۹۷
۴۱
دولت و هویت: مدرن‌شدن دولت و برساخت هویت سراسری در دورۀ پهلوی اول

دولت و هویت: مدرن‌شدن دولت و برساخت هویت سراسری در دورۀ پهلوی اول

پدیدآور: فرهاد نصرتی‌نژاد ناشر: آگهتاریخ چاپ: ۱۴۰۲مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۵۵۰شابک: 5ـ459ـ329ـ964ـ978 تعداد صفحات: ۲۰۸

خلاصه

این کتاب تلاش می‌کند به این پرسش کلیدی پاسخ دهد؛ یعنی چرایی تغییر نهادی دولت در دورۀ پهلوی اول و تغییراتی که به تبع آن در جامعۀ ایران شکل گرفت.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.

 

در تاریخ معاصر ایران، دورۀ پهلوی اول نقش بسیار مهمی در رخدادهای بعدی ایفا کرده است. در این دوره تحولات شگرفی در جامعۀ ایران شکل می‌گیرد که افزون بر دامنۀ وسیع‌شان، با شدت و سرعت بالایی حیات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعۀ ایران را دستخوش دگرگونی می‌کند. شدت و سرعت این تحولات به اندازه‌ای است که گاه حتی کارگزاران تغییر را به حیرت وامی‌دارد.

با وجود تفاوت‌های اندکی که در ساختار دولت در دوره‌های مختلف دیده می‌شود، ساخت دولت تا قبل از دورۀ پهلوی اول با آنچه دولت مدرن نامیده می‌شود، تفاوتی بنیادین دارد. اما به‌راستی چرا در این دورۀ تاریخی، ترتیب نهادی دولت عوض می‌شود و با ساختار متفاوتی از دولت روبرو هستیم؟ ساختاری که برخلاف ساختارهای قبلی، دولت در آن نه‌تنها مرکزیت سیاسی که مرکزیت اقتصادی و فرهنگی هم دارد. چرا دولت برخلاف دوره‌های قبل که ارتباط مستقیمی با تودۀ مردم نداشت، در این دوره می‌کوشد به اشکال و انحای مختلف و به صورت مستقیم با اتباع سرزمینی خود ارتباط بگیرد و آنها را تبعۀ با نام و نشان قلمرو سرزمینی خود کند؟

پرسش‌های یادشده و پرسش‌هایی از این قبیل که به تفاوت‌های این دورۀ تاریخی با دورۀ قبل ارجاع می‌دهد، نشان از تغییری ماهوی در نهاد دولت دارند. تغییری که شکل و شمایل جدید و بسیار متفاوتی را از دولت به وجود می‌آورد. اما چرا این تغییرات در این دورۀ تاریخی شکل می‌گیرد. این کتاب تلاش می‌کند به همین پرسش کلیدی پاسخ دهد؛ یعنی چرایی تغییر نهادی دولت در دورۀ پهلوی اول و تغییراتی که به تبع آن در جامعۀ ایران شکل گرفت. نویسنده در این کتاب از زاویۀ ترتیب نهادی دولت به این موضوع پرداخته است؛ به این معنا که چرایی تغییر نهادی دولت در این دورۀ تاریخی را بررسی می‌کند. از این منظر که چرا ساختار دولت در این دوره تغییر اساسی می‌کند و دیگری نشانی از ساختار شبه‌امپراتوری قجری نیست.

این کتاب بر رویکردی ساختارگرا استوار است؛ در این رویکرد تحولات تاریخی در بستر شرایط ساختاری تحلیل می‌شود. از این‌رو قدرت کنشگری کنشگران در وهۀ اول ناشی از نحوۀ چینش ساختارهای اجتماعی است تا درجۀ عاملیت آنها. بر این اساس ابتدا تلاش شده است بنیان‌های نظری موضوع روشن شود. در گام بعد، ضمن ارائۀ تصویری از شرایط اقتصادی ـ اجتماعی و فکری در دورۀ پیش از پهلوی اول، چرایی تغییر نهادی دولت در این دورۀ تاریخی بررسی شده تا مشخص شود مهم‌ترین عاملی که ضرورت تغییر نهادی دولت را الزام می‌کرد، ادغام ایران در نظام جهانی بود که بعد از فروپاشی صفویه آغاز شد و در دورۀ قاجار ایران عملاً به منطقۀ پیرامون نظام جهانی رانده شده بود.

در ادامه مجموعۀ اقدام‌هایی که به تبع تغییر نهادی دولت به وجود آمد، بحث و تحلیل شده است. این تحولات نتیجۀ الزامات کارکردی تغییر نهعاد دولت از شبه‌امپراتوری به دولت مدرن فرض شده است. در ادامه نشان داده می‌شود که این الزام‌ها در دو حوزۀ دولت و ملت به دو شکل «دولت‌سازی» و «ملت‌سازی» بروز و نمود یافته است؛ از این‌رو مجموعۀ اقدام‌هایی که در دورۀ پهلوی اول در حوزۀ دولت‌سازی و ملت‌سازی انجام شد، بررسی شده است. افزون بر این سیاست‌های هویتی دولت بررسی شده است و چرایی اتخاذ این سیاست‌ها تحلیل شده است تا به این پرسش پاسخ داده شود که چرا با وجود هویت از پیش موجودی در جامعه ایران با عنوان «هویت ایرانی»، دولت تلاش می‌کرد تصویری خاص از هویتی ایرانی ارائه دهد.

فهرست مطالب کتاب:

مقدمه

1. بنیان‌های نظری

2. زمینه‌های تاریخی برآمدن دولت مدرن در ایران

3. برآمدن و استقرار دولت مدرن در ایران

سخن آخر

واژه‌نامه

منابع

نمایه

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

نشر کتاب، و تمدن

نشر کتاب، و تمدن

عبدالحسین آذرنگ

در این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا

منابع مشابه بیشتر ...

 از سیاحت در یک حماسه: منطق روایی و وحدت هنری در شاهنامه

از سیاحت در یک حماسه: منطق روایی و وحدت هنری در شاهنامه

محمود امیدسالار

از آنجا که شاهنامه نمادین‌ترین شیوۀ بیان ملیت ایرانی است و تضاد بین ایران و ایالات متحده اساساً ملی

هویت ایران؛ کاوش در نمودارهای ناسیونالیسم: دیدگاهی مدنی

هویت ایران؛ کاوش در نمودارهای ناسیونالیسم: دیدگاهی مدنی

فخرالدین عظیمی

در این نوشته سخن از «هویت ایران» در میان است نه «هویت ایرانیان». الهام‌بخش نویسنده در اندیشیدن به هو