روزنامچۀ سیاحت: سفر غلامالثقلین از هندوستان به عراق، ایران و شامات در عصر مشروطه
خلاصه
خواجه غلامالثقلین از پانیپت زادگاهش در 20 می 1911 سفر خود را آغاز کرد و در سوم ژانویه 1912 به پانیپت بازگشت. بلافاصله بعد از برگشت به هندوستان، یادداشتهایش را مرتب کرد و با عنوان «روزنامچۀ سیاحت» منتشر کرد. در عراق با مجتهدان و در ایران با نایبالسلطنه، ستارخان و نمایندگان مجلس گفتگو و دیدار نمود. نابسامانی و آشفتگیها با دلسردی او را به ترک ایران مجبور کرد. سپس از راه قسطنطنیه، بیروت، دمشق به زیارت مدینۀ منوره رفت و از راه یافا، قاهره و بندر سعید به هندوستان بازگشت.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
خواجه غلامالثقلین (1289 ـ 1333 ق) در خانوادهای سرشناس در شهر پانیپت به دنیا آمد. بعد از یادگیری قرآن کریم و تعلیمات ابتدایی در همان شهر، به سرپرستی حافظ جان محمد وارد مدرسۀ شاخ انصار شد. از مولوی شیخ احمدعلی عربی فراگرفت و تا «هدایة النحو» خواند. افزون بر کتابهای درسی فارسی آن زمان، یک رسالۀ اصول دین هم به فارسی خواند. تا کلاس چهارم دبستان را در این مدرسه گذراند، سپس در سال 1884 همراه الطاف حسین حالی به دهلی رفت. حالی در آن زمان در مدرسۀ اینگلو ـ عربی، مدرس اول فارسی و عربی بود. به اصرار از پدرش اجازه گرفت و به این مدرسه رفت و تا کلاس هشتم را در این مدرسه خواند. در سال 1889 در دهلی به مدرسۀ دولتی رفت و تا کلاس دهم خواند. مدیر مدرسۀ بیرن پَرَشادـ از دانشآموزان مقالهای خواست و غلامالثقلین چنان متن فلسفی ـ تاریخی نوشت که مدیر حیرتزده به او گفت اگر تو میتوانی چنین مقالهای بنویسی، در آینده شغل دولتی با درآمد ماهیانه صد روپیه خواهی داشت. این تشویف در او بسیار تأثیر گذاشت.
او در کنار خواندن کتابهای درسی برای نشریاتی چون: رفیق هند و سرمورگزت مقاله میفرستاد. بعد از اخذ دیپلم در سال 1889 وارد ام.ای.او کالج در علیگر شد. از اینجا سعادت دیدار و گفتگو با شخصیتهایی چون سر سیداحمد خان و شبلی نعمانی را یافت. پس از دریافت لیسانس در سال 1893 خود را برای دریافت لیسانس حقوق آماده کرد. از سال 1891 تا 1894 به کلاس درس مولوی سیدکرامت حسین ـ قاضی دیوان عالی کشور ـ میرفت. از محضر شمس العلما مولوی خلیل احمد عربی فراگرفت: انتخاباتی از الف لیلة؛ انتخاباتی از حماسه؛ قصائد سبعه معلقه. در سال 1895 مدرک لیسانس حقوق را دریافت کرد.
در سال 1896 در دولت نظام دکن مشغول به کار شد. ابتدا در دادگاه کار میکرد و سپس بازرس مدارس مختلف بود و کوششهای زیادی برای بهبود آموزش، وضعیت معلمان و دانشآموزان انجام داد. در سالهای 1906 و 1907 با قطار به 25 شهر سفر کرد و دربارۀ بانکداری اسلامی، اصلاح جامعه و اخلاق سخنرانی کرد.
او بیشتر بیمار بود. در برگشت از ایران (دسامبر سال 1911) حالش روزبهروز وخیم شد تا اینکه بر اثر بیماری قلبی مزمن در 23 شوال 1333 برای همیشه چشم از جهان فروبست. فردای آن روز، کنار عیدگاه پانیپت در درگاه پیرجی به خاک سپرده شد.
خواجه غلامالثقلین کتابخانۀ نفیسی داشت که در آن کتابهایی به زبانهای اردو، فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسه و دیگر زبانها و نسخههای خطی نگهداری میشد. پس از درگذشت او و در واقعۀ تقسیم پاکستان از هندوستان در سال 1947، این کتابهای نفیس همگی به عنوان کاغذ باطله فروخته شده بودند و یک کتاب از آن همه گنجینه باقی نماند.
در قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم میلادی در هندوستان دربارۀ حج و سفر به کشورهای مصر، شام، عراق، چین، انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی و حتی آفریقا سفرنامههایی به زبان اردو چاپ شده است. جای تعجب است که فقط سه سفرنامه دربارۀ ایران به زبان اردو و به قلم هندوستانیها در آن روزگار در هندوستان منتشر شده است. سفرنامۀ خواجه غلامالثقلین به سال 1912 منتشر شد. غلامالثقلین همواره به ایران میاندیشید و اخبار ایران را دنبال میکرد. در مجلهاش «عصر جدید» بخشی ویژۀ کشورهای اسلامی داشت که اخبار ایران را همینوشت.
مولوی عبدالحق دربارۀ سفر غلامالثقلین به ایران مینویسد: «در هر کاری با تمام وجود وارد میشد و دوست داشت همانطور که خود او با جوش و حرارت کار میکند، دیگران هم کار کنند؛ اما ممکن نبود و نگران میشد و این اضطراب باعث میشد که مدام بیمار شو. به دلیل همین مسائل و شکستها مجبور به ترک وطن شد. برای زیارت مقامات مقدسه به ایران رفت. آنجا هم خاموشش ننشست و در راه اصلاح قدم برداشت. با شخصیتهای آنجا دیدار کرد، برای مردم سخنرانی کرد، دربارۀ راههای اصلاح مشور بحث کرد، افسوس که در آن زمان، اوضاع ایران از هندوستان هم بدتر بود. برای همین مجبور شد به هندوستان برگردد».
انتخاب ایران، جدا از دلبستگیهایی مانند زبان و ادبیات فارسی، این بود که در آن روزها، روشنفکران هندوستان موافق مشروطه و تأسیس پارلمان در ایران بودند و برخی در همان هندوستان از مشروطه پشتیبانی هم میکردند.
خواجه غلامالثقلین از پانیپت زادگاهش در 20 می 1911 سفر خود را آغاز کرد و در سوم ژانویه 1912 به پانیپت بازگشت. بلافاصله بعد از برگشت به هندوستان، یادداشتهایش را مرتب کرد و با عنوان «روزنامچۀ سیاحت» منتشر کرد. در عراق با مجتهدان و در ایران با نایبالسلطنه، ستارخان و نمایندگان مجلس گفتگو و دیدار نمود. نابسامانی و آشفتگیها با دلسردی او را به ترک ایران مجبور کرد. سپس از راه قسطنطنیه، بیروت، دمشق به زیارت مدینۀ منوره رفت و از راه یافا، قاهره و بندر سعید به هندوستان بازگشت.
این کتاب در سال 1330 قمری به قلم محمدحسن خوشنویس شهر میرت کتابت شد و در سال 1912 از مطبع شمسالانوار در شهر میرت به چاپ رسید.
فهرست مطالب کتاب:
سخن ناشر
پیشگفتار مترجم
مقدمۀ فارسی زندهیاد علامه شبلی نعمانی
زندگی، آثار و فعالیتهای خواجه غلامالثقلین
دیباچه
بخش اول: عراق (عرب)
بخش دوم: هفتاد روز در سلطنت ایران
بخش سوم: از باکو تا بیرون دمشق
بخش چهارم: از بیرون دمشق تا بمبئی
پیوستها
فهرست منابع
پربازدید ها بیشتر ...
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
زبان ملت، هستی ملت
امامعلی رحمانزبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش
منابع مشابه
در سرزمین حافظ و سعدی؛ سفر رابیندرانات تاگور به ایران
به کوشش و پژوهش یوسف نیکنامرابیندرانات تاگور فیلسوف، شاعر و نویسندۀ هندی در سال 1311 خورشیدی به ایران سفر کرد. او در روز 24 فرو
نظری یافت نشد.