۴۷۴
۱۵۳
مارکسیسم و هنر آوانگارد: بویس، وارهول، کلن، دوشان

مارکسیسم و هنر آوانگارد: بویس، وارهول، کلن، دوشان

پدیدآور: تی‌یری دو دوو ناشر: مؤسسه تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری «متن»تاریخ چاپ: ۱۴۰۰مترجم: مشیت علایی مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۱۰۰۰شابک: 7ـ319ـ232ـ964ـ978 تعداد صفحات: ۱۵۰

خلاصه

رشته سرخی که این چهارآوانگاردیست را به هم پیوند می‌دهد، اقتصاد سیاسی مارکس است. در واقع رویکرد نویسنده در تحلیل آثار این هنرمندان اقتصاد سیاسی مارکس است، چارچوبی که به نویسنده امکان می‌دهد تحلیلی رادیکال از ارتباط پول و مدرنیته هنری به دست دهد.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.


گفتمانی که نشان می‌دهد در عصر سلطه سرمایه که به تعبیر مارکس «همه چیز قابلیت کالا شدن را دارد» می‌توان آثاری را با «ارزش» اما «قیمت» هنگفت به مصرف رساند و با اندوه پذیرفت که هنر را «ارزش مبادله‌ای» بازار سرمایه بلعیده و در خود تحلیل برده است. این کتاب گامی بلند در جامعه‌شناسی هنر مدرن است و پژوهشگران هر دو حوزه هنر و جامعه می‌توانند از آن بهره‌مند شوند. تی‌یر دو دوو، فیلسوف بلژیکی، نظریه‌پرداز و تاریخ‌نگار هنر مدرن، در این کتاب به بررسی انتقادی آثار چهار تن از برجسته‌ترین چهره‌های هنر آوانگارد دهه‌های ۵۰ و ۶۰ قرن بیستم می‌پردازد: یوزف بویس (هنرمند سرشناس آلمانی که آثار حجمی و مجسمه‌های او معروفند)، اندی وارهول (آرتیست سرشناس آمریکایی و از چهره‌های شاخص پاپ آرت)، ایو کلن (آرتیست مطرح و تاثیرگذار فرانسوی که در ایران نگارش نامش با کلاین مشهور شده) و مارسل دوشان (آرتیست مطرح فرانسوی که نقش مهمی در گسترش سبک‌های هنری در قرن بیستم داشت و بسیاری از هنرمندان پس از او، از تفکراتش بسیار بهره بردند و تحت تاثیرش بودند).

رشته سرخی که این چهارآوانگاردیست را به هم پیوند می‌دهد، اقتصاد سیاسی مارکس است. در واقع رویکرد نویسنده در تحلیل آثار این هنرمندان اقتصاد سیاسی مارکس است، چارچوبی که به نویسنده امکان می‌دهد تحلیلی رادیکال از ارتباط پول و مدرنیته هنری به دست دهد. می‌توان گفت که موضوع کتاب ارتباط بی چون و چرای ساحت زیباشناسی با قلمرو اقتصاد سیاسی است که به نظر نویسنده شایسته است که این به عنوان عنصر قوام‌بخش در هنر مدرنیته لحاظ شود.

با یک نگاه کلی می‌توان گفت که کتاب یکی از بهترین منابع برای رویکرد مارکسیستی در تفسیر و تحلیل هنر است. به‌ویژه آنکه رویکرد نویسنده به طور عینی در مواجهه با آثار چهار هنرمندی به منصه ظهور نشسته که عموم هنرشناسان، هنردوستان و بویژه دانشجویان هنر با آنها و آثارشان آشنا هستند. به همین دلیل کتاب می‌تواند به عنوان یک منبع درسی به دانشجویان رشته‌های مختلف هنر در دروس نقد و تحلیل معرفی شود.

این کتاب دربارۀ مارکس نیست، هرچند عملاً به دو قولی که در پیشانی کتاب از مارکس نقل شده، آویخته است. کتاب هم دربارۀ چهار نقاش یادشده در عنوان هست و هم نیست. بحث نویسنده در فصل‌های نسبتاً کوتاهی که شاکلۀ کتاب را می‌سازند، از سر ضرورت در پیمایش آثارشان موجز و فشرده است و در شرح آثار مشخص آنها به اشاره و کنایه بسنده شده است. موضوع کتاب عمدتاً ارتباط بی‌چون‌وچرای ساحت زیباشناسی با قلمرو اقتصاد سیاسی است، پدیده‌ای که به مثابۀ عنصر قوام‌بخش مدرنیته در هنر لحاظ می‌شود. نویسنده بویس، وارهول، کلن و دوشان را برگزیده است؛ زیرا این چهار تن دیدگاهی نمونه و مثال‌زدنی از این پدیده به دست می‌دهند و به همان میزان ارتباط این دو حوزه ـ زیباشناسی و اقتصاد سیاسی ـ را نشان می‌دهند که چگونه به وفاق تمام و کمال و هم‌پوشانی کامل دست یافته‌اند.

یوزف بویس آخرین کارنمایش یا بهتر است گفته شود وصیتش را در موزۀ کاپودیمونته در ناپل به اجرا گذاشت و پس از آن در پی ابتلا به مرضی که او را از پا انداخته بود در سال 1986 درگذشت. روی دیوارهای موزه هفت اثر تک‌رنگ از ورق طلا در اندازه‌های قد انسان با چیدمانی نامتقارن دیده می‌شود: چهار اثر روی دیوار سمت راست، یکی روی دیوار روبرو، دو تا روی دیوار سمت چپ. دو ویترین یا به عبارت بهتر دو تابوت شیشه‌ای در اتاق قرار داشت؛ یکی به جایی نزدیک دیوار دست چپ منتقل شده بود و دیگری درست به وسط اتاق. تابوت اول محتوی وسایل محقر یک مسافر گذری یا آدم خانه‌به‌دوش بود و چیدمانش به گونۀ مبهمی هیئت یک آدم را القا می‌کرد. در اولین فصل کتاب دربارۀ یوزف بویس و هنر او سخن گفته شده است.

وارهول زادۀ مهاجرین ساکن آمریکا که اصالتاً از طبقۀ کارگر برخاسته بود، خیال داشت ماشین شود. چندین فاکت مرتبط با هم در ملتقای این تضادها و تقابل‌ها به چشم می‌خورد: بویس هنر را بر پایۀ اراده قرار داد که به این ترتیب شالودۀ هنرش بر اصل تولید استوار بود و حال آنکه وارهول اساس کار را میل و مآلاً بر مصرف گذاشته بود؛ دیگر اینکه بویس برخلاف وارهول به خلاقیت باور داشت و در نهایت اینکه هنر از دیدگاه بویس کار بود و به دیدۀ وارهول کسب‌وکار. در فصل دوم دربارۀ اندی وارهول و هنر او و ارتباطش با زیبایی‌شناسی و مارکس سخن گفته شده است. در دو فصل پایانی نیز دربارۀ ایو کلن و مارسل دوشان و ارتباط هنر آنها با زیبایی‌شناسی و مارکس بحث و بررسی صورت گرفته است.

فهرست مطالب کتاب:

یادداشت مترجم فارسی

پیش‌گفتار سال 2009

یوزف بویس یا واپسین پرولتاریا

اندی وارهول یا ماشین تکمیل‌شده

ایو کلن یا دلال مرده

مارسل دوشان یا سرمایه‌دار زندگی مدرن

پس‌گفتار سال 2009

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

زندگی‌نامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی‌ بهار (ملک‌الشعراء)

زندگی‌نامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی‌ بهار (ملک‌الشعراء)

جمعی از نویسندگان زیرنظر کاوه خورابه

بی‌شک در ساحت ادبیات و فرهنگ ایران معاصر، به‌ویژه در زمینۀ ارتباط با ادبیات کهن و پربار ما که بزرگان

سنت زیباشناسی آلمانی

سنت زیباشناسی آلمانی

کای همرمایستر

در اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایده‌هایی از بریتانیایی‌ها و