تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران: منصور اوجی
خلاصه
منصور اوجی شاعر نیمایی، ادیب، نویسنده، مدرس و مترجم معاصر ایرانی به سال 1316 در شیراز چشم به جهان گشود.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
منصور اوجی شاعر نیمایی، ادیب، نویسنده، مدرس و مترجم معاصر ایرانی به سال 1316 در شیراز چشم به جهان گشود. اوجی در رشته فلسفه از دانشگاه تهران موفق به کسب مدرک لیسانس شد و پس از آن در رشته علوم تربیتی از دانشسرای عالی تهران مدرک فوق لیسانسش را کسب کرد. پس از آنکه به زادگاهش بازگشت، بار دیگر به (دانشگاه شیراز) رفت و مدرک لیسانس زبان و ادبیات انگلیسیاش را هم گرفت. اوجی از شاعرانی است که آرام و پیوسته در جهت تکامل زبان شعری خاص خود تلاش میکند. وی با تأکید بر تکرار مصراعها و واژهها جهت تأثیرگذاری در خواننده شعرش گونه خاصی از شعر را ارائه میدهد. زبان شعر او تا حدی تغزلی است و بیشتر ذهن خود را در امواج اوزان رها میسازد. اوجی در وصف طبیعت و ارتباط آن با مسائل اجتماع تصاویر زیبا میآفریند و در شعر نو نیمائی تجارب قابل توجهی دارد.
توجه منصور اوجی در شعر بیشتر به فرم است؛ او با منبتکاری و صیقلدادن واژهها و تکرار مصراعها سعی دارد به ذهن خواننده شعرش نزدیک شود. زبان شعر او ساده و خوشآهنگ است با درونمایهای اجتماعی و تصاویری بدیع از طبیعت. اشعار او نشان از کوشش مستمر او برای یافتن شکل خاص و نوینی دارد و بیانگر آگاهی او نسبت به ساختار کلمه در شعر معاصر و نقش وزن و آهنگ در ساختمان کلی شعر است.
«باغ شب»، «خواب درخت و تنهایی زمین»، «شهر خسته»، «برگزیده اشعار»، «این سوسن است که میخواند»، «مرغ سحر»، «صدای همیشه»، «شعرهایی به کوتاهی عمر»، «حالی است مرا»، «کوتاه مثل آه»، «خوشا تولد و پرواز»، «گنجشکها و کلاغها» و «دفتر گمشده» نام برخی کتابهای اوست.
منصور اوجی در این کتاب با عنوان «تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران» به همه اتفاقاتی که از دوران دانشجوییاش تا سالهای جوانی و میانسالی و حال حاضر رخداده اشاره کرده است و از نحوه آشنایی با شاعران و نویسندگان و هنرمندان سخن گفته است.
منصور اوجی در این کتاب در پاسخ به سؤالی دربارۀ آشنایی با جلال و آغاز انتشار نشریۀ «دریا» میگوید: «سال 1341، اوایل سال بود. با عبدالعلی دستغیب و حسن شهیری در خیابان زند شیراز میرفتیم که با خانم دانشور و جلال که سیگار در دستش بود، روبرو شدیم. دستغیب جلال را میشناخت، اما من تا آن زمان با جلال و سیمین از نزدیک آشنایی نداشتم. بعد از سلام و علیک، به اتفاق به «میلک بار» که کنار شهرداری بود، طبقۀ دوم کتابفروشی بینالمللی و آنجا شام خوردیم و روز بعد به باغی رفتیم که در آن، با تأکید جلال، نطفۀ مجلۀ دریا بسته شد. جلال اصرار عجیبی داشت که حیف است با این نیروهای بالقوه، مجله نداشته باشید، میتوان گفت توان این کار را دارید و خرج چندانی هم ندارد. بعد از رفتن جلال بود که با دوستان پول روی هم گذاشتیم و مجلۀ دریا را درآوردیم که سه شماره از آن چاپ شد. آرش در تهران چاپ میشد ولی هنوز جُنگ اصفهان درنیامده بود». (ص 115)
دربارۀ بیژن جلالی نیز میگوید: «جلالی خواهرزادۀ هدایت و درسخواندۀ فرانسه بود و در شعر وامدار هیچکس نبود و اگر بخواهیم نمونۀ بارز شعر سکوت را نشان دهیم، دقیقاً شعر جلالی است. مردی بود ظریفاندام، هر جایی نمیرفت و اگر جایی میرفت، غذایش را میبرد. مردی بود اهل شوخیهای طریف و سیاست را خوب میشناخت، اما در کارهای سیاسی هیچگاه شرکت نمیکرد...... جلالی در شعر زبان خاص خودش را داشت. انسانی بود مثل شعرش آسان. شعرش را همه میفهمیدند». (ص 280)
پربازدید ها بیشتر ...
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
منابع مشابه بیشتر ...
زندگینامۀ هانا آرنت
سامانتا رز هیلاین کتاب حاصل جستجو در میان هزاران سند شخصی، دفترچۀ خاطرات، نامهها، اشعار و میراث مکتوبی است که از
فرهاد دفتری و مطالعات اسماعیلیه
فریبا عباسپوردر این کتاب کوشیده شده است روششناسی عام و خاص فرهاد دفتری در مطالعات اسماعیلیه بررسی و تحقیق شود. م
نظری یافت نشد.