۳۶۶
۱۴۵
مشت بر سندان

مشت بر سندان

پدیدآور: رضا رفیع با مقدمۀ محمدعلی علومی ناشر: اطلاعاتتاریخ چاپ: ۱۴۰۰مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۵۲۵شابک: 7ـ173ـ435ـ600ـ978 تعداد صفحات: ۶۲۴

خلاصه

آنچه در این کتاب آمده، مشتی از طنزیات ژورنالیستی رضا رفیع است که در فاصلۀ سال‌های 1390 تا 1391 به صورت روزانه و همراه با حوادث و اتفاقات روزمرۀ جامعه نوشته شده و در مطبوعات چاپ شده است.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.


اینکه گفته شود طنز، قلمرویی است صعب و پرصلابت؛ اصلا گزافه‌گویی نیست. ایرانیان به سبب سابقۀ قدیم و قوی در تمدن و فرهنگ جهان، به‌ویژه در روزگاران کهن و تا قرون وسطای اروپا، در زمینه‌های گوناگون و بلکه متفاوت دانش، حکمت و هنر پیشتاز بوده‌اند و از جمله در قلمرو طنز. کهن‌ترین نمونه‌ها از طنز مکتوب را می‌توان در «گات‌ها» و همچنین در «یشت‌ها» پی گرفت.

به منظور تأکید بر صعوبت و صلابت طنزنویسی است که گذرا گفته می‌شود که در «گات‌ها» آمده است که روان زمین به سبب هجوم ظلم ظالمان، از اهوار خواستار پهلوانی است یاریگر و ایزد بهمن، سپیتمان زرتشت را پیشنهاد می‌کند. روان زمین، گئوش اورون که گویا چشم‌انتظار پهلوانی در حد و قد و قامت یکی همچون رستم بوده است، پهلوان معنا را با دلگیری رد می‌کند و همین‌جاست که یکی از عوامل ایجاد طنز، عاملی که هم ابوعلی سینا و هم کانت بر آن اتفاق نظر دارند، یعنی عامل غافلگیری رخ می‌دهد.

یا در «یشت‌ها» آمده است که افراسیاب برای پیروزی بر ایرانیان، قربانیان زیادی از گله‌ها و رمه‌های گاو و گوسفند، نذر و نیاز آناهیتا می‌نماید و چیزهایی می‌گوید که به قول استاد پورداوود، هیچ معنایی ندارند و تنها برای هجو افراسیاب است که سرایندگان یشت‌ها آن گفته‌های بی‌سروته و فاقد معنا را آورده و نوشته‌اند.

بعدها نوع جدیدی از طنز مکتوب و مندرج در مطبوعات به وجود آمد. این نوع طنز بسته به شرایط و فضای غالب اجتماع، رویکردهای متفاوتی داشته است و به طرزی حیرت‌آور اینگونه از طنز، مشهور به «طنز مطبوعاتی» غالباً تکرار مکررات بوده است. انگار که کلیشه‌ای از مباحث و دشواری‌های زندگی روزمرۀ مردم، بارها و به دفعات، به طرزی ملال‌آور و خسته‌کننده تکرار شده است.

هر مخاطبی می‌تواند با مروری بر صفحات و ستون‌های طنز مطبوعات طی دهه‌ها با موضوع‌های مشابه مانند گرانی ارزاق و کمبود مایحتاج یا عدم رسیدگی به آب‌وبرق یا آسفالت‌های پرچاله و پردست‌انداز خیابان‌ها و دیگر معابر مواجه شود.

در این میان باز طی دهه‌های متمادی و متوالی در قلمرو طنز مطبوعات، تنها به انگشت‌شمار طنزپردازان قدرتمند و صاحب سبک برمی‌خوریم که از موضوع‌های روزمره طنز درمی‌آورند. اشخاص طنزپردازی با همین رویکرد طنز مطبوعاتی، بزرگانی چون عمران صلاحی، جواد مجابی، کیومرث صابری، در دوره‌ای جلال رفیع، سیدعلی میرفتاح و رضا رفیع و دوسه تن دیگر، با قدرتی اعجاب‌آور توانسته‌اند که تقریباً از هیچ، موضوع و سوژۀ طنز درآورند.

در این کتاب روی سخن رضا رفیع بیشتر با دو گروه است؛ گروه اول صاحبان ایده و آرمان و اندیشه که سال‌ها پرذوق و شوق، بدون درفش و دریک، فلک را سقف بشکافتند و طرحی نو درانداختند؛ اما مأیوسانه احساس می‌کنند سرشان به سنگ خورده و عمری فقط مشت بر سندان زده‌اند که نرود میخ آهنین بر سنگ. گروه دوم امیدوارانی که همچنان چشم بر افق دوختند و به ما آموختند: در ناامیدی بسی امید است! حتی اگر شده سندان را عوض کنند، دست از مشت زدن برنمی‌دارند و حافظ‌وار فریاد می‌زنند: چرخ بر هم زنم از غیر مرادم گردد/ من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک.

آنچه در این کتاب آمده، مشتی از طنزیات ژورنالیستی رضا رفیع است که در فاصلۀ سال‌های 1390 تا 1391 به صورت روزانه و همراه با حوادث و اتفاقات روزمرۀ جامعه نوشته شده و در مطبوعات چاپ شده است. در روزنامۀ اطلاعات و جام‌جم و همچنین در مجلۀ «اطلاعات هفتگی». در این دو سال، انتقادکردن از سیاست‌ها و مواضع دولت مثل سابق سخت نبود؛ با این حال نویسنده تلاشش بر این بوده که از جادۀ عدل و انصاف خارج نشود.

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

زندگی‌نامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی‌ بهار (ملک‌الشعراء)

زندگی‌نامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی‌ بهار (ملک‌الشعراء)

جمعی از نویسندگان زیرنظر کاوه خورابه

بی‌شک در ساحت ادبیات و فرهنگ ایران معاصر، به‌ویژه در زمینۀ ارتباط با ادبیات کهن و پربار ما که بزرگان

سنت زیباشناسی آلمانی

سنت زیباشناسی آلمانی

کای همرمایستر

در اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایده‌هایی از بریتانیایی‌ها و

منابع مشابه

مشروطه از دامن طنز؛ واکاوی طنز و کاریکاتور در جنبش مشروطه

مشروطه از دامن طنز؛ واکاوی طنز و کاریکاتور در جنبش مشروطه

نسترن خواجه‌نوری

مطبوعات به عنوان یک ابزار برنده و یک چراغ نوردهنده همیشه در دست مبارزان و فراراه ستمدیدگان قرار داشت

پیگرد و رهایی افراشته: برگی از دفتر خودکامگی

پیگرد و رهایی افراشته: برگی از دفتر خودکامگی

ماشاءالله ورقا

افراشته بعد از کودتا به سبب شرایطی، مورد پیگرد سازمان‌های «امنیتی» رژیم کودتا قرار گرفت. بدین‌روی پس