
یادداشت های رمان ابله
خلاصه
یادداشتهای «ابله» بهترین وسیله برای دسترسی به چیزهاییاند که طی لحظاتی پرتبوتاب، در هر بار نوشتن یک طرح تازه برای این رمان، در ذهن داستایفسکی میگذشته و تقلا میکرده تا مفهوم کارآمدی از درون آنها بیرون بکشد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
یادداشتها و نامههای یک نویسنده میتوانند به ما بگویند او میخواسته چه کاری انجام دهد یا در فکر انجام چه کاری بوده است؛ اما آنچه باید در جستجویش بود، صرفاً در خود اثر یافت میشود. البته شخصیتها و ایدهها در یادداشتها در حالت بدوی رشد و پرورششان دیده میشوند. با این وجود الگوهای مشخصی بهیقین در یک اثر وجود دارند که لابلای کلمات آن مخفی شدهاند و ممکن است در این مراحل ابتدایی خام و ناپخته به طرز واضحتری پیدا شوند. این الگوها از طریق اصلاحات بعدی تغییر کرده و دگرگون میشوند. بنابراین وضعیت معنایی در این یادداشتها لزوماً همانی نیست که در رمان وجود خواهد داشت.
یادداشتهای «ابله» بهترین وسیله برای دسترسی به چیزهاییاند که طی لحظاتی پرتبوتاب، در هر بار نوشتن یک طرح تازه برای این رمان، در ذهن داستایفسکی میگذشته و تقلا میکرده تا مفهوم کارآمدی از درون آنها بیرون بکشد. در این یادداشتها نخستین اندیشههای داستایفسکی پیرامون «ابله» یافت میشود؛ نخستین تکهها از شخصیتها، طرح داستان و مفهوم ابتدایی شخصیت خود ابله مشخص میشود. همچنین داستان واقعی ماجرایی معلوم میشود که روزنامهها منتشر کردند و داستایفسکی با توسل به تخیلاش آن را تشدید کرد.
داستایفسکی برخلاف رمانهای دیگرش، عملاً با آغاز نگارش رمان «ابله» با معضلات شخصیتپردازی دستوپنجه نرم میکرد. از میان سه دفترچۀ یادداشتهایش دربارۀ این رمان، دو تای اول نشان میدهند که او تا چه اندازه درگیر مقدماتی برای تثبیت شخصیت «ابله» و موقعیت او در میان دیگر شخصیتها بوده است. در این دو دفترچه او ایدهها و طرحهای مختلفی را امتحان میکند که ربط مستقیمی به رمان نهایی ندارد. دفترچۀ سوم از لحاظ کیفی متفاوت است. داستایفسکی بعد از انتشار بخش اول رمان (فصلهای یک تا شانزده) بر روی این دفترچه شروع به کار کرد که بازتاب مرحلۀ متفاوتی از خلاقیت و آفرینش وی است. او به جای جستجوی ایده، بهترین روش را بهتصویرکشیدن درونمایههایی دانست که پیشتر دربارهشان تصمیم گرفته بود. در این دفتر او کمتر برای خودش آزادی عمل در تغییر و تحولات را پیشبینی کرده است.
به نظر میرسد داستایفسکی در یادداشتهای رمان سماجت عجیبی به خرج میدهد تا به همان ایدهای نزدیک شود که همواره در ذهنش وجود داشت: خوبی و نجابت از دل بدی و شرارت بیرون میآید. بنابراین میتوان پی برد در شش طرح از هشت طرحی که برای یافتن ساختار این رمان روی کاغذ میآورد، شخصیت شروری از «ابله» را تصویر میکند که از انجام هیچ گناهی ابایی ندارد، به مینیون تعدی میکند، پشتهماندازی و دو خانواده را به هم میریزد، همسرش را دوست ندارد، آزارش میدهد، حتی به نظر میرسد باعث و بانی مرگش باشد. اما از درون این همه شرارت ناگهان یک پرنس زاده میشود که مظهر پاکی و معصومیت است. جهان و مردمانش را زیبا میبیند، اما ممکن است مانند هر انسان دیگری خطاهایی نیز داشته باشد.
این یادداشتها نشان میدهند که چه تفاوت خارقالعادهای میان شخصیتها و نخستین طرحها با رمان اصلی وجود دارد. مطالب و اطلاعات در یادداشتها بارها دور انداخته شدهاند، دوباره برگردانده، بازسازی و اصلاح شدهاند. در این پسزدنها و دگرگونیها شاهد روندهایی هستیم که بسیار به رؤیا شباهت دارند، جابجاشدگیها و فشردگی رخدادها بسیار نزدیک به خوابهایی است که میبینیم.
به نظر میرسد داستایفسکی در سرتاسر یادداشتهای مربوط به رمان «ابله» دائم در حال آزمون و خطاست. این را با مقایسۀ یادداشتها و رمان منتشرشده میتوان مشاهده کرد. شخصیتهایی مانند آگلایا یا گانیا گاهی رفتارهایی از خودشان نشان میدهند که در نسخۀ نهایی رمان چنین رفتارهایی از ناستازیا فیلیپوونا و روگوژین سر میزند.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمۀ مترجم
مقدمه
یادداشت مترجم انگلیسی
طرح اول
طرح دوم
طرح سوم
طرح چهارم
طرح پنجم
طرح ششم
طرح هفتم
طرح هشتم
یادداشتهایی پیرامون بخش دوم رمان
یادداشتهایی پیرامون بخش سوم و چهارم رمان
طرح کامل رمان ابله
پربازدید ها بیشتر ...

امر قدسی و حکمت دیونیزوسی؛ تحلیل و بررسی تطبیقی مولانا و نیچه
مجید هوشنگیاین کتاب با رویکردی تطبیقی در ابتدا سعی در ارائۀ تعریف درست از نظام اندیشگانی این دو متفکر دارد و پس

سفرنامۀ مسافر مجهول؛ شرح حال سید شرفه در وقایع مشروطۀ فارس
سیدمحمد شرفهسفرنامۀ مسافر مجهول، شرح وقایع تاریخی فارس در سال 1329 ق است. در این سال نظامالسطلنه مافی حاکم فارس
منابع مشابه بیشتر ...

در آغاز رنج بود: خوانش برادران کارامازوف
امیر نصریداستایفسکی در رمان آخر خود به مسائل «پایانناپذیر» فلسفی مثل رنج و شر پرداخته و این رمان نیز نتیجۀ ف

نقدی تاریخی ـ اجتماعی در ستایش و شناخت میخائیل شولوخف
لو یاکیمنکوشولوخف از نویسندگانی است که هرگز مایل نیستند دربارۀ فرایند واقعی نوشتن سخن بگویند؛ اما از خلال آنچه
نظری یافت نشد.