۱۴۶۲
۳۸۱
متن سکایی (از سنگ‌نوشتۀ داریوش در بیستون): قرائت، ترجمه، ریشه‌شناسی واژه‌ها

متن سکایی (از سنگ‌نوشتۀ داریوش در بیستون): قرائت، ترجمه، ریشه‌شناسی واژه‌ها

پدیدآور: رحمان پوراکبر خیاوی (روشن خیاوی) ناشر: آذرتورانتاریخ چاپ: ۱۴۰۰مکان چاپ: تبریزتیراژ: ۱۰۰۰شابک: 4ـ64ـ7348ـ622ـ978 تعداد صفحات: ۳۱۰

خلاصه

به نظر می‌رسد در متن سکایی (ترکی باستان) سنگ‌نوشتۀ بیستون، بر خلاف متن فارسی باستان که ضمیر اول شخص مفرد (من) به کار برده شده، یعنی به جای ضمیر «من» در از ضمیر شخص مفرد، یعنی «او» استفاده شده است. همان ضمیر تقریبا امروزه نیز تلفظ شده و به کار می‌رود. در این کتاب این متن سکایی قرائت، ترجمه، شرح و واژگانش ریشه‌شناسی شده است.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.


در عصری که مورد مطالعه در این کتاب است که حدود پانصد تا هزاروپانصد سال قبل از میلاد را شامل می‌شود، در محدودۀ زمانی عصر هخامنشیان، شاهان این سلسله تمامی اقوامی را که در مناطق کوه‌های «تیان شان و آلتای» تا شمال دریای سیاه و اوکراین کنونی را می‌پوشاندند، در کل با نام «سکا ـ ساکا» می‌نامیدند که البته این نامیدن به‌حق و درست بوده است؛ چراکه سکاها در قبایل و تیره‌های مختلف و با نام‌های اختصاصی در سراسر این مناطق پراکنده بودند. گاهی گروهی را ساکا، گروهی را سارمات، گروهی را کیمری و گروهی را ماساگت و ... می‌نامیدند؛ اما همۀ اینها از یک نژاد و ملت با زبانی واحد در همه جای آسیا تا قلب اروپا پراکنده بودند و چه‌بسا در مقاطعی از زمان با هم به جنگ و درگیری مهم می‌پرداختند؛ اما در میان اینها قوم «ساکا» که یونانی‌ها به آنها «اسکیت» می‌گفتند، از همۀ قوم‌ها نیرومندتر و جنگجوتر بودند.

دربارۀ نام‌واژۀ «سکا ـ ساکا» باید گفت نظر پرفسور بیلی بیشتر به حقیقت نزدیک است و می‌تواند مقبول واقع شود؛ چراکه با واقعیت‌های زبان ترکی همخوانی دارد. او می‌گوید: «این کلمه به معنی مردان است و از ریشۀ «ساک» که به معنای نیرومندبودن، چیره‌دست است، برآمده است». نام سکاها حتی در کتاب مقدس نیز آمده و امروزه به شکل «اشکوز» که صورت عبری «اسکیت» یونانی است، کاملاً شناخته شده است.

ردیف دوم کتیبۀ داریوش در بیستون به زبان ترکی سکایی است. نویسندۀ این کتاب در تحقیقات خود بر روی این متن به این نتیجه رسیده است که این متن به زبان ترکیب سکایی نوشته شده است. ترکان سکا که امروزه آنها را در شاخه‌های مختلف و به نام‌های ترکان یاقوت و ترکان آلتای و ترکان ساکا و گاهی سخا می‌گویند، همان ترکانی هستند که هرودوت از آنها با نام «اسکیت» نام می‌برد.

به نظر می‌رسد در متن سکایی (ترکی باستان) سنگ‌نوشتۀ بیستون، بر خلاف متن فارسی باستان که ضمیر اول شخص مفرد (من) به کار برده شده، یعنی به جای ضمیر «من» در از ضمیر شخص مفرد، یعنی «او» استفاده شده است. همان ضمیر تقریبا امروزه نیز تلفظ شده و به کار می‌رود. در این کتاب این متن سکایی قرائت، ترجمه، شرح و واژگانش ریشه‌شناسی شده است.

خوانندۀ این کتاب متوجه می‌شود که در متن کتیبه، لغات و واژه‌ها به کرات تکرار می‌شود. این مسئله دربارۀ نسخۀ «هخامنشی» (فارسی باستان) کتیبه و همچنین دربارۀ نسخۀ «اکدی» (بابلی) کتیبه نیز صدق می‌کند. علت تکرارهای واژه‌ها این بوده که در آن عصر به طور کلی همۀ زبان‌ها از غنای لغوی کمتری برخوردار بوده‌اند. اما باید این را در نظر داشت که متن هخامنشی کتیبه که اصولاً می‌بایستی از لحاظ لغوی از دو نسخۀ دیگر غنی‌تر و پربارتر باشد، تنها چهارصد و اندی واژه داشته و دارد، حالا می‌توان تصور کرد که نویسنده یا نویسندگان نسخۀ «سکایی» که به احتمال زیاد اهل زبان هم نبوده‌اند، برای رساندن منظور خود مجبور می‌شده‌اند به تکرار لغات آن هم در مواردی که می‌خواسته‌اند مضمون‌ها یا منظورهای نزدیک به هم را برسانند، چند واژه مانند حمله، هجوم، تهاجم، هجمه، یورش، پیکار، جنگ، ستیز، نبرد و ... را مرتب تکرار کنند.

علامت‌های میخی زبان ترکی سکایی بیش از 130 علامت است که تاکنون نزدیک به صد علامت از این تعداد ـ آن هم با شک و تردید و نه با قطعیت ـ رمزگشایی شده و بقیه را محققین به ظن و گمان و قرینه خوانده‌اند. در بیشتر موارد یک علامت سه، چهار و حتی پنج معادل و برابر صوتی دارد؛ یعنی پنج علامت میخی که افاده‌کنندۀ یک صدا یا تلفظ است یا به این تعداد تلفظ برای یک علامت میخی پیشنهاد شده است و همین تعدد تلفظ برای یک علامت میخی، کار رمزگشایی و قراوت متن را با دشواری و تردید مواجه کرده است.

فهرست مطالب کتاب: 

پیش‌گفتار ـ بخش اول

اخبار هرودوت دربارۀ سکاها

آگاهی‌های دیگر دربارۀ سکاها و ماساژت‌ها

پیش‌گفتار ـ بخش دوم

چرا متن سکایی ـ ساکا؟

علامات میخی ترکی سکایی

تصویر متن ترکی سکایی به خط میخی

قرائت، ترجمه، شرح و ریشه‌شناسی واژه‌ها

منابع و مآخذ مهم که بیشتر مورد مراجعه بوده است

فهرست واژه‌ها و نامواژه‌ها که در این کتاب استفاده شده است

نظر شما ۴ نظر
  • مدیر۶ ماه پیش
    خیلی از کتیبه های موجود در ایران مثل کتیبه بیستون ترکی هستن ولی فعلا مورد بررسی قرار نگرفتن.
  • مدیر۷ ماه پیش
    سلام سکا ها همگی هند و اروپایی بودند در راستای ترکی کردن ایران، سکا ها هم ترک شدند به نظرم این کتاب مشکل دارد
  • مدیر۹ ماه پیش
    در معرفی کتاب نوشته اید: "ردیف دوم کتیبه ی داریوش در بیستون، به زبان ترکی سکایی است. نویسنده در عرض بیش از 17 سال تحقیق بر روی این متن به این نتیجه رسیده است که این متن به زبان ترکی سکایی نوشته شده است. ترکان سکا که امروزه آن ها را در شاخه های مختلف و به نام های ترکان یاقوت و ترکان آلتای و ترکان ساکا و گاهی سخا می گویند، همان ترکانی هستند که، هرودت از آن ها با نام «اسکیت-Scyth» نام می برد. کتاب چهارم تاریخ هرودت سراسر حاکی از اخبار دلاوری های ترکان سکا است. خواننده در جریان مطالعه ی کتاب به خیلی از حقایق در پرده مانده ی تاریخ پی خواهد برد." منظور از ردیف دوم کتیبه بیستون کجای آن کتیبه است؟ بخش پارسی، بخش ایلامی، یا بخش بابلی؟ کتیبه بیستون به سه زبان نوشته شده است: پارسی باستان، ایلامی و بابلی. و هر سه متن از سال ها پیش به خوبی ترجمه شده اند و نکات ابهام بسیار اندکی در این متن ها و ترجمه آنها باقی مانده است. پس منظور از ردیف دوم کتیبه بیستون کجای آن است؟ در متن پارسی، یا بابلی یا ایلامی؟ و این متن سکایی تا حالا کجا بوده است که هیچ کسی از آن باخبر نبوده؟ نکند تحریر ایلامی پاک شده کتیبه - که در سمت راست سنگ نگاره داریوش و زندانیان او حک شده بود - مد نظر نویسنده است؟ به هر حال باید مشخص شود که نویسنده کدام بخش از کتیبه را بررسی می کند. ضمناً تا به حال که سکاها از منظر زبان شناسی اقوامی ایرانی محسوب می شدند! پس جای سوال است که زبان "ترکی سکایی" چجور زبانی است؟ من تمام گوگل را به دنبال واژه هایی مثل Sythian Turkish یا Saka + Turkish زیر و رو کردم ولی حتی یک سایت معتبر علمی از وجود چنین زبانی خبر نداشت. حتی دریغ از یک توضیح کوتاه در این مورد. در متن پیشگفتار که توانستم فایل پی-دی-اف آن را هم بدست بیاورم اشتباهات فاحش تاریخی هم دیده می شد. مثلا نویسنده انقراض مادها و آشوریان را به صراحت به سکاها نسبت داده است در حالی که مادها توسط هخامنشیان ساقط شدند و امپراتوری آشور توسط مادها از بین رفت. نویسنده جای دیگری نوشته است دلیل جنگ سکاها با مادها آن بود که هوخشتره بزرگان سکایی را به مهمانی دعوت کرد و آنها را قتل عام نمود. نویسنده چطور نمی داند که این کار هوخشتره در پایان داستان درگیری مادها و سکاها رخ داد؟ یعنی بعد از آنکه سکاها 28 سال حکومت آسیای غربی و آناتولی را از دست مادها گرفته بودند. یادآور می شوم که بعد از این عمل هوخشتره، پای سکاها به طور کلی از صحنه سیاسی آسیای غربی بریده شد و دیگر تسلطی بر این مناطق نداشتند. در واقع نویسنده کتاب آغاز داستان درگیری سکاها و مادها را با پایان آن اشتباه گرفته است و این برای کسی که دارد درباره سکاها کتاب می نویسد یک فاجعه علمی است. مثل این می ماند که کسی درباره تاریخ دوران قاجار کتابی بنویسد ولی گمان کند اول احمد شاه پادشاه ایران شد و بعد از او آغا محمد خان! در پیشگفتار کتاب نکات عجیب دیگری هم دیده می شوند. مثلا نویسنده به مقالاتی از قرن نوزدهم (بین 1801 تا 1850) اشاره می کند که بر طبق آنها به ظن باستان شناسی به نام "نوریس" بخشی از کتیبه داریوش هخامنشی به زبان آلتایی بوده است. اولاً که علم زبان های باستانی در قرن نوزدهم پُر بود از اشتباهات فاحش و غلط های گمراه کننده که بعدها در قرن بیستم و بیست و یکم اصلاح شدند. بنابراین مقالات زبان شناسی مربوط به قرن نوزدهم سند چندان معتبری در علم محسوب نمی شوند. اگر واقعاً بخشی از کتیبه بیستون - که مشخص نکرده اید کدام بخش - به زبان سکایی یا آلتایی نوشته شده است چرا هیچ مقاله ای در قرن بیستم و بیست و یکم در مورد آن بخش تألیف نشده است؟ چرا هیچ متن علمی معتبری درباره کتیبه بیستون نمی گوید این کتیبه "چهار زبانه" است؟ بلکه همه می گویند این کتیبه "سه زبانه" است و شامل زبان های پارسی، ایلامی و بابلی. نویسنده باید یک نقشه کامل از کتیبه بیستون در کتاب خود قرار دهد و به طور دقیق مشخص کند منظورش از ردیف دوم کتیبه بیستون دقیقاً کجای آن است. این طرز نوشتار مانند آن می ماند که ما یک کتاب صد صفحه ای را برداریم و بگوییم: "نویسنده در خط سوم کتاب چنین اظهار نظری کرده است." آنگاه باید پرسید: خط سوم از کدام صفحه؟ کجای کتاب دقیقاً منظور سوال است؟ در هر حال کتاب نیاز به اصلاحات اساسی دارد: 1- اشکالات تاریخی فاحش در مورد تاریخ مادها و آشوریان باید از کتاب زدوده شوند. 2- نویسنده باید مشخص کند کدام بخش از کتیبه بیستون را مد نظر قرار داده است. 3- نویسنده باید مشخص کند دانشمندان در مورد آن بخش از کتیبه - که نویسنده مدعی سکایی بودن آن است - چه نظری دارند و آن را جزء کدام یک از زبان های ایلامی، بابلی و پارسی طبقه بندی کرده اند، و چه ترجمه ای از آن به دست داده اند. 4- نویسنده باید توضیح دهد که چرا نظر دانشمندان بزرگ در خصوص آن بخش از کتیبه را قبول ندارد. 5- نویسنده باید روشن کند که اصلا چرا هخامنشیان باید کتیبه خود را به زبانی می نوشتند که در تمام تاریخ بشریت حتی 3 کتیبه هم با آن نوشته نشده بود؟ وقتی صدها هزار کتیبه آشوری وجود دارد! وقتی صدها هزار کتیبه بابلی وجود دارد! وقتی هزاران کتیبه ایلامی وجود دارد! وقتی صدها هزار کتیبه و پاپیروس مصری وجود دارد! وقتی زبان آرامی در امپراتوری هخامنشی به شکل زاید الوصفی در حال رشد بوده و به زبان رایج تبدیل شده است! آنوقت چرا شاه هخامنشی باید کتیبه اش را به زبانی بنویسد که هیچکس آن را ندیده است؟ سکاهایی که هنوز جزء مهمی از امپراتوری نبوده اند یا بیشتر جزء مشکل سازان امپراتوری به شمار می رفته اند تا شهروندان خوشنام چقدر اهمیت داشته اند که در بین اینهمه زبان مهم باستانی باید زبان سکایی برای کتیبه بیستون انتخاب شود؟ اگر داریوش می خواست زبان چهارمی برای کتیبه اش انتخاب کند آشوری را برمی گزید! یا آرامی را! یا مصری را! یا حداقل به یونانی می نوشت. زبان سکایی دیگر چه صیغه ای است وقتی در بین این همه زبان غنی تر هیچ اهمیتی نداشته است. مثل آن می ماند که قانون اساسی آمریکا به دو زبان نوشته شده و به طور رسمی در سراسر کشور منتشر شود: 1- زبان انگلیسی و 2- زبان اندونزیایی. به این بهانه که بالاخره افرادی از اندونزی هم در آن کشور بزرگ ساکن هستند و نزدیک به 500 میلیون نفر از مردم جهان به این زبان صحبت می کنند. پر واضح است که هیچ منطقی در این کار نیست. 6- نویسنده باید روشن کند اگر زبان سکایی آنقدر مهم بوده است که در تیبه بیستون منظور شده است پس چرا بعدها دیگر به زبان سکایی کتیبه ای نوشته نشد؟ هخامنشیان صدها هزار لوح گلی به ایلامی و هزاران لوح بابلی نوشتند. ده ها کتیبه سنگی به پارسی باستان حکاکی کردند و هزاران پاپیروس و متن آرامی و مصری ایجاد نمودند. پس چرا دیگر هیچ متنی به زبان سکایی ننوشتند؟ در مجموع کتاب باید به خیلی از پرسش های ابتدایی پاسخی درخور ارائه نماید.
    • مدیر۱۸ روز پیش
      نویسنده متن منسوب به عیلامی را سکایی دانسته است و با بررسی کلمات آن ، سکایی را همان ترکی باستان تشخیص داده است.

پربازدید ها بیشتر ...

آوازهای ناخواندۀ قوی پیر تنهای مهاجر؛ ایلیا به روایت ایلیا در گفتگو با ایلیا فابیان

آوازهای ناخواندۀ قوی پیر تنهای مهاجر؛ ایلیا به روایت ایلیا در گفتگو با ایلیا فابیان

حسن شکاری و لیزا ویوارللی

این کتاب حاصل گفتگوی حسن شکاری و لیزا ویوارللی با ایلیا فابیان شاعر ایتالیایی است که ایلیا در این گف

مطالعات ادبی هرمنوتیک متن‌شناختی

مطالعات ادبی هرمنوتیک متن‌شناختی

مهیار علوی‌مقدم

تأویل و رویکرد هرمنوتیکی، باعث افزایش بهره‌گیری هر چه بیشتر خواننده از ارزش‌های شناخته‌نشدۀ متن می‌ش