سه استاد: ادای احترامی به ابراهیم گلستان، شمیم بهار و قاسم هاشمینژاد
خلاصه
ابراهیم گلستان، قاسم هاشمینژاد و شمیم بهار سه نویسندهای هستند که نویسنده در این کتاب، به نقش و جایگاهشان در ادبیات ایران پرداخته و با استدلالهای قابل تأملی، آنها را از دیگران جدا کرده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
جعفر مدرس صادقی یکی مهمترین نویسندگان سه دهۀ گذشتۀ ادبیات ایران است که مجموعۀ درخوری از داستان کوتاه، داستان بلند، رمان، تصحیح متون کهن و مقالههای آموزشی پیرامون زبان و نوشتار فارسی را خلق کرده است. او که خود نثرنویس قهاریست و اهمیت نثر و کیفیت آن را در آفرینش یک اثر ادبی میداند، این کتاب را در رثای سه نفر از نثرنویسان ادبیات معاصر ایران نوشته که هرکدام ویژگیهای خاصی در آثار نوشتاریشان وجود دارد که آنها را از دیگران متمایز کرده است. ابراهیم گلستان، قاسم هاشمینژاد و شمیم بهار سه نویسندهای هستند که نویسنده در این کتاب، به نقش و جایگاهشان در ادبیات ایران پرداخته و با استدلالهای قابل تأملی، آنها را از دیگران جدا کرده است.
برای نسلی که از اوایل دهۀ پنجاه خورشیدی به عرصه رسید و سر از لاک خودش بیرون آورد، این سه تن سه تا از شاخصترین قلهها بودند. تن ندادند به آن جریانی که داشت همه چی را به یک طرف میبرد، تن ندادند به سلیقههای مسلط و معمول و سوار هیچ موجی نشدند. هر کدام راه خودش را رفت و کار خودش را کرد.
فصل اول کتاب اختصاص به ابراهیم گلستان و قصهنویسی او دارد. قصه نوشتن برای ابراهیم گلستان ادامۀ مبارزه بود. اولین قصههایش را وقتی نوشت که از حزب بیرون آمد. از حزب کناره گرفت، اما از سیاست نه و از مبارزه هم نه. با قصه ادامه داد و با فیلم ساختن ادامه داد و با نامههایی هم که بعد از مهاجرتش نوشت و با مصاحبههایش. همچنان نیز در نودونهسالگی ادامه میدهد. با اولین داستانی که چاپ کرد ـ در سال 1326 در ماهنامۀ «مردم» ـ میخواست «هول و وحشت» زمانهاش را نشان دهد. تلقی او از داستان و انتظاری که از این فرم داشت، در طول سالیان هیچ تفاوتی نکرد. داستان برای او وسیلهای بود باری هشداردادن به جامعهای که به زعم او در خواب است و اگر هم خواب نباشد، در بیخبری به سر میبرد.
ابراهیم گلستان یکی از معدود قصهنویسهای نسل خودش بود که راه خودش را رفت و با همان اولین داستانهایی که به دست چاپ داد، نشان داد بنا را بر مشاهده و تصویر گذاشته است. در اولین دورۀ قصهنویسیاش و تا وقتی که هنوز تعلق خاطری به اهداف سیاسی داشت، تلاش میکرد فاصلهای از خودش بگیرد و در بازسازی واقعیتهای جدا از خودش به توصیف جزئیات انتزاعی و توضیحات و تفسیرهای طولانی متوسل میشد؛ اما پس از یک وقفۀ دهساله و از وقتی خودش را از بند تعلق رها کرد و تلاش چندانی برای ابداع و بازسازی به خرج نداد، به شیوهای خاص خودش و به زبانی خاص خودش رسید و به آن قصهنویسی بدل شد که همگان میشناسند. با این همه هرگز دست از موعظه کردن و درس اخلاق دادن نکشید و همچنان قصه را وسیلهای برای حرف زدن و ابلاغ پیام میدانست.
فصل دوم کتاب دربارۀ شمیم بهار و داستاننویسی اوست. شمیم بهار شاید یکی از اولینداستاننویسهای دوران کنونی باشد، بلکه اولین داستاننویس و اولین «حکایتنویس» دوران کنونی باشد که به فرم، زبان، بحت و گفتگونویسی توجه جدی نشان داد. او هرگز خود را یک داستاننویس یا یک حکایتنویس حرفهای قلم نداده است و هیچ ادعایی هم در این سالیان در این عرصه نداشته است و گواه این بیادعایی همین که از بعد از دهۀ 1340 هیچ اثر تازهای چاپ نکرد و بعد از یک تجربۀ کوتاه و ناتمام در «انتشارات پنجاهویک» خودش را پاک از عرصۀ چاپ و نشر بیرون کشید و فقط به تماشا ایستاد. داستاننویسها و حکایتنویسهای عرصۀ چاپ و نشر در طول دهۀ چهل و اوایل دهۀ پنجاه کماکان به همان ادبیات متعهد به آرمانهای سیاسی دهههای پیشین وفادار ماندند با این تفاوت که پس از استقرار یک حکومت مطلقۀ تثبیتشده در اوایل دهۀ سی و با پاگرفتن تدریجی یک نظام اداری نظارت بر چاپ و نشر ناچار شدند دست به ترفندهای تازهای بزنند. ادبیات مبارزی که از اوایل دهۀ بیست میداندار عرصۀ چاپ و نشر شده بود، بهتدریج به دامن سمبلها و استعارهها و اشارهها درغلتید و پشت نقابی از کلیشههای رایجی که دستمایۀ شاعران و قافیهپردازان بود، سنگر گرفت.
«فیل در تاریکی» و «خیرالنسا» دو حجت آشکار و دو برهان قاطع قاسم هاشمینژاد بودند برای اثبات آنچه او در یک دورۀ چندسالۀ نقدنویسی گفته بود یا میخواست بگوید. فصل سوم کتاب دربارۀ داستاننویسی و نقدهای قاسم هاشمینژاد است. او پایبند سنت نیست. در «خیرالنسا» هم درست همان اتفاقی افتاده است که در «فیل در تاریکی» پیش آمده بود. در دومی در تاریکی ژانر پلیسی برای او وسیلهای بود تا داستان خودش را بنویسد و «خیرالنسا» هم سنت بومی تذکره و حکایت عرفانی قالبی فراهم آورده است تا داستان خودش را بنویسد. جذابیت رمان پلیسی برای او جستجوی حقیقت بود و از طریق همین دلبستگی و در ادامۀ همین جستجو بود که بعد از همۀ تجربههای متنوع شاعرانهاش در چند دورۀ مختلف و تحقیقات و تتبعات عالمانهاش در متون کهن و بعد از همۀ عوالمی که در طول سالها پشت سر گذاشت، به مفهوم معرفت رسید و راهحل تازهای به دست داد.
در پیوست کتاب خاطرات و گفتگوهایی از نویسنده با قاسم هاشمینژاد آورده شده است.
فهرست مطالب کتاب:
قصه و حکایت و داستان
شیراز ناز من کجا رفته است: از آذر، ماه آخر پاییز تا خروس
عاشقانههای تهران: از دهۀ چهل تا قرنها بگذشت
حقیقت خاک: فیل در تاریکی و خیرالنسا
پیوست: همیشه حق با قاسم بود
پربازدید ها بیشتر ...
سنت زیباشناسی آلمانی
کای همرمایستردر اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایدههایی از بریتانیاییها و
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
منابع مشابه بیشتر ...
کارنامۀ فیاض: مجموعۀ آثار دکتر علیاکبر فیاض به انضمام مقالهها و یادداشتها دربارۀ او، اسناد و تصاویر
به کوشش سلمان ساکت با همکاری اعظم رمضانی کامهعلیادکتر علیاکبر فیاض یکی از بنامترین چهرههای علمی و فرهنگی خراسان در صدسال اخیر است. او با وجود عمر
آفاق عرفان در سپهر ایران: گفتگوی حامد زارع با نصرالله پورجوادی
به کوشش حامد زارعزادۀ خیابان مولوی در تهران، امروز در الهیه مسکن گزیده و در خلوت خود، سفرهای جذاب و گاه خیرهکنندهای
دیگر آثار نویسنده
چشمهایش و ملکوت: بزرگ علوی و بهرام صادقی: مروری بر همۀ داستانها
جعفر مدرس صادقیدر این کتاب پس از مقدمهای در بیان زندگی بزرگ علوی و بهرام صادقی، به بررسی ادبیات داستانی این دو نوی
نظری یافت نشد.