از بدن تا هنر: پدیدارشناسی زیباییشناختی مرلوپونتی
خلاصه
در این کتاب مسئلۀ بدن در پدیدارشناسی مرلوپونتی به عنوان فیلسوف بدن و تحلیل این موضوع در زیباییشنای این فیلسوف مورد پژوهش قرار گرفته است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
یکی از مفاهیمی که در لابلای نوشتههای فیلسوفان از آغاز فلسفه تا قرن بیستم به کار رفته است، مفهوم «بدن» بوده است و البته این مفهوم در مقابل مفهوم متضایف و متضادی به نام مفهوم «نفس» قرار دارد. ولی با نگاهی اجمالی به دیدگاه فیلسوفان در تاریخ فلسفه در ترازوی سنجش و بررسی دو مفهوم «بدن» و «نفس» مشاهده میشود که کفۀ سنگین ترازو از آن چیزی غیرمادی به نام نفس بوده و کفۀ سبک به بدن تعلق داشت. حال این سژال برای ذهن خواننده خطور میکند که چرا چنین شده است؟
اگر به مسئلۀ ثنویت نفس و جسم نزد فیلسوفان از یونان باستان تا اوایل قرن بیستم تمرکز شود، مشاهده میشود که در این رابطه همواره به گفتۀ ژاک دریدا یکی از طرفین ثنویت برتر از دیگری بوده است و بهیقین این نفس است که بر جسم یا بدن برتری یافته است. این برتری را از سه جهت میتوان تحلیل کرد: از منظر هستیشناختی، از منظر معرفتشناختی، از منظر اخلاقی ـ دینی.
گرچه نفس بر بدن ترجیح دارد؛ اما توجه فلسفههای معاصر به بدن تنها به سه دلیل فوقالذکر از بدن نیست، بلکه کاوشهای روانشناختی روانشناسانی مثل برنتانو، تحقیقان مدرن پزشکی پیرامون بدن و ذهن و از همه مهمتر کاوشهای پدیدارشناختی هوسرل و سارتر و دیگر پدیدارشناسانی مثل لویناس، ظهور فلسفههای ذهن در قرن بیستم فضای بحث پیرامون نقش بدن در مباحث فلسفی را پررنگ کردهاند. در قرن نوزدهم مشاهده میشود که مسئلۀ بدن در فلسفۀ شوپنهاور و نیچه نیز حضور پررنگی دارد که تأثیر این حضور را نباید در مباحث فلاسفۀ قرن بیستم دستکم گرفت.
در این کتاب مسئلۀ بدن در پدیدارشناسی مرلوپونتی به عنوان فیلسوف بدن و تحلیل این موضوع در زیباییشنای این فیلسوف مورد پژوهش قرار گرفته است. مرلوپونتی با تفسیر پدیدارشناختی از ادراک و جهان در برابر دیدگاه عقلگرایی و تجربهگرایی قد علم میکند. پدیدارشناسی اگزیستانسیال یا وجودی مرلوپونتی سعی دارد این دو را با نقد و اصلاح کاستیهایشان در اندیشۀ خود جمع کند.
مرلوپونتی با رویکرد پدیدارشناختی هوسرلی و اگزیستانسیالیستی هایدگری قائل به این است که «بودن در جهانِ» ما همواره بدنمند یا تنانه است. برای در جهان بودن باید از جنس جهان بود و ما و جهان پیشاپیش به نحو پیشاتاملی همچون تاروپود یک پارچه به هم بافته شده هستیم. اما بدن ما همواره در هر نوع تحلیل و شناختی از جهان برای ما غایب است؛ مثل چشمان ما است که با آن همه چیز را میبینیم ولی خود چشم خودش را نمیبیند. شرط تحقق ادراک ما از جهان این است که بدن دیده نشود و اگر دیده هم شود دیگر بدن زیسته (lived body) نیست، بلکه عینی یا بازنمودی است. مرلوپونتی با استفاده از آثار هنری پل سزان و سبک پست امپرسیونیستی خود میکوشد نمونه و مصداقی از تحلیل پدیدارشناختی تنانه از هنر ارائه دهد. مرلوپونتی در سه مقاله هنری خود یعنی «شک سزان»، «زبان غیرمستقیم و صداهای سکوت» و «چشم و ذهن» تحلیلی پدیدارشناختی از هنر و اثری هنری و مسئلۀ دیدن با چشم مخصوصا در تحلیل نقاشی ارائه میدهد.
از سخنان مرلوپونتی میتوان اینگونه نتیجه گرفت که تحلیل و تبیین علمی از جهان ادراک نمیتواند بدیلی برای تجربۀ زیستهای باشد که پدیدارشناسی درصدد توصیف و انکشاف ابعاد مختلف آن است. البته این امر به معنای رد علم از نگاه مرلوپونتی نیست، بلکه به عقیدۀ وی نگرشی علمی به جهان تجربۀ زیسته باعث تحریف و عوض شدن آن میشود و اجازه نمیدهد جهان تجربه زیسته از نو کشف شود. او معتقد است که ما و جهان ادراک چنان در هم تنیده شدهایم که علم با نادیده گرفتن این درهمتنیدگی، نقطۀ شروع پژوهشاش را بر محور فاصلۀ انسان و جهان قرار میدهد و این همان جایی است که مرلوپونتی با آن مخالف است.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمه
مرلوپونتی، فیلسوف بدن
مرلوپونتی و پدیدارشناسی
تجربه زیسته
ماهیت ادراک
ماهیت قصدی ادراک
میدان پدیداری
بدن چیست؟
حرکت و مکانمندی بدن
نظرگاه بدنی
غیاب بدن
شاکلۀ بدن
گوشت
پدیدارشناسی زیباییشناختی مرلوپونتی
پل سزان و سبک پساامپرسیونیستی
سبک امپرسیونیسم و پستامپرسیونیسم
ویژگیهای اصلی سبک امپرسیونیسم
پست امپرسیونیسم
ویژگیهای عمدۀ سبک پست امپرسیونیسم
سزان برای مرلوپونتی
دیدن و سبک هنری
نقاشی و بدن
سخن پایانی
منابع
نمایه
پربازدید ها بیشتر ...
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
خط و نوشتار
اندرو رابینسونخط، هنر تثبیت ذهنیات است. خط را میتوان بزرگترین اختراع بشر دانست. به کمک این اختراع، تاریخ تمدن بش
منابع مشابه
مرلوپونتی و بنیادهای اندیشه او
جمعی از نویسندگان با تدوین و ویرایش محمد اکوانپرداختن به مبانی فکری فیلسوفان و تحقیق در خصوص محورهای اصلی اندیشۀ آنان میتواند برای محققان، بهویژ
اگزیستانسیالیسم
مری وارنوکاگزیستانسیالیسم از بزرگترین مکاتب فکری قرن بیستم به شمار میرود و تأثیر خود را بر ادبیات و شعر معاص
نظری یافت نشد.