در غیاب عقل: تحلیل انتقادی خردستیزی در ادبیات فارسی
خلاصه
نویسنده در این کتاب با رویکرد معرفتشناختی به توصیف و تحلیل و نقد مبانی خردستیزی در آثار سه عارف و شاعر بزرگ پارسی، یعنی سنایی، عطار و مولانا و نیز در آثار فیلسوف فلسفهستیز جهان اسلام، «امام محمدغزالی» پرداخته است.معرفی کتاب
نویسنده در این کتاب با رویکرد معرفتشناختی به توصیف و تحلیل و نقد مبانی خردستیزی در آثار سه عارف و شاعر بزرگ پارسی، یعنی سنایی، عطار و مولانا و نیز در آثار فیلسوف فلسفهستیز جهان اسلام، «امام محمدغزالی» پرداخته است. انتخاب مولوی، سنایی و عطار از بین عارفان این دیار نیز بیدلیل نیست. در سنت عرفان اسلامی دو نحلۀ متمایز عرفان خراسانی یا مکتب خراسان و عرفان غیر خراسانی / مکتب بغداد وجود دارد. بایزید بسطامی، ابوسعید ابوالخیر، ابوالحسن خرقانی، عطار و مولانا به مکتب عرفان خراسان (خراسان بزرگ) تعلق خاطر داشتهاند. مولوی اهل بلخ بود و بلخ نیز از شهرهای بزرگ. عرفان خراسانی، عرفان غیرفلسفی است و با متافیزیکاندیشی بر سر مهر نیست، البته چنین نیست که هیچ اثری از مؤلفههای متافیزیکی در عرفان خراسانی نباشد؛ اما در قیاس با عرفان غیرخراسانی به رهبری ابن عربی کمرنگ است. عرفان غیر خراسانی، عرفان فلسفی است؛ بحث و فحص نظری در آن جریان دارد و انقسامات وجود در آن پررنگ است. مکتب خراسان به معنایی که ابن عربی و شاگردان او بدان معتقد بودند، مکتبی غیر نظری است.
در نگرشی اجمالی اگر قلمرو شعر عرفانی فارسی را به گونۀ مثلثی در نظر گرفته شود، عطار یکی از اضلاع این مثلث است و آن دو ضلع دیگر عبارتند از سنایی و مولوی. شعر عرفانی به یک اعتبار با سنایی آغاز میشود و در عطار به مرحلۀ کمال میسد و اوج خود را در آثار مولوی مییابد. افزون بر ایدههای سه عارف ارجمند، بررسی و نقد تفکر اشاعره و تمرکز و تأکید بر شخصیت و آراء امام محمد غزالی، اَبَرفلسفهستیز جهان اسلام نیز بخشی از این تحقیق را به خود اختصاص داده است. غزالی هم بر سنایی تأثیر جدی و چشمگیری داشته است و هم بر عطار و مولانا؛ بر همین مبنا بررسی اندیشههای وی به مثابه آبشخور و سرچشمۀ خردستیزی عارفان اهمیتی دوچندان دارد.
پرداختن به این پژوهش از آن رو برای نگارنده اهمیت دارد که یکی از دلایل عدم رشد فلسفه و تفکر انتقادی، رابطۀ عرفانی مرید و مرادی و عقل کلدانستن مراد و مرشد بوده است. این پدیدۀ نامبارک جرئت اندیشیدن را سلب و هرگونه خلاقیت علمی را سلب کرده است.
با وجود اینکه عقلانیت همواره با عنوان شریفترین رکن بیبدیل تفکر مورد ارجاع واقع میشده، با این همه جریانهای عقلستیز / گریز در تاریخ تفکر غرب و نیز عرفان اسلامی چشمگیر بوده و قابل بحث و بررسی است. در این پژوهش به توصیف، تحلیل و نقد برخی از خردستیزی و خردگریزیهای موجود در ادبیات عرفانی فارسی پرداخته میشود.
بررسی تفاوتها و شباهتهای عقل دینی /عرفانی با عقل فلسفی، تجلی عقل در آیینۀ آیات و روایات و نیز تبیین مبانی مصطلح و عام عقل از منظر فیلسوفان مسلمان نیز از ضرورتهای ای پژوهش به شمار میرفت که در حد توان به آن پراخته شده است. در این پژوهش با تفکیک مفهوم عقلانیت از معادلهای مفهومی اروپایی آن و نیز عدم غفلت از مقاصد دینی عرفا در نفی عقل جزوی، کوشش بر آن است که هم توصیف و تحلیلی حتیالامکان جامع از وضعیت یا شرایط عقلانیت و فیلسوفان در آن روزگار ارائه شود و هم مبانی خردستیزی (اعم از اقلیمی و فکری) با رویکردی معرفتشناختی مورد مداقه و تأمل قرار گیرد و با نقد روششناختی و نتیجهگرایانه نگاه عرفانی به عقل، خطاهای روششناسانه و توالی فاسدۀ این اندیشه مورد ارزیابی جدی قرار گیرد.
این کتاب در چهار فصل به رشتۀ تحریر درآمده که عبارتند از:
بررسی ادبیات و مبانی نظری تحقیق، بررسی مبانی خردستیزی در تمدن غربی و جهان اسلام، نقد و بررسی معرفتشناسی عرفانی، تریلوژی خردستیزی.
در پایان این چهار فصل نیز بخشی با عنوان نتایج پژوهش و ناگفتهها آمده است.
پربازدید ها بیشتر ...
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
نظری یافت نشد.