در باب عقل پوپولیستی
خلاصه
لاکلائو که یکی از بنیانگذاران مکتب تحلیل گفتمان اِسِکس در انگلستان است، در خلال تفاسیر منسجم در باب پوپولیسم چنان بر طبل استدلال میکوبد که آوای هشیاریبخش آن در فضای عـلوم اجتماعی و فلسـفه همچنان طنینانداز است، چه او مجدانه کوشیده است تا با دورکردن پوپولیسم از زبان تلخ و سیاهنما، یا تحلیلهایی در حوزۀ آسیبشناسی اجتماعی نشان دهد که این مفهوم بهواقع هستۀ اصلی سیاست است؛ روشی است برای پرداختن به مطالبات، یعنی به آنچه که یک موضوع و مباحثۀ مشترک را میسازد و به یک همسانی مشترک راه مییابد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
این کتاب بدون هیچ تردیدی اثری است بسیار اصیل از ارنستو لاکلائو که با تسلط تمام در راه کاوشی فلسفی و سیاسی قدم میگذارد و استادانه دریچههای ذهن ما را به سوی واقعیت سیادتطلبی و سازوکارهای سوسیالیستی میگشاید. در قالب مباحثاتی قابل تامل از زبان او میشنویم که برساخت همسانیهای مردمی چگونه در کالبد کنشگران جمعی پدیدار میشود و با دنبال کردن تحلیلهای نظری او که از صدها منبع تجربی در زمینههای متعدد تاریخی و جغرافیایی و البته روانشناسی توده مایه گرفته است، قدمبهقدم در خوانش انتقادی ادبیات موجود در مورد پوپولیسم با او همراه میشویم. او رابطۀ پوپولیسم را با دمکراسی و منطق بازنمایی پیش چشم ما قرار میدهد و رویکرد خود را از نگاه ژیژک ، هارت، نِگری و رانسیر متمایز میکند. این کتاب برای تمام کسانی که به پرسش همسانی سیاسی در جوامع کنونی علاقهمند هستند، یک منبع مطالعاتی اساسی است. آنچه در این کتاب میآید با مضامینی از نظرات کورستاژه ماکسیمیلانو ای، فیلسوف آرژانتینی، از دانشگاه لیدز در مورد این اثر تاملبرانگیز درآمیخته است.
لاکلائو که یکی از بنیانگذاران مکتب تحلیل گفتمان اِسِکس در انگلستان است، در خلال تفاسیر منسجم در باب پوپولیسم چنان بر طبل استدلال میکوبد که آوای هشیاریبخش آن در فضای عـلوم اجتماعی و فلسـفه همچنان طنینانداز است، چه او مجدانه کوشیده است تا با دورکردن پوپولیسم از زبان تلخ و سیاهنما، یا تحلیلهایی در حوزۀ آسیبشناسی اجتماعی نشان دهد که این مفهوم بهواقع هستۀ اصلی سیاست است؛ روشی است برای پرداختن به مطالبات، یعنی به آنچه که یک موضوع و مباحثۀ مشترک را میسازد و به یک همسانی مشترک راه مییابد.
ارنستو لاکلائو با نگاهی به گذشته، یک قوۀ تشخیص فلسفی میپروراند که او را در موشکافی گفتمان سیادتطلبانۀ خواص یا سرآمدان یاری میدهد و در تقابل شدید با برخی از تحلیلگران پوپولیسم، وی علاقمند به اثبات پوپولیسم چنان یک ویژگی فرهنگی برای آمریکای لاتین نیست، بلکه آن را زاییدۀ شرایط سیاسی مورد استفادۀ احزاب راست یا چپ در نقاط دیگر میداند. با پدیداری سیاستهای پوپولیستی در کشورهای جهان سوم، او ریشههای این سیاستها را در پیشینۀ فرهنگی آن جوامع دنبال میکند تا ببیند که چگونه ریشههای واقعی پوپولیسم کنار زده شدهاند. بنابراین لازم است که این مفهوم را تعریفی دوباره کرد، چه این ابزاری است برای مطابقت با اخلاق سیاسی که به ناامیدیهای ناشی از نیروهای بیگانهساز سرمایهداری دامن میزند.
نویسنده از خواننده میخوان تا پوپولیسم را فراتر از انحراف یا آسیبشناسی روانی، چنان مفهومی بداند که بر راههای رسیدن شهروندان به واقعیت از مجرای سیاست تمرکز میکند. اما این مفهوم واقعیت، بازتاب دنیای واقعی نیست، بلکه محدود به آن چیزی است که سازگان تولید میکند. در اینجا یک پرسش برانگیزنده مطرح میشود: چرا خواص نیاز به کنار گذاشتن پوپولیسم دارند؟
تا زمانی که پوپولیسم همچون یک واکنش ضد خواصگرایی مطرح میشود، میتوان انتظار داشت که همین الگوی مفهومی برای تمام موارد ممکن به کار برده شود. شاید بتوان کهنالگوی پوپولیستی را که در توضیح برخی زمینهها استفاده میشود، بهخوبی برای توضیح زمینههای دیگر نیز به کار گرفت. این اولین مشکل است که لاکلائو با آن برخورد میکند. دومین مشکل در ادبیات کنونی آن است که تحقیر پوپولیسم تا جایی پیش میرود که رهبران پوپولیست با صفات «غیرمنطقی»، «دیکتاتور» و «عوامفریب» تصویر و نشاندار میشوند. از آنجایی که بهدرستی میدانیم خواص، منابع نمادین را برای ایجاد شبکههای فهم در انحصار خود میگیرند، به همان نیز درست است که هرگونه تلاش برای بالندگی اجتماعی، توسط طبقات فرومانده یا پیرامونی، بتواند نشانهای از پوپولیسم قلمداد شود.
کتاب با مباحث ریز و جزئیات بسیار، نقدی همهجانبه از نویسنده دارد و با ایدههای نویسنده درباره امر سیاسی، مارکسیسم، دموکراسی، عقلانیت پوپولیستی و پوپولیسم طبقهبندی شده است. کتاب پرسشهایی را مطرح میکند که مخاطب با موانع بحرانهای مارکسیسم بیشتر آشنا میشود. این کتاب دارای سه بخش و هشت فصل است. عنوان بخش اول «بدنام کردن تودهها» است که از سه فصل با نامهای «پوپولیسم: ابهامات و تناقضات»، «گوستاو لوبون: تلقین و بازنمایی تحریفشده» و «تلقین، تقلید، همسانسازی» تشکیل شده است. بخش دوم «برساخت «مردم»» نام دارد و در سه فصل ««مردم» و تولید مقالی تهیبودگی»، «دالهای شناور و ناهمگنی اجتماعی» و «پوپولیسم، بازنمایی و دمکراسی» تشکیل شده و در آن نویسنده به واکاوی مفاهیمی چون «دال شناور»، «ناهمگنی اجتماعی»، «دموکراسی» و «بازنمایی» میپردازد. «گونههای پوپولیسم» عنوان بخش سوم است که دو فصل دارد با نام: «حماسه پوپولیسم» و «موانع و محدودیتهای برساخت مردم». این فصلها به موارد تاریخی و شرایط پدیداری همسانیهای مردمی میپردازد و محدودیتهای موجود در برساخت همسانیهای مردمی را بررسی میکند.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمۀ مترجم
دیباچه
بخش اول: بدنام کردن تودهها
فصل یک: پوپولیسم: ابهامات و تناقضات
فصل دو: گوستاو لوبون: تلقین و بازنمایی تحریفشده
فصل سه: تلقین، تقلید، همسانسازی
بخش دوم: برساختن مردم
فصل چهار: مردم و تولید مقالی تهیبودگی
فصل پنج: دالهای شناور و ناهمگنی اجتماعی
فصل شش: پوپولیسم، بازنمایی و دمکراسی
بخش سوم: گونههای پوپولیسم
فصل هفت: حماسۀ پوپولیسم
فصل هشت: موانع و محدودیتهای برساخت مردم
بیان نتایج
یادداشتها
پربازدید ها بیشتر ...
زندگینامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی بهار (ملکالشعراء)
جمعی از نویسندگان زیرنظر کاوه خورابهبیشک در ساحت ادبیات و فرهنگ ایران معاصر، بهویژه در زمینۀ ارتباط با ادبیات کهن و پربار ما که بزرگان
آیین های ایل شاهسون بغدادی
یعقوبعلی دارابیدر این کتاب ضمن معرفی ایل شاهسون بغدادی در گذر تاریخ، آیینهای دینی و آداب و رسوم اجتماعی این ایل بر
نظری یافت نشد.