مایستر اکهارت: تولد عرفان آلمانی از روح فلسفۀ اسلامی
خلاصه
نویسنده در این کتاب طی هشت بخش مختلف میکوشد تا بر اساس آثار لاتینی اکهارت در کندوکاوی نو و بر اساس پیوندهایی که میان اکهارت با دیتریش فن فرایبرگ و آلبرت کبیر ایجاد میکند، آبشخور اندیشههای اکهارت را در فلسفۀ اسلامی جستجو نماید.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
توجه و اقبال به مایستر اکهارت رو به افزایش است. برای این اقبال دلایل موجهی وجود دارد. با این حال تصویر او در طول تاریخ در نوسان بوده است. اکهارت در سال 1328 میلادی از دنیا رفته است. او آثار و افکارش موضوعی برای تحقیق تاریخی است. اما در برابر این نکتۀ ساده مقاومتهایی دارد. از دورۀ رمانتیک بسیاری کوشیدهاند او را به دوران معاصر خود پیوند زنند؛ اما او برای همیشه به سالهای حدود 1300 تعلق دارد؛ به همین سبب این کتاب میکوشد درآمدی تاریخی به بنمایههای اصلی تفکر او باشد.
کورت فلاش، فیلسوف و استاد تاریخ فلسفۀ باستان و قرون وسطی پس از سالها پژوهش و تحقیق در فلسفۀ قرون وسطی، این کتاب را به رشتۀ تحریر درآورده است و بهراستی استخراج نکات مهم تاریخی از میان متون اندیشمندان لاتینی قرون وسطی و نیز متون فلاسفۀ اسلامی که به زبان لاتینی ترجمه شده بودند، کاری بسیار دشوار و پیچیده است که مؤلف به سبب عمری تلاش مداوم و محققانه بدان دسته یافته است. نویسنده در این کتاب میکوشد تأثیرپذیری مایستر اکهارت را از ابن رشد و فیلسوف بزرگ ایرانی ابن سینا نشان دهد.
نویسنده در این کتاب طی هشت بخش مختلف میکوشد تا بر اساس آثار لاتینی اکهارت در کندوکاوی نو و بر اساس پیوندهایی که میان اکهارت با دیتریش فن فرایبرگ و آلبرت کبیر ایجاد میکند، آبشخور اندیشههای اکهارت را در فلسفۀ اسلامی جستجو نماید. از اینرو بعد از پیشگفتاری کوتاه که روش کار خود را در آن بیان میدارد، به چهرههای متفاوت اکهارت به عنوان عارف، متکلم یا فیلسوف میپردازد. مؤلف سپس ابن رشد را در مقام یک فیلسوف مورد مطالعه قرار میدهد و او را از ابنرشدگرایی متمایز میسازد؛ اما از منظر تاریخی درست نمینماید که نویسنده بیواسطه از ابن رشد به اکهارت برسد. از اینرو به دنبال مراحل میانی است و به همین سبب در گام سوم ارتباط میان اکهارت و دیتریش فنفرایبرگ را بیان میداد. این مرحله برای تفسیر اکهارت فقط نقطۀ شروع است و مؤلف پس از تبیین اهمیت و جایگاه فرایبرگ در رابطۀ میان اکهارت و ابن رشد، در فصل بعد رابطۀ میان آن دو را به تفصیل مورد مطالعه قرار میدهد.
فلاش اثبات میکند که اکهارت در آثار خود میکوشد حقیقت عهدینی را با دلایل فلسفی نشان دهد و بنابراین به بیان مشابهتهای اندیشۀ ابن رشد و اکهارت میپردازد. اکهارت در طبیعیات از ابن رشد بهره گرفته و زمانی که دربارۀ نور و رنگ سخن میگوید، از وی نقل قول میکند. البته تأثیرپذیری اکهارت از ابن رشد تنها به بهرهگرفتن از وی در طبیعیات محدود نمیشود، بلکه نقلقولهایی را نیز از ابن رشد در تفسیر کتاب یوحنا و در باب عقل ذکر میکند.
نویسنده سپس به چگونگی تأثیرپذیری اکهارت از ابن سینا میپردازد و معتقد است که اکهارت بسیار بیشتر از فرایبرگ از ابن سینا بهره گرفته و به لحاظ موضوعی با ابن سینا مشترکات بیشتری دارد. یکی از موضوعات مشترک میان آن دو، هستیشناسی است که اکهارت برای تبیین آن بارها جملاتی را از ابن سینا عیناً ذکر کرده است. فلاش در ادامۀ بحث به موسی بن میمون میپردازد و سرانجام چنین نتیجه میگیرد که خوشبختی و سعادت عقل بالقوه در اثر عقل فعال از عمق روح آلمانی گرفته نشده و از اینرو در پی آن است که مخاطب کتابش را به این فکر وادارد که شاید بهتر است عرفان آلمانی سرچشمههایش را در فلسفۀ اسلامی جستجو کند.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار مترجم
مقدمۀ مؤلف
درآمد: چهرههای متفاوت از اکهارت
زیستجهانها: قرطبه ـ پاریس
ابن رشد بدون ابن رشدگرایی
آلبرت کبیر؛ گشایش به سوی جهان اسلام
دیتریش فرایبرگ؛ مابعدالطبیعۀ جدید
اکهارت و ابن رشد
اکهارت و ابن سینا
اکهارت و موسی بن میمون
آنچه باید اثبات میشد
پربازدید ها بیشتر ...
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
نشر کتاب، و تمدن
عبدالحسین آذرنگدر این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا
منابع مشابه بیشتر ...
السیرة الفلسفیة و پارهایی از دو اثر دیگر (به همراه مدخل ابوبکر رازی از دانشنامه فلسفۀ استنفورد به قلم پیتر آدامسون)
ابوبکر محمد بن زکریای رازیترجمۀ «السیرة الفلسفیة» نخستین بار در سال 1315 منتشر شد و پس از آن تا کنون چند نوبت انتشار یافته است
دیگری: مجموعه مقالات همایش بزرگداشت روز جهانی فلسفه سال 1400
گروهی از نویسندگان به گردآوری و ویرایش: رضا کوهکنفلسفه و فلسفیدن امری است جهانی. و روز جهانیِ فلسفه فرصتی است برای اندیشیدن به این دستآورد بشری و ار
نظری یافت نشد.