
کتاب مستطاب صدویک شب
خلاصه
در فرهنگ بلاد مشرق عربی چنین گفته میشد که هر کسی کتاب «هزارویکشب» را بخواند، در همان سال دچار مصیبت میشود. اما در غرب عربی نیز روایتی از این قبیل وجود دارد که میگوید هر کسی در یک شب حکایتی نقل کند، فرزندانش دچار طاسی سر میشوند. شاید به همین دلیل است که داستانهای «صدویک شب» نیز طی قرون متمادی به شکل نسخۀ خطی باقی مانده بود و کسی سراغ آن نمیرفت تا اینکه گود فرا دمومبین ـ خاورشناس فرانسوی ـ برای نخستین بار به سال 1911 آن را به فرانسه برگردان کرد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
در فرهنگ بلاد مشرق عربی چنین گفته میشد که هر کسی کتاب «هزارویکشب» را بخواند، در همان سال دچار مصیبت میشود. اما در غرب عربی نیز روایتی از این قبیل وجود دارد که میگوید هر کسی در یک شب حکایتی نقل کند، فرزندانش دچار طاسی سر میشوند. شاید به همین دلیل است که داستانهای «صدویک شب» نیز طی قرون متمادی به شکل نسخۀ خطی باقی مانده بود و کسی سراغ آن نمیرفت تا اینکه گود فرا دمومبین ـ خاورشناس فرانسوی ـ برای نخستین بار به سال 1911 آن را به فرانسه برگردان کرد.
نخستین سؤالی که دربارۀ این کتاب به ذهن میرسد، این است که ارتباط «صدویک شب» با «هزارویک شب» چیست؟ و کدامیک کهنتر است؟ و منابعی که این دو کتاب از آن بهره بردهاند، کدامند؟ به طور مشخص این دو کتاب تنها در دو روایت با هم مشترکاند: «اسب آبنوس» و پسر پادشاه و هفت وزیر». این دو حکایت از قرن چهارم هجری مشهور بودهاند و ثابت شده که از اصل منبعی هندی سرچشمه گرفته و سپس مانند «کلیله و دمنه» و دیگر کتب هندی به زبان فارسی و سپس از فارسی به عربی منتقل شدهاند. بنابراین این دو کتاب از همان منبع مشترک سرچشمه گرفتهاند، اما از هم تأثیر نپذیرفتهاند.
برخی از حکایتهای این کتاب مانند داستانهای پهلوانی و قصههای عاشقانه اصالتاً عربیاند. ادبیات عرب دارای قصههایی با درونمایۀ حماسی ـ پهلوانی است که از ماجراجوییهای قهرمانان واقعی نشأت گرفتهاند. ماجراهایی که تاریخ برخی از آنها را ثبت کرده و خیال عمومی، آنها را پرورده و به حکایتهای مردمی بدل کرده است. برخی از حکایات «صدویک شب» نیز به وسیلۀ ایرانیان به عربی منتقل شده است. از کناب «هزارافسان» بهسادگی نمیتوان گذشت. نسخۀ فارسی «حکایت هفت وزیر» نیز بیتردید همان «سندبادنامه» است.
نخستین چیزی که در این کتاب جلوه میکند، فن حکایت چارچوبمحور است؛ بدین صورت که تمامی حکایتها در چارچوب حکایتی کلی از اول کتاب آغاز میشود و با اتمام آن پایان مییابد. حکایتهایی که از آغاز تا فرجام به زبان یکی از قهرمانان حکایت اصلی ـ چارچوب ـ بیان میشود. «شهرزاد» زنی که برای «ملک دارم» ـ شهریار ـ مجموعهای از حکایات را روایت میکند، برجستهترین شخصیت چارچوب اصلی است. در تمام آنچه به او مربوط میشود، اشارتی هست به قضیۀ حفظ جان. قضیهای که اصل آن در گروی پیوستن حکایتها در هم و مشغولداشتن شهریار است و این تلاش فراتر از چیزی است که در نمونههای مشابه دیگر مثلاً «اللیالی» دیده میشود.
حکایتها عموماً دارای درونمایۀ حماسی هستند و ظاهراً هیچ ارتباط مستقیم یا غیرمستقیمی را موضوع خیانت ملکه به پادشاه ندارند و همین امر تا حدودی سبب ازبینرفتن انسجام اثر میشود. کتای شامل انواع مختلفی از داستانهای حماسی، عاشقانه، خیالی و اخلاقی است که از قضا هیچکدام به مسئلۀ زنی که تهدید به مرگ شده، نمیپردازند؛ اما همین مسئله با این وجود به فرایند روایت اهمیت ویژهای میبخشد.
تدوین کتاب «صدویک شب» درخواست یک پادشاه، توسط فیلسوفی خیالی به نام «فهراس» آغاز شده است. پادشاه به او امر کرده این کتاب را جمع کند و در خزانه بگذارد. داستان به ما میگوید که به فرمان پادشاه، یک ماه کامل از فهراس فیلسوف پذیرایی میکنند و همهگونه امکانات در اختیار وی مینهند تا به فراغت بنشیند و کار تدوین کتاب را تمام کند.
از این کتاب پنج نسخۀ خطی وجود دارد که سه نمونه از آنها در کتابخانۀ ملی پارس و دو دیگر در کتابخانۀ ملی تونس که تصحیح از روی این پنج نسخه صورت گرفته است.
فهرست مطالب کتاب:
* پیشگفتار مترجم
* پیشگفتار مصحح
در وصف نسخ خطی کتاب
شیوههای بررسی حکایت
منابع و مآخذ کتاب
کارکرد چارچوب و حکایات فرعی
راوی و مخاطبان
فهرست مراجع
* کتاب مستطاب صدویک شب
پربازدید ها بیشتر ...

شوش: کاوشهای باستانشناسی در شهر پانزدهم دوره عیلام میانی
احسان (اسماعیل) یغماییاین کتاب یکی از معدود پژوهشهای باستانشناسی ایرانی است درباره شوش؛ این شهر پر رمزوراز که پارهای از

داستانسرایی فارسی در شبه قاره در دورۀ تیموریان
طاهره صدیقیزبان و ادبیات فارسی که در شبه قاره تاریخی هزارساله دارد، آثار گرانبهایی از داستانهای منظوم فارسی ر
دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

ترجمۀ قرآن موزۀ شاهچراغ (ع) (ترجمۀ فارسی کهن)
ناشناساز جملۀ ترجمههای باارزش کهن، ترجمۀ موجود در موزۀ حضرت شاهچراغ (ع) است. این ترجمه در دو مجلد صحافی ش

ماه منیر و خوب چهره
مؤلفی ناشناس«ماهمنیر و خوبچهره» داستانی است متأخر از گنجینۀ ادب غنایی فارسی در شبه قارۀ هند و روایت دلباختگی
نظری یافت نشد.