۹۲۰
۲۳۳
کنش‌پذیری ریشه‌ای: لویناس، بلانشو و آگامبن

کنش‌پذیری ریشه‌ای: لویناس، بلانشو و آگامبن

پدیدآور: تامس کارل وال ناشر: بیدگلتاریخ چاپ: ۱۴۰۰مترجم: لیلا کوچک‌منش مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۱۰۰۰شابک: 8ـ29ـ7554ـ622ـ978 تعداد صفحات: ۲۱۷

خلاصه

نویسندگانی که در این کتاب به آنها پرداخته شده، همگی به‌شدت دل‌مشغول آن نقطه‌ای از کنش‌پذیری ریشه‌ای هستند که سوبژکتیویته را پیش از هر حافظه‌ای تحت تأثیر قرار می‌دهد. این کنش‌پذیری به زعم موریس بلانشو، کنش‌پذیری نسبت به تصویر، به نظر امانوئل لویناس کنش‌پذیری نسبت به دیگری و برای آگامبن کنش‌پذیری نسبت به در ـ زبان ـ بودن است.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.


نویسندگانی که در این کتاب به آنها پرداخته شده، همگی به‌شدت دل‌مشغول آن نقطه‌ای از کنش‌پذیری ریشه‌ای هستند که سوبژکتیویته را پیش از هر حافظه‌ای تحت تأثیر قرار می‌دهد. این کنش‌پذیری به زعم موریس بلانشو، کنش‌پذیری نسبت به تصویر، به نظر امانوئل لویناس کنش‌پذیری نسبت به دیگری و برای آگامبن کنش‌پذیری نسبت به در ـ زبان ـ بودن است. این نویسندگان نمی‌توانند از چرخیدن و چرخیدن دور پارادوکس ـ یا چیستی وارونۀ ـ این کنش‌پذیری دست بکشند. و این بدان معناست که: کنش‌پذیری دست بکشند. و این بدان معناست که کنش‌پذیری در معنای ریشه‌ای‌اش، یعنی پیش از آنکه در تضاد با کنشگری قرار بگیرد، نسبت به خودش کنش‌پذیر است و بنابراین چنان تسلیم خود می‌شود که گویی یک قدرت بیرونی است. به همین دلیل کنش‌پذیری ریشه‌ای قوه‌ای را پنهان می‌کند، در خود پناه می‌دهد و آن را هم‌رسانی می‌کند؛ این کنش‌پذیری هماره بیرون از خود و دیگری خودش است. کنش‌پذیری ذاتی سوژه ـ کنش‌پذیر نسبت به خودش ـ باید خود را به منزلۀ دیگری تحمل، تسلیم و احساس کند. به این معنا، کنش‌پذیری مطقاً شورمند است.

هر یک از نویسندگانی که در این کتاب از آنها سخن گفته شده، با وسواس به پارادوکسی بازمی‌گردند که از آن با نام کنش‌پذیری ریشه‌ای یاد می‌شود. اینان با نظم خاص خود را چنان بنیادستیزانه بنا کرده‌اند که دیگر نمی‌توان آنچه را که می‌گویند به چیزهایی ربط داد که معمولاً تحت عناوین «اخلاق»، «زیبایی‌شناسی» یا «سیاست» می‌گنجد. برای هر یک از این مقولات هماره و پیشاپیش ردی از یک ارتباط کلی یا بالقوه است که هر نظام خاص اندیشه فقط آن را مقید می‌کند. بنابراین آنها به زبانی سخن می‌گویند که هم آشنا و هم بیگانه است.

در فصل اول کتاب، تحلیل لویناس از «اثر هنری» دنبال شده است؛ اثری که وجود رازآمیز آن دقیقاً مساوی سکون یا ناتوانس‌اش از ورود به یک زمان حال نیرومند است. سپس استدلال شده که این ناتوانی یا ضعف «نمایش‌داده‌شده» در اثر هنری، نه یک جهان، بلکه اخلاق و سیاستی «کلی» را در دسترس قرار می‌دهد. اثر هنری ابژه را «رها می‌کند» و به این ترتیب عمل سوبژکتیویته را مختل می‌سازد. اثر هنری فقط و فقط یک تصویر است و یک تصویر از همۀ کوشش‌های فهم می‌گریزد.

در فصل دوم گفته شده که اخلاق لویناس تصویری است. به این معنا که autrui هم مثل تصویر برای هر حال حاضری هماره غیرقابل دسترسی باقی می‌ماند و همچون ترکی در وجود نسبت بی‌پایانی را برمی‌انگیزد که در آن سوژه در سیلابی از اجبار به پاسخگویی غرق خواهد شد. اما این پاسخگویی مثل مفهوم حسادت در آثار پروست دیگر به آنچه معمولا از آنها مقصود می‌شود، شباهتی ندارد. لویناس احتمالا با این خوانش موافق نخواهد بود؛ زیرا مدعای نویسنده آن است که آنچه بی‌وقفه می‌گریزد، همان غیریتی است که با خود من مساوی است. استدلال نویسنده آن است که مفهوم اصلی کتاب لویناس یعنی جایگزینی، همان یکی‌انگاری ریشه‌ای خود با دیگری است که آن را از هر همسانی، ثبات و ایقان به خود خالی می‌کند. خود در پاسخگوشدن به ـ دیگری با بی‌وقفگی‌ای روبرو می‌شود که شبیه مردن بلانشویی و شبیه توانایی آگامبنی بر «نا نَـ ـ بودن» است. کوتاه آنکه خود به یک تصویر اما نه تصویری از خودش تبدیل می‌شود. خود به تصویری بدل می‌شود از هیچ، از هیچ‌کس؛ در حقیقت به آن گمنامی بدل می‌شود که autrui از پیش هست. تز دومین فصل کتاب، یعنی پارادوکس یکی‌انگاری با هیچ‌کس از همین‌جا می‌آید.

در فصل سوم مفهوم بلانشویی امر تصویری مورد بحث قرار گرفته که بر امر واقع و بر ابژه پیشی دارد. به طور خاص به زبانی تصویری یا زمزمه‌ای بی‌وقفه پرداخته می‌شود که باید خاموش شود تا کلمات کار کنند. این زمزمه زبان شعر است: زبانی که به تصویر زبان، یعنی به تصویری از نفی تبدیل شده است. «کهن‌تر» از منفی هگلی زبانی وانموده است که شعر ناچار است آن را به سخن درآورد. آنچه شعر هربار می‌گوید، چیزی جز کلیت خالی خود زبان نیست. پیش از آنکه چیزی هم‌رسانی شود، خود هم‌رسانش هم‌رسانی شده است.

پس از گذشتن از بلانشو به مفهوم مورد نظر آگامبن از اجتماعی که می‌آید، پرداخته شده است؛ اجتماعی که پیشاپیش «در» زبان است و دیگر به منزلۀ چیزی قربانی شده، رسمیت‌یافته و شناسایی‌شده قابل درک نیست. مفهوم در ـ زبان ـ بودن کامل و بدون مانده در مرکز اثر تازۀ آگامبن قرار دارد. بنابراین اگرچه به نظر می‌رسد آگامبن این مسئله را رد می‌کند، نویسنده باور دارد کار او از اجتماع نامعهود بلانشو نشئت می‌گیرد. به کلام آگامبنی نویسندۀ بلانشویی کسی است که نمی‌تواند سخن نگوید، کسی است که بر این ناتوانی تواناست.

فهرست مطالب کتاب:

مقدمۀ مترجم

پیش‌گفتار

شخصیت‌های عشق

سپاسگزاری

مقدمه: کنش‌پذیری، زبان شعر

1. تمثیل وجود: تصویر، دوگانگی، زمان‌مندی ناروشن اثر هنری، فضای هنر، گیتیانه

2. اخلاق لویناس: نسبتی لرزان، نه کسی دیگر، خود، بن‌بست، اخلاق، مرگ، لویناس و هایدگر

3. بلانشو، حکم مرگ و تصویر ادبیات: نوشتار، قرابت، نرسیده به زمان، تصویر، خود ـ بود و هنر

4. آگامبن و امر خنثای سیاسی: گمنامی و تعلق، هرچه!، اجتماع، ابژه =، سیاست

نمایه

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

شکونتلا

شکونتلا

کالی داسه

جهانیان کالی داسه را به نام شاعر «شکونتلا» می‌شناسند. هندیان همواره خود شیفتۀ این اثر بوده‌اند؛ چه د

منابع مشابه

ادبیات و مرگ

ادبیات و مرگ

موریس بلانشو

این کتاب دربردارندۀ هفت مقاله از «موریس بلانشو» فرانسوی درباره ادبیات و مرگ است كه رودولف گشه و پل د