گفتوگو با جلال ستاری
خلاصه
موضوع این کتاب گفتگو دربارۀ زندگی، آثار و فعالیتهای جلال ستاری است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
موضوع این کتاب گفتگو دربارۀ زندگی، آثار و فعالیتهای جلال ستاری است.
در این کتاب زندگی وی از کودکی و رفتن به مدرسه تا رفتن به فرنگستان و تحصیل علوم نظامی و نیز بازگشت به ایران و اشتغال به عنوان کارمند وزارت فرهنگ و همچنین وقایع بعد از انقلاب و البته صدها کتاب و مقالهای که از جلال ستاری به چاپ رسیده، مورد بررسی قرار گرفته است.
جلال ستاری متولد 1310 بیش از 50 سال است که در عرصه فرهنگ ایران فعال است. کارنامه عمر او بیش از 80 کتاب است که به تألیف و ترجمه در حوزههای مورد علاقه و سرچشمههای فکری او تخصص دارد: ادبیات کلاسیک ایران و اندیشههای متفکران اروپایی به ویژه فرانسوی در زمینههای گوناگون و به خصوص اسطورهشناسی، تئاتر، ادبیات و تاریخ.
وی در سال 84 به پاس یک عمر تلاش فرهنگی نشان آفیسیه (نشان ادب و هنر فرانسه) را دریافت کرد. از آثار جلال ستاری میتوان به «چشمانداز اسطوره»، «زبان رمزی افسانهها»، «زبان رمزی قصههای پرشور»، «رمزپردازی آتش»، «اسطوره و رمز»، «حالات عشق مجنون»، «افسون شهرزاد»، «درد عشق زلیخا»، «عشق صوفیانه»، «پژوهش در قصه اصحاب کهف»، «پژوهش در قصه یونس و ماهی»، «پژوهشی در قصه شیخ صنعان و دختر ترسا»، «پژوهشی در قصه سلیمان و بلقیس» و «گفتگوی شهرزاد و شهریار» اشاره کرد.
ناصر فکوهی در مقدمۀ کتاب دربارۀ شکلگیری این گفتگوها و کتاب مینویسد: سالها پیش یعنی در دهۀ 1370 که به ایران آمده بودم و طبعاً تازه نوشتن در برخی از روزنامهها و نشریات را آغاز کردم و یکی دو کتابی هم منتشر کرده بودم. روشن است عقلی ناقصتر از امروز داشتم. در آن زمان، در نشریۀ کتاب ماه علوم اجتماعی نقد نسبتاً تندی دربارۀ کتاب «در بیدولتی فرهنگ» نوشتم که بیشتر هدف از آن انتقادی بود که بر نویسنده داشتم که چرا گروهی از روایتهای شخصیاش را دستمایۀ تحلیل یک دورۀ تاریخی کرده است و نه تحلیل دقیق خود وقایع را. البته امروز، بسیار آن نقد به نظرم خام و حتی خلاف عقاید کنونیام میآید؛ ولی در آن روزگار که تفکر دانشگاهی در نوعی تاریخشناسی کلاسیک بسیار بر ذهن من تسلط داشت، خیال میکردم نقدی درست انجام دادهام. اما این ماجرا به خودیخود مهم نبود، زیرا باز به گمانم در آن نقد با شناختی که از جلال ستاری و کارهایش داشتم کمال احترام را به وی گذاشته بودم و نقدم صرفاً به روش کارش در شناخت تاریخ بود. اما آنچه مرا به شدت تکان داد، این بود که برخلاف تصورم جلال ستاری، حتماً به تقاضای نشریه، نقد این نویسندۀ گمنام بر کتابش را خوانده بود و پاسخی بسیار منصفانه داده بود که کمابیش آن بود که در این کتاب قصدش بیشتر روایتِ یک تاریخ بوده است و نه تحلیل آن و به نظرش به همین دلیل نیز وارد یک رویکرد تاریخشناسی نشده بود و بسیاری از خاطرات کوچکش را آورده بود. در عین حال، ستاری در پاسخ به پیشنهادی که من در نقدم داده بودم، مبنی بر اینکه ایشان روزی، تاریخ فرهنگ معاصر ایران را بنویسد، با فروتنیای تکاندهنده، نوشته بود اگر بخواهد روزی این کار را بکند، امیدوار است که من هم کمکش کنم. این پاسخ که حتماً نوعی تعارف بود و شاید هم تمایلی درونی در استاد، پس از نقد من در همان شماره به انتشار رسیده بود و تأثیر عمیقی بر من گذاشت. و به قول معروف مرا تبدیل به یکی از علاقمندان واقعی جلال ستاری و شخصیت او کرد، یک علاقمند و نه یک «مرید»، یعنی وی برای من نوعی الگوی مقاومت در برابر زمانه و نامهربانیهایش شد، و یادآور اینکه برای کار کردن نیاز به ارادۀ آهنین است، علیرغم تمام انرژی منفیای که این جامعه و افراد و روابطش به انسان میدهند، حال چه به صورت انکار چه به صورت تعریف. دوستی مـا با جلال ستاری بسیار دیرتر آغـاز شد زمانی که شکلگیری نظری این طرح دیگر تقریباً انجام شده بود و در آن در خوانشی جدید کتاب ستاری نه تنها به نظر من راه خطایی نرفته بود بلکه دقیقاً این همان راهی بود که میتوانست یکی از نوآوریهای طرح ما را بسازد. وقتی جلال ستاری را برای نخستینبار و برای تشریح این طرح ملاقات کردم، و توضیحات مفصلی دربارۀ چیزی که در ذهن دارم برایش نقل کردم وی صرفاً با همان حرکات تند و مبالغهآمیزی که همیشه با صورت و دستهایش نشان میدهد، آن را کاری عظیم و غیرقابل تصور دانست؛ ولی برای مشارکت در آن و تشویق دوستانش برای این مشارکت، چنان اشتیاقی نشان داد که مرا نسبت به کار خودم امیدوار کرد. قرار با او بسیار زود گذاشته شد و ستاری روایات خود را از تاریخی که آن را با تمام وجود خود دیده و شنیده و لمس کرده بود، برایم حدود دو سال (89-1390) و در بیش از سی ملاقات بیان کرد. این ملاقاتها نیز خود داستانی دارد که شاید روزی آنها را نوشتم. ملاقاتهایی که دو، سه ساعت آن به گفتوگوی ضبط شده میانجامید اما پیشدرآمد و ادامۀ غیررسمی آن در همان روز گاه به بیش از ده ساعت، ساعتهایی که چنان با خوشی و سبکسری میگذشتند که هیچ کدام از ما هرگز فراموششان نخواهیم کرد. همینجا باید از همسر مهربان و دانشمند جلال ستاری خانم لاله تقیان که او هم برای ما به دوستی نزدیک تبدیل شد، تشکر کنم که دهها و دهها بار در منزلش خانهای دوباره برای ما ساخت و با چنان صمیمیتی از ما پذیرایی میکرد و هنوز هم میکند که خود را عضوی از خانوادۀ ستاری میپنداریم. به هرحال مصاحبه جلو میرفت و من نیز بسیار میآموختم و تلاش میکردم روشهای گفتوگوی تاریخ شفاهی را با روشهایی که خـود در نـظر داشتم که بیشتر به مصاحبههای بالینی (کلینکال) انسانشناختی، شباهت داشت در هم بیامیزم. گاه پا را از گلیم بسیار فراتر میگذاشتم تا ستاری را از کوره به در برم و اوج احساساتش را تحریک کنم و گـاه از اینکه تند میرفتم، پوزش میخواستم..... از اینرو از روز نخست مطمئن بودم این کتاب باید الگوی اولیهای باشد برای کاری که با بسیاری دیگر از بزرگان فرهنگی معاصر خواهم کرد. هرچند موفقیت کارهای دیگر به این حد نرسید...... انتشار روایت اولیه در قالب کتاب، به معنای آن نیست که کل محتویات کتاب «تفتیش» شده و «حقیقتیابی» شده است، ما نه چنین ادعایی داشته و نه داریم، کتاب روایت یک فرد است از آنچه خود تجربه کرده و بدون شک مورد مخالفت بسیاری از دیگرانی که ممکن است اسناد و مدارکی را علیه آن منتشر کنند یا برعکس آن را فاقد هر گونه ارزشی برای نقد بدانند یا هر واکنش دیگری که به آن نشان دهند. همۀ این واکنشها برای ما اهمیت دارد، اما به سختی و به کندی بسیار ممکن است روش ما را تغییر دهند. ایدۀ این تاریخ فرهنگ، که به هیچوجه ادعای آن را نداریم که یک «تاریخشناسی» در معنای عام آن باشد، بلکه بیشتر یک انسانشناسی فرهنگ ایران است، با سخنانی آغاز شد که ستاری در همان مقاله گفته بود و همو بود که نخستینبار پذیرفت که سفره دلش را باز کند و اجازه دهد که هر اندازه ما مایل بودیم او را زیر بمبارانی از پرسشهای بیپایان قرار دهیم. باز همو بود که راه را برای گفتگوی ما با تعداد بسیار زیادی از شخصیتهای دیگر که در اینجا نام آنها را نمیبریم، اما هر یک از آنها تأثیری بسزا در فرهنگ ایران معاصر داشته و خوشنامی و شهرت آنها نیز ناشی از همین تأثیر است، معرفی کرد.
جلال ستاری نیز در پیشگفتار کتاب نوشته است: به قول شارل پگی خاطرهنویسی در تقابل با تاریخنویسی است، زیرا تاریخ گرچه از خاطره، درستنماتر است امّا سرد است برخلاف حافظه که ذاتاً گرم و فروزان است، چه یاد دوران کودکی باشد، چه یادآور جوانسالی و پختگی و پیرانهسری.
کودکی دوران معصومیت است و سرآغاز طیران آدمی و گردش چرخ زندگی. از اینرو کـودکی و نوجوانی، مـخزن احساسات و ادراکات کهن و مـاندگاری است پذیرای تعبیراتی که به خوابگـزاری میماند و هنرمند در سراسر عمر از آن تـوشه و مایه میگیرد. امّا هرچه از آن دوران دور میافتیم، به مـرور واقعبینیِ دلشکن بر خیالاندیشی و پنداربافیِ دلنواز چیره میشود و گاه آن را در سایه میافکند ولی در بهترین حالات، امید بهبود زمانه همچون آتشی که هرگز نمیمیرد در دل زنده میماند و زبانه میکشد.
باری گفتوگویی که شرحش در این کتاب آمده است و حاصل مفاوضه و همسخنی درازنفسی میان دوست هشیار و باریکبین دکتر ناصر فکوهی و این بنده از سال 1387 تا سال 1389 است، نقل بیفزون و کاست تاریخچۀ بیش از پنجاه سال سروکار داشتنم با مقولۀ فرهنگ در دستگاه دولت، بیپردهپوشی است. بنابراین همواره سعی بر این بوده است که مظلومنمایی نشود و نعل باژگونه و وارونه نزنم تا برای مصلحتی، امر واقع را جز آنچه بوده است بنمایم، برخلاف سفارش شاعر:
چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت عوفی
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند
بنابراین کوشش شده که گذشته از دریچۀ زمان حال، نگریسته و ارزیابی نشود، بلکه برحسب معیارهای مقبول و رایج زمانه، منتهی با نظری انتقادی که همواره شیوۀ نگرش و بازخوردم بوده است، مورد سنجش قرار گیرد و لذا آنچه پیش آمده نه بیچونوچرا قدر بیند و بر صدر نشیند و نه یکسره با سبق ذهنی طرد شود، زیرا این هر دو رویّه، نشان از اعتقادی مرامی و مسلکی دارد که نقادی را برنمیتابد.
پربازدید ها بیشتر ...
ممیز/ .....؛ یادنامۀ زندهیاد مرتضی ممیز
گروهی از نویسندگان به کوشش فرزاد ادیبی زیرنظر محمدجواد حقشناساین کتاب از مجموعۀ «دفترهای تهران» که برای نکوداشت بزرگان ادب و هنر منتشر میشود، در شش فصل اختصاص ب
«اشاره»های استاد پرویز شهریاری: گزیدۀ «اشاره»های استاد پرویز شهریاری در مجله «چیستا»
پرویز شهریاری به کوشش خسرو باقری«اشاره»های پرویز شهریاری تا آخرین شمارۀ مجلۀ چیستا یعنی تا بهمن سال 1390 ادامه مییابد. چیستا جز در
منابع مشابه بیشتر ...
اصلانی به روایت اصلانی
ژاون قوکاسیان، یونس تراکمه، داوود مسلمیاین کتاب هم میتواند کسانی را که فیلمهای محمدرضا اصلانی را دیدهاند به درکی روشنتر و عمیقتر از ای
فیلمفارسی چیست؟
حسین معززینیااین کتاب بر مبنای این پرسش که «فیلمفارسی چیست؟» شکل گرفته است و نویسنده کوشیده است با گفتگوها و ارا
دیگر آثار نویسنده بیشتر ...
اسطوره شناسی به مثابۀ نقد فرهنگی: به یاد جلال ستاری
به کوشش ناصر فکوهی و جبار رحمانیدر این کتاب سخن از جلال ستاری است و آوردن عناوینی چون «استاد»، «دکتر»، «اندیشمند» و .... برای او بیه
انسانشناسی؛ اندیشمندان، نظریه و کُنش؛ مجموعه مقالات و گفتگوها
ناصر فکوهیاین کتاب مجموعهای است از مقالات، گفتگوها و یادداشتها و چند ترجمه کوتاه در حوزه نظری انسانشناسی م
نظری یافت نشد.