۲۴۱۳
۰
اخلاق در نگاه مولانا: هستی و چیستی

اخلاق در نگاه مولانا: هستی و چیستی

پدیدآور: مهناز قانعی خوزانی ناشر: نگاه معاصرتاریخ چاپ: ۱۳۹۰ (چاپ دوم)مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۲۰۰۰شابک: 3_78_7763_964_978 تعداد صفحات: ۳۲۰

خلاصه

این پژوهش به بررسی امکان استخراج یک نظام اخلاقی در مثنوی مولوی پرداخته و بر اساس این فرضیه که وجود آن با توجه به دید خاص نظام عرفانی به انسان، هم امکان‌پذیر و هم ضروری است، ابتدا مبانی انسان‌شناسی را بررسی کرده است.

معرفی کتاب

این پژوهش به بررسی امکان استخراج یک نظام اخلاقی در مثنوی مولوی پرداخته و بر اساس این فرضیه که وجود آن با توجه به دید خاص نظام عرفانی به انسان، هم امکان‌پذیر و هم ضروری است، ابتدا مبانی انسان‌شناسی را بررسی کرده است. بر اساس این مبانی لایه‌های وجودی مختلف در انسان، نوعی تضاد در هستی او ایجاد می‌کنند. این تضاد درونی که با اختیار ذاتی، یعنی واقع‌شدن دائمی میان این و آن و دریافت امکان انجام یا ترک فعل همراه است، زمینۀ حرکت و هویت اخلاقی انسان را فراهم کرده، خوب و بد و باید و نباید اخلاقی را برای او معنادار و تعلیم و تربیت را در مورد او ممکن می‌سازد. بر اساس همین مبانی مطلوب ذاتی انسان حق است؛ اما جهل که دربردارندۀ عوامل معرفتی و نفسانی است، مانع از حرکت آگاهانه به سوی آن می‌شود؛ عمل نیز معنایی فراتر می‌یابد و ابعاد و لایه‌های مختلفی از وجود انسان را دربر می‌گیرد. با توجه به این مطلب در اخلاق هنجاری مثنوی نوعی غایت‌گرایی، به معنای توجه نتیجۀ نهایی اعمال تأیید می‌گردد که عین فضیلت‌گرایی است. الزام در این تکلیف‌گرایی نه از ناحیۀ عقل است، چنان‌که تکلیف‌گرایی کانتی معتقد است و نه الزامی است از ناحیۀ یک امر خارجی مانند شریعت، آن‌طور که نظریۀ فرمان الهی (حسن و قبح شرعی) بیان می‌کند.

الزام مورد نظر از ناحیۀ غلبۀ عشق بر وجود انسان و تبدیل خود بشری به خود الهی است. این تبدیل تنها با حرکت از پایین‌ترین لایۀ وجود خود به عالی‌ترین آن، یعنی گذشتن دائمی از خود امکان‌پذیر است. این مسئله هم به اخلاق معنا می‌بخشد و هم آن را معقول می‌سازد. تخلق به اخلاق الله که غایت اخلاق و توحید محض است، فنای کامل خود یا تبدیل خود بشری به خود الهی است که فراتر از مرحلۀ غایت‌گرایی، یعنی حیث عقلانی انسان است و تنها با عشق یعنی تسلیم مطلق عقل در برابر حق و فنای آن ممکن می‌شود.

این کتاب در سه فصل تنظیم شده است. فصل اول کلیات بحث را در بر می‌گیرد. بعضی از این کلیات مواردی است که ذکر آنها با توجه به موضوع و محور اصلی بحث که فلسفۀ اخلاق است، لازم به نظر می‌رسیده، مانند بررسی اجمالی در واژۀ اخلاق و کاربردهای مختلف آن و بیان خلاصه‌ای از دو جریان اخلاق فلسفی و اخلاق عرفانی قبل از مولانا که خواه و ناخواه از مبانی تاریخی و فکری او به شمار می‌روند. نیز نقش کلام الهی و سنت نبوی در مثنوی. بخش دیگری از این فصل به آن قسم از مبانی فکری مثنوی می‌پردازد که مستقیم به اخلاق مربوط نمی‌شوند، اما با توجه به جایگاه خاص آنها در موضوع لازم بوده اجمالاً مطرح شوند، از آن جمله است: نظام هستی در مثنوی و ارتباطی که میان آن، معرفت و اخلاق وجود دارد.

مباحث فصل دوم به دسته‌ای از مبانی فکری مولانا اختصاص دارد که حیث اخلاقی انسان مستقیماً از آنها ناشی می‌شود. مطالعه در این مبانی برای این پژوهش حائز اهمیت بسیار بوده است؛ از این رو که فقط با فهم آنهاست که امکان و ضرورت اخلاق در انسان و فراتر از آن فهم آنچه که در اینجا نظریۀ اخلاقی مولانا نامیده شده، امکان‌پذیر می‌شود. افزون بر این در فصل دوم مطلوب‌های ذاتی انسان منشأ خطای اخلاقی و نقش متقابل اندیشه و اراده در آن، امکان و ماهیت تعلیم و تربیت اخلاقی بررسی شده است. ارتباط منطقی این بخش‌ها با یکدیگر در آغاز هر بخش مشخص شده است. محور موضوعات فصل دوم علم النفس اخلاقی و به اصطلاح جدید، روان‌شناسی اخلاق است.  

فصل سوم به نظریۀ اخلاقی مثنوی اختصاص دارد. این فصل مثنوی را از جهت احتمال وجود نوعی نظریۀ اخلاق هنجاری مورد بررسی قرار می‌دهد و با توجه به نتایج دست‌آمده به مسائل بعدی می‌پردازد.

در استنادات همه جا تکیه به متن ادبیات مثنوی و گاه فیه ما فیه است. کوشش شده تا حد ممکن مفاد و نتایج مستخرج از ابیات، با سایر ابیات و سخنان توضیح داده شوند؛ استناد به شروح تنها از باب تأکید است.

فهرست کلی مطالب کتاب بدین قرار است:

فصل اول: کلیات

فصل دوم: مبانی انسان‌شناسی اخلاق در مثنوی

فصل سوم: نظریۀ اخلاقی مثنوی

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

نشر کتاب، و تمدن

نشر کتاب، و تمدن

عبدالحسین آذرنگ

در این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا