۵۴۳
۲۳۱
تأملات و مجادلات: مقالاتی در باب هنر و ادبیات

تأملات و مجادلات: مقالاتی در باب هنر و ادبیات

پدیدآور: فیودور داستایفسکی ناشر: برجتاریخ چاپ: ۱۴۰۰مترجم: عبدالمجید احمدی مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۱۰۰۰شابک: 0ـ89ـ7280ـ622ـ978 تعداد صفحات: ۲۸۰

خلاصه

سلسله‌مقالاتی در باب ادبیات روس در واقع مجموعه‌ای است از پنج مقاله که در این کتاب ترجمه شده‌اند. مطالعۀ این مقالات در درک جهان‌بینی هنر و ادبی داستایفسکی و فهم شاهکارهای او کمک فراوانی می‌کند و به‌ویژه مواضع ادبی و زیبایی‌شناختی او را روشن می‌کند.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.


داستایفسکی به‌یقین یکی از محبوب‌ترین و پرطرفدارترین نویسندگان تاریخ ادبیات جهان محسوب می‌شود. شاهکارهای ادبی او از پرخواننده‌ترین آثار ادبی جهان است؛ اما معدودند کسانی که داستایفسکی روزنامه‌نگار و منتقد را نیز بشناسند. مقالات و نقدهای او کمتر ترجمه شده است و از این‌رو توجه کمتری را به خود جلب کرده است. 

بر کسی پوشیده نیست که درک بهتر آثار ادبی و ایده‌ها و افکار پدیدآورندگان آنها از جمله مستلزم کسب شناختی دقیق‌تر از ظرف زمان و مکانی است که اثر ادبی یا نقد یا مقالات در آن خلق شده‌اند. برای درک بهتر آثار ادبی و غیرادبی داستایفسکی باید شناخت بهتری از فضای ادبی و سیاسی قرن نوزده داشت. باید در نظر داشت که ادبیات روسی تا اوایل قرن نوزدهم فاصلۀ بسیار زیادی با ادبیات پیشروی آن روز اروپا داشت. ادبیات روسی با آثار پوشکین و لرمانتوف و باقی نویسندگان وارد مرحلۀ رشد جهشی شد. به موازات رشد ادبیات، به تأسی از فضای ادبی آلمان و فرانسه، مجلات ادبی بسیاری در مسکو و سنت‌پترزبورگ تأسیس شدند و فعالیت‌شان بین سال‌های 1820 تا 1840 بسیار رونق گرفت. از دل این مجلات منتقدان برجسته‌ای چون ویساریون بلینسکی، نیکلای دابرالیوبوف، چرنیشفسکی، ایوان پانایف و چند دوجین منتقد طراز اول دیگر ظهور کردند و همه و همه به غنای فضای ادبی روسیه کمک کردند و جریان‌ساز شدند. 

دقیقاً همراه با این گشایش‌ها و آزادی‌ها، به‌ویژه در زمینۀ مطبوعات، داستایفسکی که به‌تازگی پس از ده سال زندان و تبعید به پایتخت کشور بازگشته بود، تصمیم می‌گیرد به طور جدی وارد میدان روزنامه‌نگاری ادبی و نقد شود. با کمک، حمایت و هم‌فکری برادر دلسوزش میخائیل، در سال 1860 مجله‌ای با نام «ورمیا (زمان)» تأسیس می‌کند. بسیاری از پدیده‌ها و جریان‌های ادبی آن روز روسیه به‌هیچ‌وجه باب میل داستایفسکی نبود و از این‌رو افکاری را که مدت‌ها در ذهن می‌پروراند در مجلۀ تازه‌تأسیس خود عملی کرد: نقد سازندۀ فضای ادبی و پیشنهاد راهکارهایی برای برون‌رفت از رکود شخصیتی، فرهنگی و ادبی کشور و مردم روسیه. او پروژۀ نگارش مقالاتی در باب ادبیات روس را در شمارۀ اول مجلۀ «ورمیا» آغاز کرد و آن را در شماره‌های بعدی تا پایان سال 1861 با چهار مقالۀ دیگر ادامه دارد. 

سلسله‌مقالاتی در باب ادبیات روس در واقع مجموعه‌ای است از پنج مقاله که در این کتاب ترجمه شده‌اند. مطالعۀ این مقالات در درک جهان‌بینی هنر و ادبی نویسنده و فهم شاهکارهای او کمک فراوانی می‌کند و به‌ویژه مواضع ادبی و زیبایی‌شناختی او را روشن می‌کند. زبان روزنامه‌نگاری داستایفسکی به اندازۀ کافی ساده، پراحساس و آتشین است. شور و حرارت در سطرسطر این مقالات موج می‌زند. با این وجود نویسنده در نقد منتقدان ادبی دیگر به نظر خوانندۀ ایرانی کمی تند برسد، اما این لحن در فضای روسیۀ آن روز کاملاً طبیعی می‌نمود. 

موضوع اصلی مقالۀ اول در واقع «شناخت هویت روس‌ها» است. او بر این باور است که روس‌ها نه‌تنها برای همسایگان اروپایی و غربی خود، بلکه برای خودشان هم رازی سربه‌مهر دارند و خودشان را نمی‌شناسند. حتی طبقۀ روشنفکر هم چنان مبهوت تماشای غرب است که چیزی جز انتقاد از هر پدیده‌ای که عنوان روسی را یدک می‌کشد، به ذهنش نمی‌رسد. داستایفسکی خودانتقادی افراطی را که به زعم او از نداشتن شناختی حتی سطحی از خود، ریشه‌های خود و تاریخ برآمده است، برنمی‌تابد. از دید او مسیر رشد و نمو جامعۀ روسیه با اروپا متفاوت و مستقل از آن است. او که در شمار شخصیت‌های تأثیرگذار ادبی نیمۀ قرن نوزدهم قرار می‌گیرد، از حامیان اندیشۀ «بازگشت به اصل و ریشۀ روسی» بود و همواره نمایندگان طبقات بالای جامعه و روشنفکران را به رجوع به سرچشمۀ ملی و اصیل روسی فرا می‌خواند. 

موضوع اصلی مقالۀ دوم «آقای ـ بوف و مسئلۀ هنر» در واقع مجادلۀ گروه‌های مختلف بر سر «اصالت و رسالت هنر» است. در سال‌های منتهی به 1860 بر سر مسئلۀ «اصالت و رسالت هنر» دو قطب شکل گرفت: فایده‌گرایان و پیروان هنر خالص (هنر برای هنر)». داستایفسکی پس از مطالعۀ دقیق و موشکافانۀ دوطرف که در مجلات ادبی پرطرفدار آن زمان با هم به مجادله می‌پرداختند، هر دو گروه را به بوتۀ نقد می‌کشد و ایرادات اساسی آنها را برمی‌شمارد. در فضای این نقد او مفهوم کلیدی «ارزش هنری و زیبایی‌شناختی آثار ادبی» را مهم‌ترین ویژگی یک اثر ادبی یا هنری می‌نامد. به باور او غنای هنری و زیبایی‌شناختی اثر است که عیار نویسنده و میزان تأثیرگذاری‌اش را مشخص می‌کند. در راستای تشریح ارزش هنری، از لزوم آزادی بی‌قیدوشرط الهام و قوۀ خلاقه سخن می‌گوید و آنها را پایه‌های خلق آثار ادبی و هنری می‌نامد. سپس به یک مفهوم کلیدی دیگر یعنی «زیبایی» اشاره می‌کند و آن را یکی از مهم‌ترین نیازهای معنوی انسان می‌داند، آن را نقطۀ اوج هنر می‌شمارد و به مفهوم الهی «زیبایی مطلق» متصل می‌کند. در ادامه به ابدیت هنر می‌پردازد. از دیدگاه او هنز هیچ‌گاه منسوخ نمی‌شود؛ زیرا جزئی از طبیعت انسان زنده است و بنابراین همواره معاصر است. 

دو مقالۀ بعدی این کتاب «کتاب و سواد» است. در مقالۀ نخست داستایفسکی تصویری حقیقی از طبقات جامعۀ روسی ترسیم می‌کند. او به بررسی پوگنی آبگین و حرکت رو به جلوی تیپ‌های مشابه آن در ادبایت پس از پوشکین می‌پردازد. داستایفسکی بر این باور است که روس‌ها تنها پس از ظهور پدیدۀ پوشکین در مسیر خودشناسی گام برداشته‌اند. او به تناقضات درونی آنگین و قهرمانان مشابه می‌پردازد و شخصیت‌ آنها را جمع اضداد می‌بیند: هم‌زیستی حیرت‌آور خودخواهی خودستایانه با خودانتقادی مفرط و خودکم‌بینی. در مقالۀ دوم این بخش داستایفسکی به تحلیل طرح کتاب «خواندنی‌نامه» پرداخته است و در کنار آن دیدگاه‌های خود را دربارۀ موضوع گسترش سوادآموزی و دانش میان مردم عادی و جامعه تشریح می‌کند. او هم به لحاظ مبنای تئوریک و هم به لحاظ محتوا و هم به لحاظ ترتیب و توالی مطالب، ارزیابی همه‌جانبه‌ای از کتاب یاد‌شده به دست می‌دهد و جوانب منفی بسیاری را از انتخاب نام کتاب گرفته تا لحن ارائۀ مطالب در آن می‌یابد. 

موضوع اصلی نوشتار پایانی کتاب، جریان اسلاوگرایی است که پس از سال 1830 به راه افتاد و در نیمۀ قرن نوزدهم سروصدای زیادی در فضای ادبی و سیاسی و مطبوعاتی روسیه به پا کرد. در این نوشتار داستایفسکی روزنامۀ تازه‌تأسیس «دن» متعلق به جبهۀ اسلاوگرایان را در ابتدای فعالیتش بررسی می‌کند. با اینکه خود داستایفسکی و به طور کلی مجلۀ «ورمیا» نگاه دوستانه‌ای به اسلاوگرایان داشت، پس از بیرون آمدن چند شماره از این روزنامه، داستایفسکی از محتوای آن به‌شدت انتقاد می‌کند. 

این کتاب در واقع پنجره‌ای است بی‌واسطه به دنیای افکار و آرای داستایفسکی دربارۀ پاره‌ای از موضوعات حیاتی و فضای ادبی قرن نوزدهم روسیه که بسیاری از نویسندگان مشهور و محبوب روس در آن شاهکارهای خود را به نگارش درآورده‌اند. بسیاری از ویژگی‌هایی که داستایفسکی برای روح روسی و مردم روسیه برمی‌شمرد، بعد از گذشت یکصدوشصت سال همچنان پابرجاست. مسائلی چون اسلاو‌گرایی و غرب‌گرایی همواره در طول دویست سال گذشته وجود داشته و دارد. 

فهرست مطالب کتاب: 

مقدمۀ مترجم

درآمد

آقای ـ بوف و مسئلۀ هنر

کتاب و سواد (مقالۀ اول)

کتاب و سواد (مقالۀ دوم)

تازه‌ترین رویدادهای ادبی

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

منابع مشابه بیشتر ...

نام ها و یادها: تحشیه‌ای بر آدم‌ها و کتاب‌ها

نام ها و یادها: تحشیه‌ای بر آدم‌ها و کتاب‌ها

ناصر علیخواه به کوشش مونا علیخواه

علیخواه در این كتاب، تحشیه‌هایی بر مهم‌ترین آدم‌ها و كتاب‌های زندگی‌اش زده و با هر حاشیه‌نویسی، خوان

دیگر آثار نویسنده

دفتر یادداشت های برادران کارامازوف

دفتر یادداشت های برادران کارامازوف

فیودور داستایفسکی

«دفتر یادداشت‌های داستایفسکی» حاوی تمامی تراوشات ذهنی‌ای است که او حین نگارش رمان‌های سترگ‌اش به روی

 استنطاق: مشروح بازجویی‌های داستایفسکی در زندان تزار

استنطاق: مشروح بازجویی‌های داستایفسکی در زندان تزار

فیودور داستایفسکی

فرایند بازداشت، بازجویی، محاکمه، عفو پای چوبۀ دار، حبس در اردوگاه‌های سیبری، تبعید و دوره ده‌ساله از