگری بود. همچنان که ما در دوران نقد، در عصر روشنگری خود، زندگی می‌کنیم. در دورانی که نباید هیچ حوزه‌ای خارج از حوزۀ نقد قرار گیرد: همۀ آموزه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی همۀ تغییرات اجتماعی، همۀ انقلاب‌ها، حکومت‌ها ـ چه دموکراتیک، چه اقتدارگرا ـ همۀ جنبش‌های رهایی‌بخش ـ در جوامع تحت سلطه، در اقلیت‌های دینی و قومی، در میان زنان، دانشجویان و دیگر بخش‌های جامعۀ مدنی ـ  و ... در معرض نقد قرار می‌گیرند. در معنای عام، حتی می‌توان گفت که علم، نقد طبیعت است. در این معنا طبیعت نیز در حوزۀ نقد قرار دارد.

دیگر هیچ انسانی، انسان عصر نو نیست مگر که به سلاح نقد مجهز باشد. در این دوران نو، به یک تعبیر، انسان را می‌توان «حیوان منتقد» خواند.

نقد در معنای نوین آن برآمدۀ عصر روشنگری است که هرچند نقد مفهومی عام دانسته می‌شود، درک و تعیّن آن در هر جامعۀ خاص، متناسب با موقعیت تاریخی آن، خاص است. مثلاً اگر هدف نقد مواجهه با فرهنگ و سیاست زوال‌یافته در جامعۀ معینی برای شناخت و استقرار فرهنگ و سیاست نوینی باشد، هم آن فرهنگ و سیاست زوال‌یافته ویژگی‌های خاص خود را دارند و هم فرهنگ و سیاست نوینی که قرار است در آن جامعه جایگزین انها شوند. همچنان که روشنگری با مؤلفه‌های عام شناخته می‌شود.، اما تحقق آن در هر جامعه‌ای صورت و محتوای خاصی به خود می‌گیرد. با رسالۀ «پویایی نقد» این هدف را دارم که از منظر فلسفی ـ سیاسی دریافتی از مفهوم نقد و چیستی روشنگری ـ در معنای چیستی تحقق نقد ـ را بر زمینۀ اکنونیت تاریخی‌مان ارائه کنم.

اما رسیدن به این هدف ممکن نیست مگر با بازگشت به عصر روشنگری و بازاندیشی آن بر زمینۀ اکنونیت تاریخی جامعۀ خود. دستیابی به این هدف اصلاً به معنای برساختن شناخت خاص از چگونگی پیش‌برد پرژۀ روشنگری بر چنین زمینه‌ای است. به سخن دیگر، رسیدن به این هدف با تلاش برای پاسخ‌دادن به پرسش روشنگری چیست؟ متناسب با وضعیت خاص هر جامعه‌ای ممکن می‌شود. از اینجاست که فوکو برای پاسخ گفتن به پرسش روشنگری چیست؟ و دریافت مفهوم نقد و بر زمینۀ  اکنونیت اروپای سدۀ بیستم در مقالۀ «نقد چیست؟» این پرسش را طرح کرد که: «تا کجا می‌توانیم اَشکال تحلیل غامض روشنگری را ـ که شاید، به رغم همه چیز، مسئلۀ فلسفۀ مدرن باشد ـ بس‌گانه کنیم، اشاعه دهیم و از یکدیگر متمایز یا به سخن دیگر بی‌جا و مکانشان کنیم». فوکو به بغرنجی پاسخ می‌دهد که پاسخ به آن برای ما نیز الزامی است پاسخ او را چنین می‌فهمم که به منظور درک و تحقق روشنگری در میان خود از طریق بازاندیشیِ عصر روشنگری سدۀ هجدهم و سنجش آنچه دیگران با این بازاندیشی انجام داده‌اند (مثلاً فوکو) با جا دادن به شکلی از تحلیل غامض روشنگری در جامعه‌مان در «بی‌جا و مکان کردن» این غامض مشارکت کنیم. در چنین مشارکتی است که ما خود را می‌سازیم. روشنگری ما را وامی‌دارد همواره به وظیفۀ اساسی ساختن خود پایبند بمانیم.

ما نیز برای تحقق جامعۀ مدرن گریزی از پاسخ گفتن به روشنگری چیست و  چگونگی تحقق آن در جامعه‌مان نداریم. تحقق روشنگری همان تحقق نقد است. ابزار پایان دادن به دورۀ گذار تاریخمان و تحقق جامعۀ مدرن، نقد است. بالطبع جستجوی هر پاسخی به پرسش نقد چیست؟ از بررسی چیستی و چگونگی تحقق نقد در عصر روشنگری و دریافت آرای کانت آغاز می‌شود. برای پاسخ گفتن به چیستی و چگونگی نقد در اکنون جامعۀ خود باید از همۀ این بازاندیشی‌ها آموخت.

نویسنده در این کتاب میان این فیلسوفان بازاندیشی را در آرای فوکو انتخاب کرده است؛ زیرا اولا رویکرد یا رهیافت انتقادی او را مترقی، کارآمد، و متناسب با هدف خود یافته است. ثانیا تعریف او را از نقد و پاسخ او به غامض روشنگری، به طور گسترده‌ای با بازاندیشی آرای کانت متکی است. ثالثا رهیافت انتقادی او دریچه‌ای است به سوی کشف راهکارهای تحقق و گسترش نقد در اکنونیت جامعۀ ما.

با در نظر داشتن این هدف، از میان چند ساختار، یکی برای این کتاب برگزیده شده است. در این ساختار نخست با توجه به اینکه تعریف ثابتی از نقد وجود ندارد و در هر موقعیت تاریخی هر جامعه‌ای، نقد متناسب با همان موقعیت تعریف می‌شود، تعریف نقد و توضیح آن ارائه شده است. سپس به منظور فهم چگونگی تحقق نقد بر پایۀ تعریف ارائه شده، نخست به آرای فوکو دربارۀ نقد و چگونگی تحقق آن پرداخته شده است. در پی این بحث تدارکاتی است که در بخش پایانی کتاب به موضوع چگونگی نقد در جامعۀ کنونی‌مان باز می‌گردد. پس در پنج بخش این کتاب: در بخش نخست به تعریف و توضیح نقد بر زمینۀ موقعیت کنونی‌مان پرداخته شده است. در بخش دوم تعریف و تبیین نقد از نظر فوکو آورده شده است. به این دلیل به فوکو پیش از کانت پرداخته شده که در شناخت نقد در عصر روشنگری و آرای کانت از نظرات او کمک گرفته شود. بخش سوم دربردارندۀ اشاره‌ای است به فلسفه انتقادی کانت و پاسخ او به «روشنگری چیست؟» در بخش چهارم به این مسئله پرداخته شده که اگر قرار است عصر روشنگری همچنان در بازتولید شدن توانمند باشد، این توانایی جز از طریق پیوند آن با «انقلاب» ـ به مفهوم تغییر ریشه‌ای (رادیکال) ـ تداوم نمی‌یابد. هم کانت این نکته را دریافت و هم فوکو در توضیح آرای کانت بر آن تأکید کرد. بخش پنجم توضیح مختصری است دربارۀ جنبه‌هایی از چیستی و چگونگی نقد و روشنگری در اکنونیت جامعۀ ما که در آن جستجوی هویت فردی اهمیت ویژه‌ای یافته است. این بازتاب درس‌آموزی از آموزه‌های کانت و فوکوست.

پیوست کتاب دربردارندۀ هشت نقد دربارۀ آرایی از اندیشمندان معاصر ایران  مثل محمدعلی کاتوزیان، حسین بشیریه، بابک احمدی، ماشاءلله آجودانی و ... است. این نقدها به طور پراکنده و در طول چند سال نوشته شده‌اند. هدف اصلی از نگارش این نقدها سنجش تحولات سیاسی در دورۀ معاصر ایران بوده است.

فهرست مطالب کتاب:

پیش‌گفتار

پویایی نقد

بخش اول: در معنای نقد

بخش دوم: فوکو و نقد

بخش سوم: کانت و نقد

بخش چهارم: فوکو و کانت: روشنگری و انقلاب

بخش پنجم: فرهنگ نقد

پیوست‌ها:

استبداد هرج‌ومرج‌طلبی است. نقدی بر تبیین محمدعلی کاتوزیان از تحولات سیاسی تاریخ ایران

نظریۀ دولت مطلقه در ایران؛ نقد نکته‌ای کتاب موانع توسعۀ سیاسی در ایران/ حسین بشیریه

تز یازدهم؛ نقد نکته‌ای از کتاب مارکس و سیاست مدرن/ بابک احمدی

امنیت اقتدارگرا ـ امنیت دمکراتیک؛ نقدی بر یکی از آرای ماشاءالله آجودانی در کتاب مشروطۀ ایرانی

امر به آزادی؛ نقد نکته‌ای از کتاب مشروطۀ ایرانی/ ماشاءالله آجودانی

آه انسان ستمدیده؛ نقدی بر گفته‌ای از دکتر هاشم آقاجری

انکار مدعی؛ نقد نکته‌ای از مقدمۀ کتاب جدال قدیم و جدید/ جواد طباطبایی

حیرت‌انگیزی «نظریۀ انحطاط ایران»؛ نگاهی انتقادی به کتاب دیباچه‌ای بر نظریۀ انحطاط ایران/ جواد طباطبایی 

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

پرده پرده تا وصال؛ شرح جامع اصطلات و مشکلات کشف المحجوب هجویری (دو جلد)

پرده پرده تا وصال؛ شرح جامع اصطلات و مشکلات کشف المحجوب هجویری (دو جلد)

هاجر خادم، رضا اقدامی

خواندن نثر مصنوع و غامض کتب عرفانی همواره جویندگان علم را دچار سردرگمی کرده و چه‌بسا آنان را از مطال