هنر، معاصر، اصفهان؛ درآمدی بر هنر معاصر در اصفهان
خلاصه
این کتاب درآمدی برای یافتن درپای هنر معاصر در اصفهان و نسبت آن با نوجویی در هنر این شهر است. هنر معاصر و اتفاقات و جریانهای سیاسی، اجتماعی و هنری در غرب بر هنر اصفهان تأثیر گذاشتهاند و اندکی از هنرمندان این شهر را به سمت گرایشهای جدید هنری سوق دادهاند.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
یکی از اولین سؤالاتی که پیش روی هنرمندان معاصر و علاقمندان به مباحثی از این قبیل قرار میگیرد، چیستی «هنر معاصر» است. هنر معاصر مفهومی متغیر و با حدود مفهومی تقریباً نامشخص است. با وجود این میتوان مؤلفههایی را در روند شکلگیری مفهوم هنر معاصر در غرب شناسایی کرد. برای پرداختن به این مفهوم میتوان دو شیوه را در نظر گرفت؛ اولین شیوه، شناخت سابقۀ تاریخی این هنر در جهان است. در این شیوه به روند تاریخی شکلگیری این مفهوم و تأثیرات شرایط اجتماعی و سیاسی و هنری پرداخته میشود. دومین شیوه، نگاه سلبی به مفهوم هنر معاصر است. در این شیوه به مؤلفههایی پرداخته میشود که بیرون از حدود مفهومی هنر معاصر قرار میگیرند و این پرسش مطرح میشود که چه مؤلفههایی در نسبت با هنر معاصر غرب اهمیت ندارند.
در رابطه با نسبت سنت و هنر معاصر میتوان این پرسشها را مطرح کرد: برای مثال جایگاه سنت و گذشتۀ یک جامعه در رویارویی با مؤلفههای هنر معاصر چیست؟ آیا برای سنت میتوان حدود مفهومی مشخصی در نظر گرفت؟ آیا هر آنچه به گذشته ارجاع دارد، تحت عنوان سنت شناخته میشود؟ برای پاسخ دادن به این سؤالات، اصفهان نمونۀ خوبی است. شهری که تمایل دارد هویت خود را با مکاتب فکری و ادبی و گذشتۀ بصری عصر صفوی پیوند بزند. اثر هنری برای بسیاری از اصفهانیها، هنوز یک تولید دستساز ظریف و موزون (مانند مینیاتور، خوشنویسی، میناکاری و ....) دانسته میشود.
این کتاب درآمدی برای یافتن درپای هنر معاصر در اصفهان و نسبت آن با نوجویی در هنر این شهر است. هنر معاصر و اتفاقات و جریانهای سیاسی، اجتماعی و هنری در غرب بر هنر اصفهان تأثیر گذاشتهاند و اندکی از هنرمندان این شهر را به سمت گرایشهای جدید هنری سوق دادهاند. برای پیشبرد بهتر این مباحث، برای کتاب دو بخش در نظر گرفته شده: بخش اول دو مقاله دارد و به دو مفهوم هنر سنتی و هنر معاصر میپردازد. این دو مقاله بر تفاوت و تمایز موجود میان این دو مفهوم تأکید میکند و پیشفرضهایی را پیش روی خواننده میگذارد تا با توجه به این پیشفرضها بخش دوم را مطالعه کند.
اولین مقاله مرز هنر سنتی را پیش از رواج و گسترش هنر مدرن غربی در نظر میگیرد. اگرچه بر سر تعیین دقیق مرز هنر سنتی در ایران اختلاف نظر وجود دارد؛ ولی اغلب در برابر هنر غربی تعریف میشود. برخی این مرز یا زمان آغاز گسست از هنر سنتی را زمان رواج فرنگیسازی در نقاشی و معماری در اواسط دورۀ صفوی تعریف میکنند. برخی دیگر فراگیرترشدن این رویه از دورۀ قاجار را مبنا قرار میدهند و مایلند هنر ایران را تا پیش از دورۀ قاجار، هنر سنتی بخوانند. مواجهه با هنر غرب، شیوههای جدیدی را پیش روی هنرمندان ایران گذاشته و سنتاندیشان به سبب نگرانی برای از دست رفتن هنر ملی، به مفهوم هنر سنتی بیش از پیش پرداختهاند و با پرداختن به این مفهوم اهداف بسیاری را دنبال کردهاند و حتی بازگشت و ارجاع به دورههایی از هنر سنتی را راهکار میدانند. در مقالۀ دوم به هنر معاصر و مؤلفههای آن پرداخته شده است. این مقاله به مباحثی میپردازد که در رابطه با مفاهیم و مؤلفههای معاصر همچون هویت، جهانیشدن، هیبریدیتی، کنشگری، زیباییشناسی رابطهگرا قرار میگیرد و در هنر امروز خود را نشان میدهد. این مفاهیم و مؤلفهها قابل تکثیرند و معناهای متکثری را برای هنر معاصر به ارمغان میآورند.
پنج مقالۀ بخش دوم به نوجویی هنر در اصفهان و سابقۀ آن و در ادامه به گروهها و نهادها و هنرمندان میپردازند. مقالۀ نخست این بخش بر تقابل میان کهنه و نو تأکید میکند و هستۀ اصلی همۀ تحولات هنری را در گرو نوجویی میداند و ساخت «اصفهان نو» را در کنار «اصفهان عتیق» از اولین تلاشهای جدی برای پیشبرد تحولات هنری و فرهنگی میشناسد. در این مقاله اشاره میشود جذب هنرمندان از دیگر نقاط ایران و جهان از تلاشهای عصر صفوی برای تحولات هنری بوده است و توجه به روزمرگی و به تصویرکشیدن انسان درگیر در امور زندگی خود، از نمودهای مهم این تحولات به شمار میآید.
در مقالۀ دوم این بخش، به تأثیر سنت در کاربرد اسلوبهای خلق هنری، استفاده از مواد و مصالح هنری، تقلید از الگوهای زیباییشناسی و تکرار موضوعات خاص هنری آثار گذشگان اشاره میشود. این مقاله دورۀ پهلوی اول را یکی از مهمترین دورهها برای نوجویی هنری در ایران میداند، اگرچه از اقبال عمومی و دولتی برخوردار نمیشود. در این مقاله طرح میشود برای رسیدن به درک مناسبی از شرایط هنری اکنون اصفهان، به فهم پدیدۀ هنر معاصر و پستمدرنیسم نیاز است و هنر معاصر در «حالِ شدن» و «شکلگیری» است و هنرمندانش همچنان در حال تجربه کردن هستند و با توجه به رسانههای جدید سعی در بازنمود جهان خود دارند.
در مقالۀ سوم اشاره میشود که هر شهری به موجب تعریف متن، بزرگترین متن برساخت انسانی است که از زوایای مختلف میتوان آن را تحلیل و رمزگشایی کرد. در این راستا اصفهان به وجه درزمانی و همزمانی متنی است چندتکه و گاه متناقض که نمیتوان یکسره و سرراست دربارهاش نوشت، بلکه باید از چند زاویه به آن نگریست. سپس به اهمیت محافل و انجمنها در اصفهان و ایران که قدمت دیرینهای دارند، پرداخته میشود. در ادامه به این موضوع پرداخته شده که امروزه چهار گروه هنرمندان اصفهان را بر اساس جهاننگریشان و تعبیرشان از هنر میتوان از هم تفکیک کرد: شامل هنرمندان سنتگرا؛ هنرمندان ساختارگرا، هنرمندان با آثار تلفیقی (ترکیبی) و هنرمندان پساساختارگرا. در این مقاله هر کدام از این الگوها بررسی میشوند و به شرایط و فضاهای شکلگیری این هنرها پرداخته میشود. این مقاله با طرح مسائل پیش روی هنر معاصر در اصفهان به پایان میرسد.
چهارمین مقالۀ این بخش به چهار سرمایۀ تأثیرگذار بر هنر معاصر میپردازد: سرمایههای انسانی، نظری، رسانهای و حمایتی ـ مالی. در ادامه به گروههای هنری در ایران اشاره میشود که با تأثیر از جریانهای هنر معاصر در غرب، به این هنر روی آوردند و نمایشگاههایی در این رابطه برگزار کردند. پس از اشاره به نهادهای تأثیرگذار بر جریان هنر معاصر در ایران مانند دانشگاهها، آموزشگاهها، موزهها و ....، عملکرد آنها بررسی میشود. سپس این مباحث در هنر اصفهان بررسی شده و در ادامه گفته میشود آنچه در اصفهان بر شکلگیری مباحث هنر معاصر تأثیر داشتهاند، در سه دسته قابل توجه هستند: نهادهای دولتی و عمومی، نهادهای خصوصی و گروهها. مثالها و مصادیق این دستهها شناسایی شده و توضیحاتی دربارۀ آنها بیان شده است.
مقالۀ آخر این کتاب به نقد چارچوبهای هنر مدرنیستی و شکلگیری هنر معاصر میپردازد و اشاره میکند که جریانهای هنری ایران در این چند دهۀ اخیر دارای سنت انتقادی نبودند و نیستند. در این مقاله افزون بر مؤلفههای تأثیرگذار بر هنر معاصر که در روند جهانیشدن و گذار از مدرنیسم به پستمدرنیسم معنا یافتهاند، مؤلفههای ایده، زبان، مخاطب، بستر یا زمینه و کارماده و رسانه بررسی میشوند. در ادامه، این مقاله به تفکر سنتی جامعۀ اصفهان در حال گذار و متأثر از جریانهای هنر معاصر میپردازد و مهمترین مؤلفههای آثار هنر امروز هنرمندان اصفهان را در دو مؤلفه بستهبندی میکند: بستر یا زمینه، و رسانه و کارماده. در پایان مقاله، آثار هنری هنرمندان متأثر از هنر معاصر در غرب، با عبارت آثار «هنر امروز» تعریف میشوند و نسبت هنر امروز با هنر سنتی اصفهان از دید این هنرمندان بررسی میشود. در ادامۀ این مقاله اشاره میشود که موضوع، متریال، شیوه و روشهای هنر سنتی در هنر امروز به صورت کارماده میتواند استفاده شود.
این کتاب درآمدی برای شناخت بخشی از جریانهای هنری اصفهان است و همۀ هنرمندان و رخدادهای هنری را پوشش نمیدهد. مقالات کتای در پی تبیین بخشی از مؤلفههای هنری شهر اصفهان است و اگر به نام هنرمندان و صاحبنظران اشاره شده، صرفاً برای پیشبرد مباحث و ساختار مقالات و کتاب است.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار/ مهدی تمیزی
درآمد/ علیرضا ارواحی، رسول کمالی، مرتضا بصراوی
بخش اول: مؤلفهها و مضامین مفاهیم هنر سنتی و هنر معاصر
1. تأملی انتقادی دربارۀ مفهوم «هنر سنتی»/ امیر مازیار
2. مقدمهای بر هنر معاصر (بررسی موردی برخی از مؤلفهها و مضامین هنر معاصر)/ محمدعلی نقیزاده
بخش دوم: درآمدی بر روند نوگرایی در هنر اصفهان
1. نقاشی اصفهان؛ روایت چهار قرن همنشینی کهنه و نو/ بابک مفیدی
2. خوانش و گذار از «سنت» و ایجاد نسبت با «رسانههای نوین هنری» (سیر هنری ایران در سدۀ اخیر از سنت به معاصر؛ با تأکید بر هنر اصفهان)/ بهروز سهیلی اصفهانی و مهسا نجات
3. اصفهان گوشهای بیدستگاه؛ تحلیلی بر هنر امروز اصفهان/ رسول معرکنژاد
4. سرمایههای نهادی، گروهی در آغاز شکلگیری هنر معاصر؛ با تأکید بر شهر اصفهان/ رسول کمالی دولتآبادی
5. شکلگیری هنر معاصر و چگونگی تأثیرگذاری آن بر هنرمندان ایرانی (با تأکید بر هنرمندان اصفهانی)/ علی سجادیه
پربازدید ها بیشتر ...
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
زبان ملت، هستی ملت
امامعلی رحمانزبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش
نظری یافت نشد.