علف «همراه با کوچ بختیاری» (ویراست دوم)
خلاصه
این کتاب سفرنامه این سه آمریکایی است که در سال 1924میلادی به ایران آمدند و پا به پای طایفۀ بابااحمدی از ایل بختیاری مسیر قشلاق به ییلاق این عشایر کوچرو را پیمودند و از شمال خوزستان به چهارمحالوبختیاری رفتند.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
«مریان سیکوپر»، «ارنست بی شودساک» و «مارگارت هریسون» در یک کار نو در سال 1925 م. نخستین فیلم مستند بیصدای ایران را با نام گرس (علف) ساختند. این مستند ارزندۀ فرهنگی و تاریخی با رویکرد انسانشناسی و قومشناسی، مطالعۀ موردی زندگی، کوچ، طبیعت و برخی عناصر دیگر را در طایفۀ بابااحمدی (بامدی) بختیاری این گروه در کشور بزرگ ایران به علاقمندان معرفی کرد.
این کتاب سفرنامه این سه آمریکایی است که در سال 1924میلادی به ایران آمدند و پا به پای طایفۀ بابااحمدی از ایل بختیاری مسیر قشلاق به ییلاق این عشایر کوچرو را پیمودند و از شمال خوزستان به چهارمحالوبختیاری رفتند. کتاب،در حقیقت روزنوشتههای «مریان کوپر» کارگردان فیلم علف است که با مقدمهای که «ویلیام بیب» از همراهان وی در این سفر بر آن نگاشته، به انگلیسی منتشر و بنا به گزارش مترجم نخستین بار توسط پدر مترجم، زندهیاد محمود باور، مؤلف کتاب «کوهگیلویه و ایلات آن» (1324) و مدیر پیشین منطقه نفتخیز گچساران برای ترجمه انتخاب شد.
«علف» عنوان فیلم صامت مستندی است که توسط سه آمریکایی تولید شد و مترجم در مقدمه و به نقل از دکتر بهمن مقصودلو،استاد دانشگاه کلمبیا میآورد: «علف یک فیلم صامت یگانه نیست، بلکه یادمانی بزرگ از زندگی پرماجرای سه انسان است که آن را به وجود آوردهاند؛ چراکه بدون دانستن جزئیات زندگی و شخصیت تکتک انها و نیز مسیری که آنها مشترکاً پیمودند، نمیتوان از تماشای این فیلم لذت کامل برد. این سه انسان شجاع و خوشفکر و خلاق توانسته بودند در وقتی به هنگام و در مکانی درست گرد هم آیند».
کتاب پس از پیشگفتار و مقدمۀ مترجم، با مقدمهای به قلم مریان کوپر ادامه پیدا میکند که در آن کوپر به چگونگی شکلگیری ایده ساخت فیلم، اتفاقات قبل از کوچ و اشاره به نام کسانی که با آنها همکاری داشتهاند، پرداخته است.
فصول دهگانۀ کتاب با گزارشی که از اردوی خان در شوشتر در تاریخ سی مارس1934 آغاز و با شرح رویدادهای سفر چهلوشش روزه آنها پابهپای طایفۀ بابااحمدی ادامه پیدا میکند. اما شاید بتوان صفحه اول از فصل یکم را چکیدۀ داستان علف دانست: «علف خشک شد و بدون علف، گله و گوسفندانشان میمیرند.سرپناه و چادر و غدای ایل و همچنین زندگی عشایری متکی بر این حیوانات است. بنابراین این گروه بدوی در حالی که تمام مایملک خود را بر گردۀ خود یا بر پشت حیواناتشان حمل میکردند از صحرای سوزان عربستان (خوزستان) جاکن شدند و از رودهای یخزدۀ پرتلاطم و خروشان پهن گدشتند و هفتهها با تقلا از سلسله کوههای توانفرسا و ترسناک بالا و پایین رفتند و بدینسان چهره بر چهره زردکوه پیر،آن غول سرسفید و برفپوش کوههای جنوب ایران ساییدند. سپس مردان و زنان و کودکان پابرهنه به ستیز با برف برخاستند و از کمرکش برفپوش تقریباً قائم کوه بالا و پایین رفتند تا سرانجام خان پیشرو از فراز کوه به پایین نگریست و اولین دره جلگه ایران را دیدم که مزین به علف سبز و نرم و غنی و مرطوب بود؛ علفی که برای این مردم کوچرو به منزله زندگی و حیات بود. این حماسه من است ـ داستان علف» (ص 25)
کتاب واجد اظلاعات جالبی از شرایط جغرافیایی، قومشناسی، آداب و رسوم و اطلاعاتی از شیوه زندگی عشایر بختیاری، مناسبات درونطایفهای و مناسبات ایلی ایشان بوده و اشراف نسبی مترجم به حوزۀ تاریخ و فرهنگ بختیاری و بهرهای که از منابع و مآخذ جهت پاورقیها بهره برده، در خور توجه است.
کوپر در پایان کوچ نهایتاً روزنوشتههای خود را با این جملات به پایان میرساند: «بدین ترتیب از سرزمین بختیاری بیرون رفتیم و عشایر را در سرزمین علف پشت سرنهادیم تا چهار پنج ماه با خوشی و آسایش زندگی کنند تا دوباره علف بخشکد و یکبار دیگر دار و ندار و بار و بنهشان را جمع کنند و از فلات آن سلسله جبال باشکوه گذر کنند و به کوهپایههای دشت عربستان (خوزستان) برسند ....». (ص 192)
فهرست مطالب کتاب:
مقدمۀ چاپ دوم
پیشگفتاار مترجم
مقدمۀ مترجم
علف
مقدمه
فصل یکم: در اردوی شاهزاده [ایلخان] چادرنشین
فصل دوم: سوار بر کلک شاهانه از پوست بز
فصل سوم: بازوهایش مثل بازوی گوریل بود
فصل چهارم: رازورمز عشایر
فصل پنجم: آنها بایستی عبور کنند
فصل ششم: همپای حیدر در مسیر کوهستانی
فصل هفتم: عشایر گرد هم میآیند
فصل هشتم: جایی که قدرت حرف آخر را میزند
فصل نهم: پای برهنه در برف
فصل دهم: سرزمین علف
ضمیمه:
دربارۀ طایفۀ بابااحمدی
آلبوم تصاویر
نمایه
پربازدید ها بیشتر ...
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
نظری یافت نشد.