بهار دانش
خلاصه
کتاب بهار دانش مجموعه¬ای از قصه¬ها و افسانه¬های عامیانه و کهن هندی به زبان فارسی با درون¬مایۀ عشقی است که در سال 1061 به نام شاه جهان گورکانی (1037-1968) توسط عنایت الله کنبوه لاهوری تألیف شده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
کتاب بهار دانش مجموعهای از قصهها و افسانههای عامیانه و کهن هندی به زبان فارسی با درونمایۀ عشقی است که در سال 1061 به نام شاه جهان گورکانی (1037-1968) توسط عنایت الله کنبوه لاهوری تألیف شده است.
عنایتالله، چنانکه در دیباچه کتاب مینویسد، این داستان را از یک برهمنزاده به زبان هندی شنیده و خود نیز حکایتهای تازهای بر آن افزوده است؛ بنابراین اصل داستان به زبان سنسکریت بوده که وی آن را به زبان فارسی درآورده است.
کتاب بهار دانش از آثار ادبیات فارسی در هند و از جمله پرخوانندهترین متون ادبی است که بیش از سیصد نسخۀ خطی و چند شرح و فرهنگ از آن در دست است. این کتاب سرمشق نویسندگی منشیان و کتاب درسی مکتبخانهها و فارسیآموزان هندی بوده است؛ افزون بر آن دربردارندۀ سبک داستانپردازی هندی نیز هست. این کتاب جز ارزشهای یادشده، یکی از متون ادب عامه است.
بهاردانش اثر عنایتاالله كنبوه لاهوری (درگذشته ۱۰۲۸یا ۱۰۸۸) است كه در ۱۰۶۱ به نام شاه جهان گوركانی (۱۰۳۷- ۱۹۶۸) تألیف شده است. عنایت اللّه آل صالح کنبوه لاهوری در سال ۱۰۱۷ ق. /۱۶۰۸ م. از پارسینویسان معروف هند در سدۀ یازدهم هجری در برهانپور (هند) چشم به جهان گشود و هم در آن شهر به کسب دانشهای زمان پرداخت و در تربیت برادر کوچکش محمد صالح نیز کوشید و این هر دو برادر از عهد شباب به خدمات دیوانی اشتغال جستند. وی از اوایل زندگانی خود به دربار شاهجهان پادشاه (۱۰۶۸- ۱۰۳۷ ) راه یافت. چندی بعد عنایتاالله به دهلی انتقال یافت و در آنجا خانقاهی نزدیک مرقد قطبالدین بختیار کاکی بنا کرد و در آن به عبادت و ریاضت پرداخت و عزلت گزید تا در جمادی الاول سال ۱۰۸۲ قمری درگذشت. از پایان یکی از نسخههای بهار دانش که در دانشگاه پنجاب لاهور نگهداری میشود، این مطلب روشن میشود که او در قصبۀ روهون در نزدیکی لاهور زندگی کرده و در سال ۱۰۸۸ قمری چشم از جهان بسته است. وی مورخ و نویسنده و شاعر بود. جز بهار دانش چند کتاب دیگر نیز دارد؛ از جمله تکملۀ اکبرنامه، تاریخ دلگشا در تاریخ عمومی گورکانیان، گلشن عنایت، شارکنامه و ... .
شیوۀ روایی بهار دانش به سبک داستانسرایی هندی، داستان در داستان است؛ به هر مناسبتی داستانی نو آغاز میشود و گاه در میان آن نیز داستانی تازه مطرح میشود. داستان اصلی شرح عشق جهاندار شاه است که پس از سختی بسیار به وصال بهرهوربانو میرسد و داستانهای فرعی پیرامون داستان اصلی شکل میگیرد. حکایات درونی داستان با هدف اخلاقی نگاشته شده که درونمایۀ اصلی تمامی قصههای فرعی بیوفایی و مکر زنان است. هفت ندیم پادشاه، هفت حکایت در بیوفایی زنان و مکر ایشان باز میگویند تا شاهزاده را از عشقش منصرف کنند. قصۀ هفتم هفت خلوت دارد که هر خلوت یک داستان است. پس از آن شارک چند حکایت نقل میکند.
پس از دو مقدمۀ بسیار متكلّفانه، كتاب شامل چندین باب در موضوعات اخلاقی گوناگون میشود. فصلبندیهای آن براساس حکایتهای ویژۀ هر موضوع ترتیب یافته است. نویسنده ازین حیث از گلستان متأثّر بوده است. همچنین تا اندازهای از سبک نثر عیار دانش پیروی کرده است. کنبوه در نثر از این کتاب تأثیر پذیرفته و الا به لحاظ داستانی افسانههای کتاب هیچگونه شباهتی به داستانهای کلیله و دمنه و انوار سهیلی ندارد. بعدها کتابی با نام «طراز دانش» از غلام متخلص به صابر نوشته شد که این کتاب هم هیچ شباهتی مضمونی یا موضوعی با بهار دانش ندارد. قصّهها در قالب افسانه است؛ زیرا حاوی سرگذشت یا رویدادی خیالی و اغراقآمیز از زندگی انسانها، و وجود موجودات وهمی چون دیو، پری، غول و اژدهاست که با رمز و رازها و گاه مقاصدی اخلاقی توأم است و نگارش آن بیشتر به قصد سرگرمی و تفریح خوانندگان انجام میگیرد. داستانهای كتاب از لحاظ زیبایی در یک سطح نیسـتند؛ بعضـى از آنها بسیار جالب توجه، دلنشین، عجیب و بعضی دیگر ضعیف و ركیک و عاری از مضمون و محتوای دلكش و گیراست.
در اصالت داستانهای بهار دانش، هیچگونه تردیدی نمیتوان رواداشت. با جستجو در مآخذ داستانهای بهار دانش درمییابیم: اگرچه برخی بنمایههای تکراری در آن دیده میشود؛ داستانها در ادب فارسی سابق ندارد و نتوانستیم مشابهی برای داستانها بیابیم. بهار دانش در هندوستان و نزد فارسىخوانان هند شهرت و محبوبیت فراوان دارد و جزء كتابهاى درجۀ اول آن دیار است كه مردم فارسیدان هند این كتاب را با شوق و رغبت بسیار میخوانند. در شبه قاره این كتاب جزو كتابهای درسی مكتبخانهها محسوب میشود و همانند گلستان و بوستان و یوسـف و زلیخای جامی و اسکندرنامۀ نظامی خوانده میشده است. از عبارتی که کاتب نسخۀ مجلس در خاتمۀ کتاب نوشته، معلوم میشود کتاب سرمشق منشیان و نویسندگان و دبیران آن دیار بوده است: هر لفظش سرمایۀ فن منشیگری و هر فقرهاش دستور مدعانویسی و مطلب نگاریست.
سبک نگارش بهار دانش متكلّف و مصنوع است و نویسنده در آن بیشتر به آرایش الفاظ و عبارات توجه داشته است. هدف اولیه نویسنده صنعتگری و آرایشهای کلامی است تا داستاننویسی.
پربازدید ها بیشتر ...
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
نظری یافت نشد.