از چشم فلسفه: داستایوسکی و فلسفه: جستارهایی دربارۀ جنایت و مکافات
معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
رمان گاهی فرصت فلسفیدن به دست میدهد. رمان میتواند تردیدها و تصمیمها، اقرارها و انکارها، ایدهها و عملها را در چشماندازی شبیه به چشمانداز اندیشۀ فلسفی قرار دهد؛ جایی بین تأمل و اعجاب. رمان میتواند چیزی را آشکار کند که در شکلی جز این مخفی میماند. دربارۀ «جنایت و مکافات» چهبسا توان گفت که حتی با رمانی مشخصاً فلسفی سروکار داریم. اما ماحصل این سخن چیست؟ رمان به طور کلی و «جنایت و مکافات» به طور خاص چگونه میتواند مشخصاً فلسفی باشد؟ بیگمان داستایوسکی نظرگاهی متأملانه و از درون متفرق و متشتت به ما عرضه میکند که میکوشد مرزهای مرجعیت خاص خود را دریابد؛ همین شاید برای خویشاوندی با فلسفه کفایت کند؛ ولی این خویشاوندی ممکن است شباهتی سطحی، شباهتی بلاغی یا مربوط به حالوهوای رمان باشد و نیز ممکن است خویشاوندی ماهویتری در کار باشد که طی آن مان و فلسفه به کاری مشترک مشغول باشند یا از یکدیگر تأثیر بپذیرند.
در مقالههای این کتاب نویسندگان قصد ندارند به سؤالات فوق پاسخ دهند. مقالهها دستور کار خاص خودشان را برای شرح چشماندازی فلسفی یا ضدفلسفی «جنایت و مکافات» دارند. این مقالهها بیشتر دلمشغول اشخاص و صداهایی هستند که متن را اشغال میکنند و به سخنان و مسائل پیش روی آنان میپردازند و نه پرسشهای کلی دربارۀ رابطۀ فلسفه و ادبیات. با این همه میتوان گفت این مقالهها با وجود عرضۀ چشماندازهای خاص خود، طیف متنوعی از مدلهای پاسخ به این پرسش را تشریح میکنند که چگونه میتوان فلسفه و رمان را در همفکری و همداستانی با یکدیگر قرار داد. به عبارت دیگر این مقالات به طور ضمنی میخواهند این نکته را به کرسی بنشانند که نگریستن به رمان از چشماندازهای فلسفی میتواند راهی برای دستیابی به چشماندازهای تازه در فلسفه نیز باشد.
در مقالۀ نخست طی بحثهای مختلفی، بازنمایی ماهیت ذهن در متن داستایوسکی بررسی شده است: در باب ماهیت خلوت ذهن که به راسکلنیکوف نسبت داده میشود، زبان درگیری بینشخصی راسکلنیکوف و پارفیزی، رابطۀ خودشناسی و شناخت دیگران، خویشاوندیهای رمان و ایدههای فلسفی ولهایم، موران و مرداک. نویسنده در این بحثها نشان میدهد که تحقیقات پارفیری به فهم او از زبان و استعدادهای تفسیریاش بستگی دارد.
مسئلۀ اصلی مقالۀ دوم، استحالۀ عاطفی است. فورتاک مشکل اصلی «جنایت و مکافات» را شکلگیری نوعی چشنانداز پختۀ اخلاقی در راسکلنیکوف میداند. راسکلنیکوف فکور و مستعد شفقت و سخاوت است؛ اما یک رمان کامل طول میکشد تا به جنایتش اقرار کند و به ارتباطی همدلانه با دیگران دست یابد. اما دو نکته همچنان عجیب میماند: یکی اینکه چرا آنقدر باید طول بکشد تا او به رشد اخلاقی برسد و دیگر اینکه او اصلاً چطور قادر به این کار میشود. در شرح فورتاک، آنچه استحالۀ راسکلنیکوف را دشوار اما ممکن میکند، این است که راسکلنیکوف به نوعی فهم عاطفی میرسد که با تأملات عقلانی یا باورهایی که او آگاهانه بر آنها صحه گذاشته، تضاد دارد.
سومین نوشتار این کتاب حول این مسئله میچرخد که اینکه شخصی کاری را انجام میدهد و رخدادی را میتوان بهگونهای از انحا متعلق به او دانست به چه معناست. نویسنده معتقد است در «جنایت و مکافات» شخصیتهای مختلف شیوههای فهم آشنا و مبتنی بر عقل سلیم را در باب رابطۀ فعل و فاعل به نمایش میارند. افزون بر این شرح داستایوسکی از تلاش شخصیتها برای برخورداری از عاملیت دو مشخصۀ بارز دارد: اول همۀ شیوههای آشنای برقراری رابطه بین عامل با اعمال خود به شکست میانجامند. دیگر اینکه شخصیتها شروط ضمنی خود برای عاملیت اصیل را اجابت میکنند. مدعای نویسنده در این نوشتار آن است که رمان دیدگاهی «بیانگرانه» در باب عاملیت اختیار میکند. در این دیدگاه آنچه کنش را تعیین میکند، معیارهای ازپیشموجود نوع درست کردار یا سرچشمۀ آن نیست. در عوض عمل در معنا درست تنها در بیان آن شکل میگیرد.
فصل چهارم با مسائل فصل پیش همپوشانی دارند، با این تفاوت که گاردنر نویسنده این فصل، مسائل را از چشمانداز مباحث پساکانتی دربارۀ شروط متافیزیکی آزادی انسان مینگرد. در نظر نویسنده اختفای اضطرابآلود راسکلنیکوف و افشای انگیزههای او در «جنایت و مکافات» مسئلۀ امکان عاملیت خودآیین را به میان میکشد. در نظر راسکلنیکوف و همینطور شلینگ، آزادی را نمیتوان صرفاً به گونهای صوری، یعنی در مقام نوعی خودفرمانی قانونمند، تعیین و تعریف کرد؛ در عوض، آزادی معنادار مستلزم انتخابی ماهوی بین خیر و شر است. بنابراین قتلهای راسکلنیکوف را به بهترین وجه میتوان در مقام تجربهای نگریست که میخواهد فعلیت بشر را تثبیت کند و در نتیجه او را به شناختی متافیزیکی دربارۀ آزادی انسان برساند.
مقالۀ پنجم کتاب نشان میدهد پیجویی برداشت داستایوسکی از خانواده میتواند فهم را از رمان تحت تأثیر قرار دهد. بستر و زمینۀ فهم «جنایت و مکافات» نقد رادیکال خانواده است؛ نقدی که میتوان آن را در نوشتههای نسل نیهیلیست بهویژه رمان «چه باید کرد؟» اثر چرنیشوسکی پیدا کرد. طبق این نقد آرمانشهری، رهایی زنان میتواند دگرگونی تاموتمامی در جامعه پدید آورد. در این صورت روابط رمانتیک بر صداقت و عشق و نه فریب و پول استوار میشوند یا به این روابط خاتمه داده میشود تا افراد از چنگ زندگی خانوادگی ستمگرانه رهایی یابند. داستایوسکی این نقد آرمانشهری را میپذیرد که خانوادۀ سنتی تلهای آمیخته با اجبار است و در رمان به طور ضمنی از متون و مباحث آرمانشهری یاد میکند.
مقالۀ «راسکلنیکوف، فراسوی خیروشر» نوشتۀ راندال هاواس در فصل ششم، انگیزههای راسکلنیکوف را با هدف اقامۀ این استدلال بررسی میکند که عیبونقص تفسیر رایج این انگیزهها را نشان دهد. «جنایت و مکافات» بر اساس خوانش هاواس، جهتگیری مشخصی نسبت به برخی مواضع فلسفی در باب اقتدار و فردیت دارد. در نظر نویسنده مشکلات وجودی راسکلنیکوف از مشکلات فلسفی او بهویژه افلاطونیگریاش در خصوص ماهیت مرجعیت و اقتدار سرچشمه میگیرد.
در فصل پایانی، نویسنده «جنایت و مکافات» را از نظرگاه فلسفی پرنفوذترین مفسر داستایوسکی یعنی باختین بررسی میکند و گوشۀ چشمی به حل برخی تنشهای دیرپا دارد. نویسنده نشان میدهد که چگونه میتوان با تمایز بین گفتگو و چندصدایی و بازگرداندن فهم چندصدایی به ریشههایش در موسیقی به این چالشها پرداخت. امرسون با بررسی دو بخش از رمان این تضاد را بیشتر توضیح میدهد: درونیسازی نامهای که راسکلنیکوف در بخش اول از مادرش دریافت میکند و لحظۀ جدایی راسکلنیکوف و سونیا در پایان مؤخره. درونیسازی این نامه از سوی راسکلنیکوف مثال اعلای گفتگو و در واقع خردهگفتگو است.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار سرویراستار مجموعه
دربارۀ نویسندگان
مقدمه: جنایت و مکافات بهمثابۀ رمانی فلسفی/ رابرت گوای
توصیفاتی از ذهن: راسکلنیکوف، پارفیری و بازپرسی روانشناختی در جنایت و مکافات/ گری ال. هاگبرگ
عشق، رنج و ارجنهادن به وجود: عواطف اخلاقی و وجودی در جنایت و مکافات/ ریک آنتونی فورتاک
جنایت و بیانمندی: داستایوسکی و ماهیت عاملیت/ رابرت گوای
انگیزۀ متافیزیکی: جنایت و مکافات در پرتوی شلینگ/ سباستیان گاردنر
خانواده در جنایت و مکافات: واقعگرایی و آرمانشهر/ سوزان فوسو
راسکلنیکوف، فراسوی خیر و شر/ راندال هاواس
رمان چندصدایی درخشان باختین، جهان گفتگومحور منحط راسکلنیکوف/ کاریل امرسون
کتابشناسی
نمایه
پربازدید ها بیشتر ...
زندگینامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی بهار (ملکالشعراء)
جمعی از نویسندگان زیرنظر کاوه خورابهبیشک در ساحت ادبیات و فرهنگ ایران معاصر، بهویژه در زمینۀ ارتباط با ادبیات کهن و پربار ما که بزرگان
آیین های ایل شاهسون بغدادی
یعقوبعلی دارابیدر این کتاب ضمن معرفی ایل شاهسون بغدادی در گذر تاریخ، آیینهای دینی و آداب و رسوم اجتماعی این ایل بر
نظری یافت نشد.