ادبیات تطبیقی: نقد و نظر
خلاصه
آنچه در فصلهای این کتاب آمده، مقدمهای است در هر موضوع. نویسنده کوشیده برای سؤالات مطرح امروز در حوزۀ ادبیات تطبیقی پاسخهایی داشته باشد؛ پاسخهایی همراه با نمونههایی از مطالعات تخصصی در حوزۀ ادبیات تطبیقی. بدین ترتیب همراه با ادبیات تطبیقی دریچه در دریچه گشوده میشود به سوی مطالعات بینافرهنگی، بینارشتهای و بینازبانی.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
در دویستسالگی رشتهای از ادبیات به نام «ادبیات تطبیقی» هستیم که در سدۀ نوزده میلادی در اروپا، بهویژه فرانسه پا گرفت و از آنجا به سراسر دنیا گسترده شد. به قول دو تن از استادان مسلّم آن، ایو شورل و ماریوس گییار: ادبیات تطبیقی رشتهای نیست به موازات رشتههای دیگر، یا مقایسهای سهل، بلکه آموزهای است که بر پایۀ پژوهشهای علمی و فرهنگی استوار است. این آموزه نخست با سخنرانی پژوهشگرانی چون ابل ـ فرنسوا ویلمن و ژان ژاک آمپر آغاز شد تا در سال 1840، سنت بوو نخستین منتقد ادبی مدرن فرانسوی در مقالهای در مجلۀ «چهرههای معاصر» دربارۀ ژان ژاک آمپر نوشت. سپس وی در سال 1868 در مجلۀ «دو جهان» ادبیات تطبیقی را رویکردی نو در مطالعات ادبی دانست و این خود آغاز راه بود. آغازی برای رسیدن به مکتبهای اروپایی و آمریکایی سدۀ بیستم میلادی و بستری بکر برای مطالعات بینافرهنگی، بینارشتهای و بینازبانی در سالهای پایانی همین سده.
در ایران استادانی چون مجتبی مینوی، عبدالحسین زرینکوب، حسن هنرمندی، جواد حدیدی، اسلامی ندوشن و ابوالحسن نجقی در آثار خود به ادبیات تطبیقی پرداختهاند. اکنون و بعد از گذشت دو سده از حضور ادبیات تطبیقی در عرصۀ مطالعات ادبیات جهان، زایش مکتبهای مختلف همراه با نظریههای تکمیلی آن و گسترۀ محورهای مطالعاتی همه و همه نشان از اهمیت ادبیات تطبیقی دارد. امروزه این دانش، بیرون از محدودۀ کشوری خاص به بررسی روابط ادبی کشورهای مختلف و بررسی روابط ادبیات با دیگر دانشها، همچون هنرها (نقاشی، موسیقی، معماری، پیکرتراشی، سینما و ....)؛ علوم انسانی (زبانشناسی، روانشناسی، انسانشناسی، فرهنگشناسی، تصویرشناسی تاریخ و ...)؛ علوم اجتماعی، فلسفه، اسطورهشناسی، مطالعات فراملیتی ـ بینافرهنگی و بینازبانی را به یاری مکتبها و جریانهای ادبی در ادبیات جهان و ترجمه که پلی است میان ادبیات جهان میپردازد. این کتاب از همین منظر، دانش ادبیات تطبیقی را مورد مطالعه قرار میدهد.
در فصل نخست به پیشینۀ ادبیات تطبیقی پرداخته شده است؛ چراکه نقدها و نظریههای ادبیات تطبیقی نمیتواند جدای از پیشینۀ این دانش در نظر گرفته شود.
در مطالعات ادبیات تطبیقی معانی چون فحوا، محتوا، مدلول، مفاد، درونمایه، موضوع کلام و ... مدنظر است. مضمون که در فصلهای این کتاب بیشتر به آن پرداخته میشود، از مواردی است که میتواند در ادبیات جوامع مختلف بنا به افکار و دیدگاههای آن جامعه شکل بگیرد. به عنوان مثال رشادت و ازجانگذشتگی مضمونی است آشنا در ادبیات ایران و دیگر سرزمینها. در فصل دوم کتاب دربارۀ مضمون و ارتباط آن با ادبیات تطبیقی بحث و بررسی صورت گرفته است.
امروزه اقتباس کاربری مهمی در حوزۀ سینما و نمایش و ادبیات دارد. اقتباس معمولاً همراه با بازآفرینی همراه است؛ یعنی هنرمند با الهامگرفتن از یک اثر هنری دیگر دست به آفرینشی دوباره بزند. اقتباسها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، آشکار و نهان، بینامتنیت را مطرح میکند. گسترۀ بینامتنیت از سرقت ادبی تا آفرینش شگفتانگیز پیش میرود. در فصل سوم ارتباط این دو واژه و ادبیات تطبیقی بررسی شده است.
ادبیات تطبیقی و نقد اسطورهای امروزه از از نقدهای مهم ادبیات تطبیقی است. در فصل چهارم کتاب به رابطۀ حماسه، اسطوره و سرنمون در ادبیات تطبیقی پرداخته شده است.
ناگفته پیداست که لازمۀ واردشدن به قلمرو ادبیات دیگری که خود راهگشای ادبیات تطبیقی است، شناخت چند زبان است؛ اما آیا همه میتوانند اثری ادبی را به زبان اصلی آن بخوانند؟ بیشک پاسخ منفی خواهد بود؛ بنابراین ترجمه پیوند میان زبان خودی و زبان دیگری را میسر میسازد. از اینرو ادبیات تطبیقی وامدار ترجمه است که میانجی میان تأثیرگذار و تأثیرپذیر میشود. در فصل پنجم کتاب دربارۀ ترجمه و ادبیات تطبیقی سخن گفته شده است.
هنرهای گوناگون ـ هنرهای تجسمی، ادبیات، موسیقی ـ هر یک تحولی خاص خود دارند با آهنگ حرکتی متفاوت و ساختمان درونی مختلف عناصر. بیشک این هنرها در ارتباط دائمی با یکدیگرند. اما این روابط تأثراتی نیست که از یک نقطه شروع شود و مسیر تحول همۀ هنرهای دیگر را تعیین کند، بلکه این روابط را باید چون طرح دیالکتیکی پیچیدۀ روابطی تصور کرد که دوجانبه عمل میکنند. فصل ششم اختصاص به بررسی ادبیات تطبیقی و هنرها دارد.
استعمار، پسااستعمار و نواستعمار واژگانی است آفریدۀ ذهن اندیشمندان، نویسندگان و صاحبنظران شرقی و غربی. در فصل هفتم نویسنده، نمونههایی از نقد استعمار و پسااستعمار را برای مطالعه در ادبیات تطبیقی بررسی کرده است.
در ادبیات تطبیقی از بدو ظهور آن، کتاب یکی از ارکان ادبیات تطبیقی محسوب میشده است. اما چه کتابی میتواند در این حوزه راهگشا باشد؟ کتابهایی که از نظر مضمون بتوان آنها را مورد مطالعه قرار داد مانند ویس و رامین یا تریستان و ایزوت. همچنین تصویرشناسی از رشتههای شناختهشدهای مانند تاریخ ادبی، تاریخ سیاسی، روانشناسی اجتماعی و رشتههای نسبتاً جدید مانند زیباییشناسی و نشانهشناسی بهره میبرد که ردپای آن را میتوان در ادبیات تطبیقی نیز جست. در فصل پایانی کتاب نمونههایی از سفرنامهها و تصویرشناسیها و ادبیات تطبیقی به دست داده شده است. مطالعۀ تطبیقی سفرنامهها نشان میدهد که سفرنامهها میتوانند ما را به تصویرشناسی هدایت کنند و از آنجا به مطالعات گستردهتر انسانشناسی.
آنچه در فصلهای این کتاب آمده، مقدمهای است در هر موضوع. نویسنده کوشیده برای سؤالات مطرح امروز در حوزۀ ادبیات تطبیقی پاسخهایی داشته باشد؛ پاسخهایی همراه با نمونههایی از مطالعات تخصصی در حوزۀ ادبیات تطبیقی. بدین ترتیب همراه با ادبیات تطبیقی دریچه در دریچه گشوده میشود به سوی مطالعات بینافرهنگی، بینارشتهای و بینازبانی.
فهرست مطالب کتاب:
آغاز سخن
پیشینۀ ادبیات تطبیقی
اقتباس، بینامتنیت و ادبیات تطبیقی
حماسه، اسطوره و سرنمون
ترجمه و ادبیات تطبیقی
ادبیات تطبیقی و هنرها
ادبیات تطبیقی و نقد استعمار و پسااستعمار
ادبیات تطبیقی، سفرنامهها و تصویرشناسی
فرجام سخن
کتابنامه
نمایه
پربازدید ها بیشتر ...
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
خط و نوشتار
اندرو رابینسونخط، هنر تثبیت ذهنیات است. خط را میتوان بزرگترین اختراع بشر دانست. به کمک این اختراع، تاریخ تمدن بش
منابع مشابه بیشتر ...
ویتمن ایرانی: فراتر از پذیرش ادبی
بهنام فومشیاین کتاب به پذیرش والت ویتمن، شاعر نامدار آمریکایی در یک دورۀ تقریباً صدساله در ایران معاصر میپرداز
مؤلف، اصطلاحی تازه در نقد
اندرو بنتاندرو بنت، تعاریف گوناگون و متغیر مفهوم مؤلف و تحولات تاریخی آن را از هومر تاکنون بررسی میکند. با ا
نظری یافت نشد.