۶۴۹
۲۳۶
عجوزک و عیاران: قصه‌ای برگرفته از هزارویک‌شب (شب‌های 699 تا 719) ترجمۀ عبداللطیف طسوجی

عجوزک و عیاران: قصه‌ای برگرفته از هزارویک‌شب (شب‌های 699 تا 719) ترجمۀ عبداللطیف طسوجی

پدیدآور: گزینش و ویرایش از محمود دولت‌آبادی ناشر: چشمهتاریخ چاپ: ۱۴۰۰مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۴۰۰۰شابک: 5ـ0910ـ01ـ622ـ978 تعداد صفحات: ۸۶

خلاصه

گزینش این قصه، از آن‌رو خوشایند است که ناظر است به پدیدۀ عیاری که در فرهنگ شرق از جمله در فرهنگ ما ایرانیان، جایی برای خود داشته است که البته به‌تدریج ضایع و باطل شده و ادامه‌اش به صورتی ناخوشایند در جامعۀ خود به‌ویژه بعد از آغاز شهرنشینی به وجود آمده است.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.


هزارویک‌شب افزون بر خاصبت پیوستاری قصه‌ها و هدف از قصه‌گویی که به منزلۀ رهایی از مرگ و نجات زن و زیبایی و نگریستن به زندگی ساخته و پرداخته شده است، یک ویژگی برجسته‌اش هم این کتاب را منحصر به خودش کرده است و آن دست‌بردن‌های نه‌اندک در هزارویک‌شب است. هم‌زمان با نشر این قصۀ خیال‌انگیز، قصه‌ای هندی به ترجمۀ زنده‌یاد محمدرضا دیمیاد و فرزند ایشان به نشر سپرده شده با نام «سپیده‌دم» و نشان می‌دهد پی و پایۀ هزارویک‌شب هندی است و در قرون بسیار پیش و پیش‌تر از خلیفه‌گری اعراب خلق شده است.

در اختلاط داستان‌های موسوم به «هزارافسان» هم با هزارویک‌شب سخن رفته است. همچنین ترجمه‌ای از زبان عربی تونسی در دست انتشار است به نام «صدویک شب» که مجموعه‌ای از گونه‌ای هزارویک‌شب که نقل‌هایی است از دورۀ امویان و چون کار به دست عباسیان افتاده، آن چندان قصه از متن کتاب برداشته شده است.

در همین حکایت عجوزک و عیاران که چون از ایرانیان یاد می شـود ایشان «عجم» ـ یعنی گنگ ــ نامیده می‌شوند و چون از عبریان بیاورد، ایشان هم بار منفی به خود می‌گیرند! در یکی از قصه‌ها مردی پارسی یک اسب پرنده اختراع می‌کند که یکی از شروط پادشاهی است در اینکه دختر خود را ـ مثلاً ـ با چنان شرطی به آن مرد به زناشویی خواهد داد. اما وقتی مرد سازندۀ اسب پرنده به درگاه می‌رسد، تصویری چنان زشت و نکبت از وی ترسیم می‌شود که من و شما هم نمی‌خواهیم چنان تصویری را به ذهن خود راه بدهیم. در حکایتی دیگر بازرگانی پارسی (عجم!) کارش فریب دادن و ربودن جوانان خام بغداد است برای بردن ایشان به جستن الماس و... طبعاً نابودی ایشان که مشروح آن در خود کتاب باید خوانده شود.

در این کتاب که داستانی از هزارویک‌شب گزینش و ویرایش شده، اگر جایی از جوانان عرب نام برده شده، به جوانان پارس یا خراسان تغییر یافته و یک جای هم خشونت و سربریدن زرگر یهودی جادوگر تغییر یافته و به بریدن گوش او بسنده شده است؛ به نشانۀ اینکه سحر و افسونگری آن زرگر باطل شده باشد.

گزینش این قصه، از آن‌رو خوشایند است که ناظر است به پدیدۀ عیاری که در فرهنگ شرق از جمله در فرهنگ ما ایرانیان، جایی برای خود داشته است که البته به‌تدریج ضایع و باطل شده و ادامه‌اش به صورتی ناخوشایند در جامعۀ خود به‌ویژه بعد از آغاز شهرنشینی به وجود آمده است.

بدیهی است قصه‌های هزارویک‌شب هنجارهای هزارویک‌شبی دارد و تا حدودی که به اصالت و کیفیت اثر آسیب نرسد، ویراسته شده است. اما آنچه در قصه‌های هزارویک‌شب مهم است، همانا اصل و ذات روایتگری است که ذهن و خیال خواننده را جذب خود می‌کند که یعنی بیا همراه خیال‌پردازی‌هایم با من هم‌سفر شو؛ به‌ویژه با نثر زیبای عبداللطیف طسوجی که از ساخت و بافت عبارات و به‌کاربستن واژه‌هایی خاص می‌برد که از خراسان باشد و این دریافت بی‌هیچ نشانه‌ای در این گزینش آورده شده است.

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

شکونتلا

شکونتلا

کالی داسه

جهانیان کالی داسه را به نام شاعر «شکونتلا» می‌شناسند. هندیان همواره خود شیفتۀ این اثر بوده‌اند؛ چه د

منابع مشابه بیشتر ...

از خلسه‌های کویری تا جهان هزارتو: بررسی تطبیقی آثار محمود دولت‌آبادی و گابریل گارسیا مارکز

از خلسه‌های کویری تا جهان هزارتو: بررسی تطبیقی آثار محمود دولت‌آبادی و گابریل گارسیا مارکز

حسین خورشیدی

در این کتاب آثار دولت‌آبادی و مارکز از جهت توجه به ادبیات بوم‌گرایانه با هم تطبیق داده شده و شباهت‌ه

هویت و بحران مدرنیته: بررسی تطبیقی رمان «جای خالی سلوچ» محمود دولت‌آبادی و رمان «کوچه مدق» نجیب محفوظ

هویت و بحران مدرنیته: بررسی تطبیقی رمان «جای خالی سلوچ» محمود دولت‌آبادی و رمان «کوچه مدق» نجیب محفوظ

حسین خورشیدی

رمان «کوچه مدق» اثر نجیب محفوظ از رمان‌های قابل توجه است. این رمان شباهت‌های بسیاری با رمان «جای خال