ملامتیان و صوفیان و جوانمردان
خلاصه
ابوعبدالرحمان سلمی در این رساله کلمات روح، سر، قلب، نفس و طبع را به کار میبرد و این کلمات را از حیث افضلیت میان آنها به همین صورت ترتیب میکند؛ ولی به تحدید این الفاظ نمیپردازد و به وظیفۀ مدلول هر یک از آنها به دقت اشاره نمینماید؛ چنانکه این کار را شاگرد و خلف وی ابوالقاسم قشیری کرده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
در نیمۀ دوم قرن سوم هجری در خراسان، در شهر نیشابور، فرقهای از صوفیه به نام ملامتیه یا ملامیه (ملامتی) پدید آمد. این فرقه را مردمی از صادقترین مردان راه در آن قرن بنیان گذاردند که در تاریخ تصوف اسلامی به پارسایی و تقوای حقیقی ممتاز بودند. این گروه به وسیلۀ نیروی عاطفۀ دینی و جهاد شدید با نفس و محاسبۀ آن بر هرگونه تجاوز نفسانی و حتی بر جنبههای احتمالی افراط نفس غالب آمدند.
ابوعبدالرحمن محمدحسین بن محمد بن موسی نیشاپوری، زاهد صوفی ازدی سلمی. ازدی از جهت پدرش خوانند و سلمی منسوب به جد مادری اوست. او در سال 330 هجری در خاندان زهد و علم به دنیا آمد و در چنین خانوادهای تربیت یافت و از اهل آن علوم، تصوف و حدیث را فراگرفت. شهرت بیشتر او مربوط به تألیفات او در تصوف است؛ ولی سلمی در تفسیر و حدیث نیز نوشته دارد. از جمله آثار او میتوان به این موارد اشاره کرد: طبقات الصوفیه، تاریخ الصوفیه، تفسیر صوفیانۀ قرآن، رسالة الملامتیه، رسالۀ غلطات الصوفیه، جوامع الصوفیه، جوامع آداب الصوفیه، منهج العارفین، عیوب تصوف و مداواتها، درجات المعاملات، سلوک العارفین، کتاب السنن، کتاب السماع و .... .
کار سلمی را در این رساله میتوان اینگونه تبیین کرد: اقوالی را که از مشایخ ملامتی به دست آورده بود و همچنین آداب و عقاید و اقوالی را که میدانست مایۀ امتیاز این گروه از دیگران است، گرد آورد و آن را به اصلها ترتیب کرد. هر یک از این اصول اساسی را که طریقت اینان بر آن استوار است، توضیح میدهد. وی اقوال بسیار دیگری را که در اساس و جوهر خود با گفتههای سایر مردان تصوف اتفاق داشت، بینداخت و آنچه را خود به نام اصول مذهب ملامتی تنظیم کرده بود، با شواهد قرآن و حدیث یا گفتار بعضی از صحابه و مشایخ قدیم بیاراست.
سلمی چنانکه خود تصریح دارد، فقط نکتههایی را از اقوال شیوخ ملامتی باز میگوید که از آن بتوان به سیرت و حالات اهل ملامت پی برد. او بحث بر معانی مستتر و پوشیدهای را که در ورای این اقوال وجود دارد و همچنین گفتگو دربارۀ اقوال دیگر ملامتیان را که به فهم آنها دست نیافته یا دانسته است، ولی نخواسته به ذکر آن بپردازد، به خواننده وامیگذارد. گویا سلمی بدین ترتیب میخواهد بگوید که وی در رسالۀ خویش با عامۀ مردم که به ظواهر اقوال قناعت میورزند، سخن گفته است و فهم دقایق مذهب ملامتی و شناخت روح حقیقی در آن را به خواص خوانندگان که در ادراک معانی و نکات این طایفه ذوقی دارند، واگذاشته است.
ابوعبدالرحمان سلمی در این رساله کلمات روح، سر، قلب، نفس و طبع را به کار میبرد و این کلمات را از حیث افضلیت میان آنها به همین صورت ترتیب میکند؛ ولی به تحدید این الفاظ نمیپردازد و به وظیفۀ مدلول هر یک از آنها به دقت اشاره نمینماید؛ چنانکه این کار را شاگرد و خلف وی ابوالقاسم قشیری کرده است. بدینترتیب سلمی «روح» را در برترین جایگاه و در موضعی قرار میدهد که قشیری «سر» را؛ ولی بعضی اقوال خود ملامتیان بدین نکته اشارت دارد که سر را از حیث آنکه محل مشاهده است، افضل همۀ این نیروهاست و این با آنچه قشیری گوید، موافق است.
این رساله را ابوالعلا عفیفی تصحیح کرده و مقدمهای مفصل بر آن نگاشته است و علی رضوی آن را ترجمه نموده است.
فهرست مطالب کتاب:
* یادداشت ناشر در چاپ حاضر
* یادآوری
* مقدمه
معانی ملامتی و جوانمردی و تصوف و ارتباط میان آنها
پیدایش ملامتیان در نیشابور
مکتب نیشابور
تحلیل انتقادی در اصول ملامتی
فلسفۀ اهل ملامت دربارۀ نفس
جنگ با ریا
اتهام نفس و نکوهش آن
ریا در اعمال
ریا در احوال
ریا در علک
دعوانداشتن
ابوعبدالرحمان سلمی و مقام او در تاریخ تصوف
شاگردان سلمی
تصانیف سلمی
* رسالۀ ملامتیان تألیف ابوعبدالرحمن سلمی
اصول اهل ملامت
* اهم مراجع دکتر عفیفی
* نمایهها
پربازدید ها بیشتر ...
مطالعات ادبی هرمنوتیک متنشناختی
مهیار علویمقدمتأویل و رویکرد هرمنوتیکی، باعث افزایش بهرهگیری هر چه بیشتر خواننده از ارزشهای شناختهنشدۀ متن میش
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
منابع مشابه بیشتر ...
فیروزشاهنامه: دنبالۀ دارابنامه بر اساس روایت محمد بیغمی (ویراست جدید)
ناشناساین متن در شرح جهانگیری و جنگهای فیروزشاه پسر داراب و برادر دارای دارایان است. در این مجلد بخشی بسی
قرآن قدس: ترجمهای کهن از قرآن (دو جلد) بر اساس دستنوشت کتابخانۀ آستان قدس رضوی (شمارۀ 54)
مترجمی ناشناساز میان ترجمههای قرآن، قرآن قدس که در یکی از حوزۀ جغرافیایی سیستان قدیم نوشته شده است، از داشتههای
نظری یافت نشد.