ترجمه و متن حکمة الاشراق
خلاصه
«حِکْمَة الْاِشْراق» مهمترین اثر شیخ شهابالدین سهروردی و منبع اصلی حکمت اشراق است. این کتاب به زبان عربی است و بنابه گزارش سهروردی، در سال ۵۸۲ تألیف آن به پایان رسیده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
گرچه واژۀ «حکمت» همواره در فرهنگ علوم اسلامی و انسانی به یک معنا به کار نرفته است، تقریباً در اصطلاح فلسفی مفهومی شناختهشده است. آنگاه وصف «اشراق» یا اشراقی است که مفهوم آن را متمایز میکند.
«حِکْمَة الْاِشْراق» مهمترین اثر شیخ شهابالدین سهروردی و منبع اصلی حکمت اشراق است. این کتاب به زبان عربی است و بنابه گزارش سهروردی، در سال ۵۸۲ تألیف آن به پایان رسیده است. سهروردی این کتاب را کتابی مشتمل بر حکمتهای شگفتانگیز و عبارات رمزگونه معرفی کرده و در میان آثاری که در علوم الهی نوشته، برای آن جایگاه ویژهای قائل شده و آن را بینظیر وصف کرده است.
سهروردی در جایهای بسیاری از آثارش از هرمس یاد کرده است و نزد او از بزرگان اشراقیون به شمار میرود و از او به «پدر حکیمان» و همراه با آغاثاذیمون، اسقلینوس و فیثاغورس یاد میکند و بر این باور است که از حجتهای نهفتۀ علوم آگاهاند. درست در کنار جاماسب و بزرگمهر از حکیمان فارس. البته سهروردی بیش از هر کسی حکمت اشراق را آزمودۀ افلاطون میداند و ترجمۀ عین عبارتش در این کتاب چنین است: «هر آنچه را که دربارۀ دانش انوار گفتم و همۀ آنچه مبتنی بر آن است و جز آن، همۀ آنان که راه خدا را عزوجل پیمودهاند، در شناخت آنها به من یاری میرسانند و آن (اشراق و دانش اوار) آزمودۀ (کشف) پیشوا و رئیس حکمت، افلاطون است؛ برخوردار از نعمتهای پیدا و پنهان (نور) و همچنین کسانی که پیش از او، از زمان پدر حکیمان، هرمس تا زمان او زیستهاند. از قبیل حکیمان بزرگ و استوانههای حکمت، بهسان انباذقلس و فیثاغورس و دیگران».
پیوند سهروردی با افلاطون امری کاملاً روشن است و در جایجای این کتاب و شروح آن میتوان بهآسانی از این پیوند آگاه شد و محققان نیز بهتفصیل در اینباره سخن گفتهاند؛ اما پرسش بنیادینی که مطرح میشود این است که نقش سهروردی در تبیین این مکتب تا چه مایه بوده است؟ میتوان اصلیترین نقش او را پیوند بین سه محور پراکندۀ محتوای گوهرین این مکتب در مصر و یونان و پارس و نیز ژرفابخشیدن و گزارش روشمند مبانی حکمت اشراقی دانست؛ به گونهای که آن را از نهفتگی بیرون آورد و وارد فرهنگ مشرقزمین کرد و به آن عنوان بخشید و خود نمایندهاش در روزگار خویش و همچنین تا به امروز در مشرقزمین شده است.
سهروردی تصریح میکند بالاترین مرتبط شناخت با استدلال قرین شهود است. در فهم دقایق حکمت الاشراق میباید به عنوان رهنمودی کلی این موضوع را در نظر گرفت؛ زیرا اگر استدلال از آن حذف شود، دیگر فلسفه (حکمت) نیست و اگر شهود حذف شود، فلسفۀ اشراقی نیست.
مباحثی که سهروردی در بخش نخست این کتاب آورده است، بخشی موضوعات منطق است که بدون دخل و تصرف آن را برای جویای حکمت اشراقی لازم دانسته است؛ ولی پیرامون برخی موضوعات ملاحظاتی دارد. این ملاحظات از دو جهت بسیار مهم هستند؛ نخست از جهت تحولی که در خود مباحث منطقی ایجاد میکنند. دوم آثاری که بر آنها مترتب است و در این بخش بسیاری از اعتراضات و ایرادات شیخ بر مشاییان آمده است. این موضوع بسیار مهمی است که پژوهشگر فلسفۀ اشراق بدون درک آنها توانا نخواهد بود بخش نخست کتاب و تأثیری را که بر بخش دوم دارد، بهدرستی درک کند.
فراتر از تحولی که سهروردی در منطق به عنوان علمی ابزاری، در تبیین ابزار شناخت پدید آورد، مبانی مکتب او در بخش دوم کتاب متجلی است. در این بخش بنیادیترین مبانی هستیشناسانۀ شیخ اشراق بهویژه نظریۀ «نور»، نورالانوار، نور الهی، مبادی هستی و ترتیب آنها بیان شده است و سهروردی دربارۀ حقیقت نور و نورِ نور و صادرشدۀ نخستین از آن سخن میگوید و بر این باور است که نور تصوری بدیهی و روشن است و نیازی به تعریف ندارد و وجود را مترادف نور و شیء را نور یا تاریکی میداند و مقرر میدارد هر کدام از آنها نور یا عرض هستند و عرضهای نوری و تاریک جسم، در وجود نیازمند نور مجرد هستند و نور مجرد مورد اشارت حسی قرار نمیگیرد و نور در خویشتن خود، نور مجرد است و آگاهی هر چیز از خود، پدیدارشدنش برای خودش و نوربودن در ذاتش است و نورها را دو نوع نور در خود به خویش خویش و نور در خود اما به غیر خود میداند و در پرتو همین است که نظریۀ او در باب آگاهی شکل میگیرد.
در این کتاب تلاش شده است با تطبیق منابع موجود چاپی و خطی، روایتی یقینیتر از متن به دست داده شود تا خوانش آن آسانتر گردد؛ بر همین اساس متن دو بار ترجمه شده است؛ یک مرتبه به اقتضای خود متن و دیگربار به اقتضای عبارات برگزیدۀ قطبالدین شیرازی که از حیث روش با یکدیگر متفاوت هستند.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمۀ مترجم
مقدمۀ مصنف
بخش نخست: در ضوابط اندیشه
گفتار نخست: در معارف و تعریف
گفتار دوم: در دلایل و مبادی آن
گفتار سوم: دربارۀ مغالطات
بخش دوم: دربارۀ انوار الهی و نور الانوار
گفتار نخست: دربارۀ نور و حقیقت آن
گفتار دوم: در ترتیب وجود
گفتار سوم: چگونگی عل نور الانوار و نورهای چیره
گفتار چهارم: تقسیم برزخها و هیئتها و ترکیبات آنها
گفتار پنجم: معاد و نوبات و خوابها
فهارس
پربازدید ها بیشتر ...
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
نشر کتاب، و تمدن
عبدالحسین آذرنگدر این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا
نظری یافت نشد.