
سفر به کوهستان رؤیاها: خاطرات و گزارشی از ایران سالهای 1312 ـ 1320
خلاصه
این کتاب گزارش خاطرات، مشاهدات و برداشتهای شوارتسنباخ از سه نوبت سفر به ایران در سالهای 1312 تا 1320 شمسی است. در این کتاب روایت نویسنده با تصاویری بدیع و جذاب که او در طول این سفرها عکاسی کرده، همراه شده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
آنه ماری شوارتسنباخ نویسنده، روزنامهنگار تحقیقی و عکاسی مستندنگار بود که بخش عمدهای از زندگی خود را در سفر به نقاط مختلف جهان گذراند. او در ایران اتاقی را از نصرتالدوله فیروز در باغی در سفارت فعلی ایتالیا در اختیار میگیرد، مدتی آنجا زندگی میکند که شرح داستانش در کتاب حاضر آمده است. او سفرنامهنویسی است که بسیار به فرهنگ ایران علاقمند بود و در رؤیای زندگی در ایران به سر میبرد. این کتاب سومین کتاب از مجموعۀ کتابهای پروژهای است که بر مطالعه، آرشیو و مستندسازی تاریخ و فرهنگ صدسال اخیر ایران تمرکز دارد.
آنه ماری شوارتسنباخ در بیستوسوم مه سال 1908 در زوریخ به دنیا آمد. پدرش آلفرد بزرگترین تولیدکنندۀ ابریشم در آن زمان بود و مادرش رنه، دختر اولریش ویله، ژنرال سوئیسی در جنگ جهانی اول. او در نهسالگی برای نخستین بار لذت داستاننویسی را تجربه کرد. از سال 1927 در دانشگاه زوریخ و در رشتههای تاریخ، فلسفه، روانشناسی و ادبیات آلمان تحصیل کرد. اولین سفر او به آمریکا در سال 1928 بود و پس از آن نیز یک سال در پاریس تحصیل کرد. از پاییز 1931 تا بهار 1933 در برلین از راه نویسندگی گذران رندگی میکرد. اما با دستیابی هیتلر به قدرت در سال 1933، او نیز چون دوستانش مجبور به ترک آلمان شد. در همین زمان دو اثر به نامهای «آغاز پاییز» و «فرار به بالا» را منتشر کرد. پس از سفری به اسپانیا در سال 1933، به خاورنزدیک و ایران سفر کرد و سال بعد نیز همین سفر تکرار شد. هر دوی این سفرها سرآغاز همکاری او با نشریههای مهم آلمانیزبان سوئیس بود. به این ترتیب آنه ماری نخستین روزنامهنگار و عکاس سوئیسی بود که به ایران و افغانستان سفر کرد. تابستان سال 1934 به سوئیس بازگشت و اندکی بعد با کلاوس مان راهی سفری برای شرکت در کنگرۀ نویسندگان شوروی در مسکو شد و پس از پایان کنگره به ایران آمد و در کاوشهای باستانشناسی ری شرکت کرد.
هنگام اقامت در ایران با کلود کلارک، دیپلمات فرانسوی ازدواج کرد و به این ترتیب گذرنامهای سیاسی و فرانسوی هم به دست آورد که سفرهای بعدی او را آسانتر کرد. طی اقامت در تهران و در درۀ لار بخشی از «یادداشتهای غیرشخصی» را نگاشت که اساس کتاب حاضر را شکل میدهد. اما ازدواج ناموفق، بیماری و اعتیاد شوارتسنباخ را مجبور کرد به سوئیس بازگردد و دورهای درمانی را بگذراند.
در فوریه 1938 دوباره به سوئیس بازگشت و اواخر تابستان با الا مایار در زوریخ آشنا شد و تصمیم گرفت همراه او به افغانستان سفر کند. هدف از این سفر برای او باز هم گریز از شرایط اجتماعی، پوچی و آزمونی دوباره برای سنجش قدرت بود. با گذر از استانبول و آنکارا، تبریز، تهران، مازندران و مشهد سرانجام به هرات رسیدند. در سال 1940 برای تهیۀ گزارش به کنگو میرود؛ اما به اتهام جاسوسی او را به از کنگو اخراج میکنند و او به مراکش سفر میکند و در آنجا برای آخرین بار با همسرش دیدار میکند. در نهایت به سوئیس بازمیگردد و در پانزدهم نوامبر 1942 بر اثر تصادفی شدید با دوچرخه میمیرد.
این کتاب گزارش خاطرات، مشاهدات و برداشتهای شوارتسنباخ از سه نوبت سفر به ایران در سالهای 1312 تا 1320 شمسی است. در این کتاب روایت نویسنده با تصاویری بدیع و جذاب که او در طول این سفرها عکاسی کرده، همراه شده است. این تصاویر که برای نخستین بار منتشر میشوند، ارزش مردمشناسی بالایی دارند و اوضاع و احوال عمومی ایرانیان، مکانهای زندگی و زیست روزمرۀ مردم در اواخر حکومت رضاشاه پهلوی را نشان میدهد. این کتاب دربرگیرندۀ 240 تصویر از آرشیو ملی سوئیس است که برای نخستین بار در ایران منتشر میشوند.
فهرست مطالب کتاب:
یادداشت دبیر مجموعه
یادداشت مترجم
یادداشت نویسنده
بخش اول: یادداشتهای غیرشخصی
تهران
سفر به دره نیکبختی
چادرهای سپید اردوگاه ما
یادی از مسکو
آخر جهان
انسانی در پایان قدرت خویش
فرشته (برای کاتلن کرن)
یادی از تخت جمشید
شبهایی در ری یا آغاز هراس
سه بار اقامت در ایران
آغاز سکوت
بخش دوم: تلاشی در راه عشق
شکایت
ژاله
گفتگویی دربارۀ نیکبختی
به ما پناه خواهند آورد
جشنی در باغ
تب و کارگران آوازهخوان
مبارزه با هراس
وداع
فرشته و مرگ ژاله (برای کاتلن کرن)
دیگر فرصت زیادی نیست
پربازدید ها بیشتر ...

درآمدی بر فهم ایدئالیسم آلمانی
ویل دادلیاین کتاب شرحی مقدماتی برای درک مکتب ایدئالیسم آلمانی است که به سیر تکوین و تطور این جنبش به نمایندگی

دریای سرگشته: بایزید بسطامی (از ایران چه میدانم؟ 148)
میثم علیئیمهمترین اتفاق فرهنگی در ایران دورۀ اسلام به تعبیر دکتر شفیعی کدکنی، پدیدهای به نام «عرفان» است و د
نظری یافت نشد.