۷۰۱
۲۱۸
ماه منیر و خوب چهره

ماه منیر و خوب چهره

پدیدآور: مؤلفی ناشناس مصحح: میلاد جعفرپور، احسان احمد ناشر: بنیاد موقوفات دکتر افشار با همکاری نشر سخنتاریخ چاپ: ۱۴۰۰مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۲۲۰۰شابک: 8ـ04ـ7706ـ622ـ978تعداد صفحات: ۲۷۰

خلاصه

«ماه‌منیر و خوب‌چهره» داستانی است متأخر از گنجینۀ ادب غنایی فارسی در شبه قارۀ هند و روایت دل‌باختگی ماه‌منیر فرزند عرب‌شاه به خوب‌چهره دختر ابونصر بازرگان است که داستان‌پردازی ناشناس آن را به زبانی ساده نگاشته است.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.


«ماه‌منیر و خوب‌چهره» داستانی است متأخر از گنجینۀ ادب غنایی فارسی در شبه قارۀ هند و روایت دل‌باختگی ماه‌منیر فرزند عرب‌شاه به خوب‌چهره دختر ابونصر بازرگان است که داستان‌پردازی ناشناس آن را به زبانی ساده نگاشته است. در این روایت عاشقانه هفت داستان مستقل نیز از زبان ماه‌منیر و خوب‌چهره خطاب به یکدیگر نقل شده که شامل مضامینی چون جوانمردی، وفاداری در عشق و نکوهش مکر زنان است.

موضوع محوری این روایت، عاشقانه است و مطابق سنت مرسوم عنوان‌گذاری در روایات غنایی و بنابر گزارش دست‌نویس‌های موجود، احتمالاً نا طرفین عشق به منزلۀ عنوان روایت در نظر گرفته شده است و از این عنوان، تنها یک بار و به قلمی ناساز و ثانوی، در مؤخرۀ دست‌نویس یاد شده است؛ اما احتمال وجود یک ترکیب ادبی، نظیر آنچه در داستان «شعلۀ آه» آمده نیز برای عنوان اصلی یا فرعی روایت، دور از انتظار نیست که در هر دو صورت «ماه‌منیر و خوب‌چهره» به منزلۀ عنوان اصلی یا فرعی داستان در نظر گرفته می‌شود.

صرف‌نظر از ناشناختگی روایت «ماه‌منیر و خوب‌چهره» در ایران که صدالبته به دلیل اصالت هندوپاکی آن، امری طبیعی بوده و دور از انتظار نیست، باید اذعان داشت که روایت مذکور حتی در شبه‌قاره نیز به طور کامل، معطل و ناشناس باقی مانده و کارشناسان کتابخانۀ دانشگاه پنجاب، کراچی و میشیگان، هیچ‌گونه شناختی از این داستان و راوی آن ندارند. از سویی با توجه به ابیات اندک ناشناخته‌ای هم که در روایت نقل شده به نظر می‌رسد راوی این داستان شاعر نبوده تا بدین بهانه بتوان در تذکره‌های شناخته‌شدۀ موجود، نام و نشانی از او به دست آورد.

فعلاً فرض بر آن است که داستان‌پرداز این داستان در اوایل سدۀ دوازدهم هجری زاده شده است. از طرفی دست‌نویس نه‌چندان مطلوب «پ» که به سال 1175 قمری در مالکیت یکی از اهالی اورنگ‌آباد بوده، نخستین تحریر روایت هم محسوب نمی‌شود و از دیگرسو با توجه به اینکه مضمون داستان نیز غنایی است، احتمالاً روایت دست‌کم تا پیش از سال 1140 قمری، یعنی در اوان جوانی و در یکی از سال‌های میانی دهۀ چهارم زندگانی مؤلف پدید آمده باشد.

روایت‌های داستانی بر اساس زمینۀ پیدایش، ژرف‌ساختی: اسطوره‌ای، تاریخی، نیمه‌تاریخی یا تخیلی دارند. بخش اعظم داستان‌های فارسی، برساختۀ ذهن راویان بوده و تخیلی هستند. اما نمی‌توان دربارۀ منشأ تاریخی یا تخیلی این داستان داوری قاطعی داشت و فعلاً با قید احتمال باید آن را تخیلی در نظر گرفت. مشکل دیگری که در موضوع اصالت این داستان مشاهده می‌شود، ابهام در ماهیت تصنیفی، تألیفی یا ترجمه‌ای بودن این روایت است. در هیچ‌یک از دست‌نویس‌های شناخته‌شده، به دلیل فقدان خطبه یا مقدمۀ آغازی داستان، اشاره‌ای به این موضوع نشده که این روایت بر اساس اصلی هندی، اردو یا فارسی ترجمه و تألیف شده است که اگر چنین جزئیاتی در اختیار بود، ممکن بود دربارۀ منشأ پیدایش داستان، بیش از اینها سخن گفت.

محتوای روایت به دو بخش مستقل پیش و پس از وصال تقسیم می‌شود که از نظم حجم نیز با هم برابرند. بخش نخست گزارش تولد عاشق و معشوق، جدایی و گذر از موانع تا مرحلۀ وصال و پیوند ایشان را دربر می‌گیرد. در بخش دوم راوی احوال هفت شب قصه‌گویی ماه‌منیر و خوب‌چهره برای یکدیگر را نقل کرده که در نهایت، همین کردار زمینۀ مرگ آنان را فراهم کرده است.

داستان‌پرداز این روایت در فارسی ورزیده و کارآزموده است؛ چون با وجودی که داستان و متن آن در جایی جز ایران، مثل هند یا پاکستان ابداع و تحریر شده و راوی یا کاتب هم شاید اصالت ایرانی نداشته باشد؛ اما به دلیل روانی زبان و غلبۀ نحو مرسوم فارسی، مخاطب ایرانی به‌راحتی می‌تواند با متن ارتباط برقرار کند و اگر برخی قراین کالمعدوم واژگانی، یا آداب و رسوم هندوان در داستان نبود، به‌یقین هندی‌بودن روایت تردید هم می‌کرد.

پس از بررسی‌های بسیاری که در فهارس نسخ خطی و مجموعه‌های برخط کتابخانه‌ها به عمل آمده، مشخصات سه دست‌نویس فارسی روایت شناسایی شده است که عبارتند از: دست‌نویس کتابخانۀ دانشگاه میشیگان، دست‌نویس کتابخانۀ دانشگاه پنجاب، دست‌نویس کتابخانۀ بیت‌الحکمة دانشگاه همدرد کراچی.

از آنجایی که روایت عاشقانۀ «ماه‌منیز و خوب‌چهره» داستانی کاملاً ناشناخته در ایران و احتمالاً سراسر شبه‌قاره محسوب می‌شود و برخلاف دیگر قصص هندی، حتی یک چاپ سنگی هم از آن تاکنون به دست داده نشده است؛ بایسته آمده تا برای شناخت هرچه بیشتر مخاطب فرهیخته، پس از توصیف چکیده ای از پیرنگ و رویدادهای آن، گزارش متن شناسی مفصلی هم در دو بخش مشخصات کلی و عناصر داستانی عرضه شود.

در این کتاب در بخش نخست، یعنی مقدمه از نوع بنیادی بوده و به روش استقرایی در دو بخش انجام شده است. در بخش نخست با عنوان «نسخه‌شناسی» سه‌ دست‌نویس فارسی روایت با در نظرداشت مشخصات نسخه، رسم‌الخط و برآیندها معرفی شده‌اند. در بخش دوم با عنوان «متن‌شناسی» که خود در دو پاره فراهم آمده و حاصل بررسی درون‌متنی است، پس از ارائۀ چکیدۀ روایت، ابتدا مشخصات کلی آن در هشت بخش وجه تسمیه، راوی، زمان و محل تصنیف، منشأ پیدایش، ساختار، زبان و نوع ادبی گزارش شده است. در پارۀ دوم نیز عناصر داستانی روایت در هشت بخش: روایت، پیرنگ، زاویۀ دید، شخصیت، زمان و مکان، درون‌مایه، توصیف و بن‌مایه‌ها تشریح شده‌اند و در پایان برای راهنمایی محققان، بخش نمایه‌ها و فهارس هفت‌گانه‌ای ارائه شده است.

فهرست مطالب کتاب:

پیش‌گفتار

بخش اول: نسخه‌شناسی

بخش دوم: متن‌شناسی

بخش سوم: متن روایت

نمایه‌ها

تصاویر

کتابنامه

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

افسانه و نیمای جوان

افسانه و نیمای جوان

ایلیاکیان احمدی

منظومۀ بلند، استثنایی و تأثیرگذار «افسانه» شعری که نیمای جوان در سال 1301 و در 25 سالگی می‌سراید، پی

تاریخ مطبوعات استان همدان (1324 ق ـ 1397 ش)

تاریخ مطبوعات استان همدان (1324 ق ـ 1397 ش)

مجید فروتن

از ویژگی‌های بارز این کتاب، تلاش برای دسترسی به بخشی از اسناد و سوابق دولتی و اصل نشریات یا آرشیو اس

منابع مشابه بیشتر ...

عجوزک و عیاران: قصه‌ای برگرفته از هزارویک‌شب (شب‌های 699 تا 719) ترجمۀ عبداللطیف طسوجی

عجوزک و عیاران: قصه‌ای برگرفته از هزارویک‌شب (شب‌های 699 تا 719) ترجمۀ عبداللطیف طسوجی

گزینش و ویرایش از محمود دولت‌آبادی

گزینش این قصه، از آن‌رو خوشایند است که ناظر است به پدیدۀ عیاری که در فرهنگ شرق از جمله در فرهنگ ما ا

هنگامۀ عشق

هنگامۀ عشق

آنندرام مخلص

هنگامۀ عشق، داستان منثور عاشقانه‌ای است که آنندرام مخلص در سال 1152 ق. از زبان هندی به زبان فارسی بر