۴۸۵
۲۱۴
از زیبایی متافیزیکی تا زیبایی هنری: پژوهشی متن‌محور دربارۀ زیبایی و هنر نزد افلاطون و ارسطو

از زیبایی متافیزیکی تا زیبایی هنری: پژوهشی متن‌محور دربارۀ زیبایی و هنر نزد افلاطون و ارسطو

پدیدآور: شمس‌الملوک مصطفوی ناشر: نیتاریخ چاپ: ۱۴۰۱مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۱۰۰۰شابک: 3ـ0430ـ06ـ622ـ978 تعداد صفحات: ۲۰۰

خلاصه

نویسنده در این کتاب کوشیده خط سیر اندیشه‌های افلاطون و ارسطو را دربارۀ زیبایی و هنر با تکیه بر آثار اصلی آنها دنبال کند تا خواننده افزون بر شناخت دیدگاه‌های دو فیلسوف بزرگ، با آثار مهم و سیر فکری آنها در حوزۀ زیبایی و هنر نیز آشنا شود.  

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.


افلاطون نخستین فیلسوفی است که دربارۀ هنر و زیبایی سخن گفته و به قدرت هنر و فرهنگ در ساختن اخلاق فردی و اجتماعی توجه داده است. وی را بنیان‌گذار تفکر نظری دربارۀ شعر و به عبارتی پایه‌گذار زیبایی‌شناسی فلسفی دانسته‌اند.

رساله‌های افلاطون غالباً در شاکله‌ای ادبی تألیف شده و گاهی تلفیقی از روایات اسطوره‌ای و داستان‌گونه همراه با تأملات فلسفی است. غلبۀ شیوۀ نگارش ادبی افلاطون به‌ویژه در رساله‌هایی مانند مهمانی، فایدرون، فایدون و ... سبب شده که برخی منشأ پیدایش رمان را نوشته‌های وی بدانند.

افلاطون در رساله‌های «ایون» و «دفاعیات» شعر را الهام خدایان معرفی می‌کند؛ ولی در «جمهوری شعر» در خدمت آرمان‌های تربیتی و اخلاقی و سیاسی که همان آرمان تحقق عدالت در نفس و در شهر است، قرار می‌گیرد. وی در «جمهوری» ابتدا فقط شعر تقلیدی را از آرمان‌شهر خود طرد می‌کند؛ ولی در پایان کل هنر شعر را تقلیدی می‌داند که در پی التذاذ است و حکم به طرد آن می‌دهد و فقط اشعاری را می‌پذیرد که در مدح خدایان و در چارچوب آرمان‌های تربیتی مطلوب وی سروده شود.

در واقع تقابلی که افلاطون میان عقل و احساس قائل است و در قالب خرد و تمایلات اجزای پست نفس خود را نشان می‌دهد، موجب گردیده وی باوجود تعلق خاطر بسیارش به شعر، حکم به اخراج شعر و به‌ویژه شعر تراژیک از شهر آرمانی خود بدهد و زمام فرمانروایی را به‌تمامی به دست عقل بسپارد و نیل به حقیقت را صرفاً با راهنمایی عقل و با عبور از مسیر دشوار تصاویر فریبنده ممکن بداند؛ وظیفه‌ای که بی‌شک بر عهدۀ فیلسوف است.

مسیری که افلاطون در حوزۀ ادبیات و به‌ویژه نقد ادبی گشود، پس از وی شاگرد برجسته‌اش ارسطو دنبال کرد. ارسطو در نظام فکری خود جایگاه ویژه‌ای برای هنر و به‌ویژه هنر شاعری قائل بود و از این‌رو کتاب مستقلی دربارۀ هنری شاعری به نام «بوطیقا» به رشتۀ تحریر درآورد که مشخصاً کتابی در نقد ادبی تلقی می‌شود. هرچند این کتاب پاسخ محکم و مستدل ارسطو به انتقادات گستردۀ افلاطون به شعر تلقی شده، نمی‌توان انگیزۀ ارسطو برای نگارش این کتاب را صرفاً تلاش برای جواب‌دادن به تحدی افلاطون دانست.

نویسنده در این کتاب کوشیده خط سیر اندیشه‌های افلاطون و ارسطو را دربارۀ زیبایی و هنر با تکیه بر آثار اصلی آنها دنبال کند تا خواننده افزون بر شناخت دیدگاه‌های دو فیلسوف بزرگ، با آثار مهم و سیر فکری آنها در حوزۀ زیبایی و هنر نیز آشنا شود.  

در فصل اول پرسش از زیبایی در رسالۀ «هیپیاس بزرگ» پیگیری شده است. محور اساسی بحث در این رساله، طرح پرسش از زیبایی و آزمون پاسخ‌های ممکن در مکالمه‌ای میان سقراط و هیپیایس سوفیست است که در نهایت افلاطون با برملاکردن نواقص تعاریف موجود از زیبایی، نشان می‌دهد ارائۀ تعریفی جامع و مانع از زیبایی ممکن نیست.

فصل دوم به تأمل در مقولۀ عشق و نسبت آن با زیبایی با ابتنا بر رسالۀ «مهمانی» از شاهکارهای ادبی افلاطون اختصاص دارد. موضوع بحث افلاطون در این رساله، چگونگی نیل و تقرب به زیبایی و نقش عشق در این سفر روحانی است. افلاطون در این رساله نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با نیروی عشق و با تأمل بر زیبایی‌های جهان محسوس، به دیدار زیبایی حقیقی و اصل زیبایی در عالم معقول نایل شد.

فصل سوم به رسالۀ «فایدروس» اختصاص دارد. در این رساله افلاطون موضوعات متعددی طرح کرده است؛ از جمله تفاوت عشق زمینی و آسمانی، ستایش عشق راستین، انواع جنون، ویژگی‌های یک خطابۀ خوب و اینکه تنها یک دیالکتیسین یعنی یک فیلسوف می‌توان سخنوری شایسته باشد و خطابه‌ای درخور ارائه دهد.

در فصل چهارم دیدگاه افلاطون دربارۀ شعر در رسالۀ «جموهری» که از مهم‌ترین رساله‌های افلاطون با محوریت عدالت و چرایی و چگونگی تشکیل اتوپیا یا آرمان‌شهر افلاطونی است، بررسی شده است. در دو فصل بعدی دربارۀ نقد هنر تقلیدی و نظارت بر هنر بحث شده است.

نظریۀ موسیقی افلاطون در فصل هفتم بررسی شده است ؛زیرا نظریات وی دربارۀ موسیقی محدود به یک اثر نیست و دیگر اینکه برای توضیح دیدگاه افلاطون دربارۀ موسیقی، لزوم ارائۀ برخی توضیحات در باب موسیقی دوران افلاطون ضروری به نظر می‌رسد.

فصل هشتم به مرور برخی از رساله‌های ارسطو و نشان‌دادن دیدگاه‌های کلی او دربارۀ هنر و همچنین آرای وی در باب موسیقی اختصاص دارد. در فصل نهم به کتاب «بوطیقا» به عنوان متن اصلی ارسطو دربارۀ هنر پرداخته شده است. در این رساله شعر به منزلۀ صناعت و هنر محور مطالعۀ جدی قرار گرفته است. از نگاه ارسطو برخلاف افلاطون، تراژدی برترین نوع شعر است و لذا وی معیارهایی را برای تشخیص بهترین شعر تراژیک ارائه می‌دهد و از این‌رو «بوطیقا» اولین متن مدون تاریخ در نقد ادبی و هنری به شمار می‌آید.

در فصل دهم نظریۀ کاتارسیس ارسطو به تفصیل بررسی شده است. از آنجا که ارسطو در «بوطیقا» صرفاً به اشارۀ مختصری به کاتارسیس به منزلۀ غایت هنر اکتفا کرده، امکان تفاسیر مختلف و گاهی متعارض از آن فراهم آمده است. به دلیل اهمیت موضوع، نویسنده با توجه به دیگر آثار ارسطو به تحلیل مقصود وی از کاتارسیس و نشان‌دادن نقش آن در ایجاد سلامت اخلاقی فرد و در نتیجه جامعه پرداخته است.

در مؤخرۀ کتاب دیدگاه افلاطون و ارسطو در باب زیبایی مقایسه شده تا معلوم گردد زیبایی حقیقی که نزد افلاطون ذاتی متافیزیکی دارد، در ارسطو به زیبایی در اشیای محسوس و از جمله شیئ هنری تبدیل می‌شود. هرچند عناصر اصلی زیبایی‌شناختی یونانی، یعنی تقارن و تناسب و اعتدال، نزد هر دوی این اندیشمندان با وجود اختلافات موجود، جایگاه خود را حفظ می‌کند.

فهرست مطالب کتاب:

پیش‌گفتار

1. هیپیاس بزرگ: پرسش از زیبایی

2. مهمانی: زیبایی و نسبت آن با عشق

3. فایدروس: «نیایش اروس» و «هنر بلاغت»

4. جمهوری: نزاع شعر و فلسفه

5. سوفیست: نقد هنر تقلیدی

6. قوانین: نظارت بر هنر

7. نظریۀ موسیقی افلاطون

8. ارسطو: هنر و موسیقی

9. بوطیقا: نقد هنر

10. کاتارسیس: پیوند میان تراژدی و اخلاق

11. مؤخره: از زیبایی متافیزیکی تا زیبایی هنری

منابع

راهنمای مطالعۀ بیشتر

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

نشر کتاب، و تمدن

نشر کتاب، و تمدن

عبدالحسین آذرنگ

در این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا

منابع مشابه بیشتر ...

اصول الهیات: ترجمه از یونانی به انضمام متن یونانی و شرح دادز

اصول الهیات: ترجمه از یونانی به انضمام متن یونانی و شرح دادز

امیرحسین ساکت

این کتاب پس از «تاسوعات» فلوطین، مهم‌ترین رسالۀ نوافلاطونی است که باقی مانده است و البته نظم و ترتیب