روایت نامها؛ خوانشی از داستان کوتاه قصۀ آشنا نوشتۀ احمد محمود
خلاصه
احمد محمود، نویسنده رئالیست و خالق رمان مشهور «همسایهها» را به دلیل خلق آثار بلندی چون «داستان یک شهر»، «زمین سوخته»، «درخت انجیر معابد» و «مدار صفردرجه»، بیشتر به عنوان رماننویس میشناسیم؛ اما او کارش را با نوشتن داستانهای کوتاه آغاز کرد و تا پایان زندگی به این نوع ادبی وفادار ماند. از مجموعه داستانهای کوتاه او میتوان به «غریبهها و پسرک بومی»، «زائری زیرباران» و «دیدار» اشاره کرد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
احمد محمود، نویسنده رئالیست و خالق رمان مشهور «همسایهها» را به دلیل خلق آثار بلندی چون «داستان یک شهر»، «زمین سوخته»، «درخت انجیر معابد» و «مدار صفردرجه»، بیشتر به عنوان رماننویس میشناسیم؛ اما او کارش را با نوشتن داستانهای کوتاه آغاز کرد و تا پایان زندگی به این نوع ادبی وفادار ماند. از مجموعه داستانهای کوتاه او میتوان به «غریبهها و پسرک بومی»، «زائری زیرباران» و «دیدار» اشاره کرد.
«قصۀ آشنا» از آخرین داستانهای محمود است. او خود دربارۀ آن میگوید: «... گمانم بهترین قصهای باشد که من نوشتهام». ظاهراً نام اول این داستان «قصۀ من» بوده و در هنگام چاپ، نام آن به «قصۀ آشنا» تغییر یافته است. محمود میگوید: «قصۀ من با وضع خیلیها میخواند، اما قصۀ یک آدم خاص نیست»، شاید به همین دلیل نامش را عوض کرده است.
در واقع «قصۀ آشنا»، داستان همۀ ماست و در عین حال، به آدم خاصی مربوط نمیشود. با خواندن این داستان پی میبریم که اسامی همۀ شخصیتهای داستان، برگرفته از اسم شخصیت اول آن، یعنی «کریم نامی» است. همۀ این نامها، قلب اسم کوچک یا اسم فامیل «کریم نامی» هستند. آنچه ما را به خوانشی دیگرگونه از این داستان ترغیب میکند، وجود همین عمد از طرف نویسنده است که اصرار دارد نامگذاری آدمهای داستانش براساس پسوپیش کردن حروف الفبای یک نام صورت گیرد. آیا میتوان چنین دریافت که نویسنده میخواهد ما را به بازی دعوت کند؟ اگر نه، آیا این شیوۀ نامگذاری، آشکارکنندۀ حقیقتی است که ظاهراً در پشت واقعیتها پنهان شده است؟ چه چیز در این داستان وجود دارد که روایتش، تنها با توسل به صنعت قلب میسر میشود.
«قصۀ آشنا» زندگی مردی به نام «کریم نامی» را روایت میکند. او در خانوادهای فقیر به دنیا آمده است و فقر، او را در تمام زندگی دنبال میکند: فقر مادی و فقر معنوی؛ اما چهرۀ خشن فقر تنها در نداری به تصویر نمیآید، بلکه در تأثیر آن بر شکلگیری زندگی و شخصیت قهرمان، یا بهتر بگوییم، ضدقهرمان داستان ترسیم میشود. کریم در طول زندگی و از همان کودکی با کمبود و ناتوانی دست و پنجه نرم میکند؛ اما همیشه تسلیم میشود. گویی قدرتی ماوراءطبیعی با او در نبرد است و او هیچ بختی برای پیروزی ندارد. این قدرت ماوراءطبیعی هیچ گریزگاهی برای کریم باقی نمیگذارد و او مجبور میشود هر بار شکست خود را توجیه کند؛ اما او این توجیهات را به شکلی مضحک، در جهت اثبات حقانیت و برتری خود بر آنچه او را مغلوب کرده، به کار میگیرد.
این کتاب درباره این داستان کوتاه نوشته شده است. نویسنده در این کتاب مطالبی را در خصوص ساختار داستان، جناس در این داستان، شاعری در قلب داستان و ..... نقد و بررسی کرده است.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمه
موضوع از این قراراست
قصۀ نامها
ساختار داستان
جناس به چه کار میآید؟
شاعری در قلب داستان
منابع
قصه
پربازدید ها بیشتر ...
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
نظری یافت نشد.