۷۴۸
۲۷۶
برساخت گذشته: درآمدی بر نظریۀ تاریخ

برساخت گذشته: درآمدی بر نظریۀ تاریخ

پدیدآور: کریس لورنتس ناشر: سمتتاریخ چاپ: ۱۳۹۹مترجم: ماریا ناصر مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۵۰۰شابک: 6ـ2183ـ02ـ600ـ978 تعداد صفحات: ۴۸۸+۸

خلاصه

اهمیت این کتاب به واسطۀ پرداختن به نظریه‌های جاری دربارۀ علم تاریخ و تاریخ‌نگاری است که در آن به‌تفصیل گرایش‌های عمده، توصیف و نقد و در نهایت رأی تلفیقی نویسنده در این‌باره ارائه شده است.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.


میان انبوهی از تاریخ‌نگاری‌هایی که در جامعۀ علمی و فرهنگی به گونۀ عمومی یا اختصاصی به موضوعات تاریخی پرداخته‌اند، با وجود کثرتی که دارند، تنها معدودی از آنها را می‌توان یافت که در نگارش‌شان رویکرد نظری روشنی در پیش گرفته شده باشد یا آثاری از وقوف نسبت به کاری که بدان می‌پردازند، ملاحظه گردد. به همین نسبت شمار منابعی که دربارۀ تأمل نظری بر کار مورخ و تاریخ‌نگار به زبان فارسی نگاشته یا برگردانده شده‌اند، در مقایسه با این انبوه ناچیز است. گویی بسیاری از مورخان، پرداختن نظری به علم تاریخ و تاریخ‌نگاری را کاری مهم ندانسته و چه‌بسا زاید تلقی کرده‌اند. اهمیت این کتاب به واسطۀ پرداختن به نظریه‌های جاری دربارۀ علم تاریخ و تاریخ‌نگاری است که در آن به‌تفصیل گرایش‌های عمده، توصیف و نقد و در نهایت رأی تلفیقی نویسنده در این‌باره ارائه شده است.

لورنتس با برگزیده مفهوم «برساخت» در توصیف کار مورخان، فهم خود از موضوع علم تاریخ را به‌روشنی بیان کرده است. از دیدگاه او، علم تاریخ نه «بازسازی» و نه «ساخت‌گشایی» گذشته، بلکه برساختی از جانب مورخ و در نتیجه تفسیری از اوست. او برخلاف نگرش رئالیسم ساده‌انگارانه، به‌خوبی واقف است که میان آنچه در خصوص علم تاریخ می‌تواند امر واقع تلقی شود و تفسیر آن، رابطه‌ای ناگسستنی برقرار است و این رابطه را موضوع محوری نظریۀ تاریخ می‌خواند.

نویسنده ابتدا به سر مفهوم امر واقع، تفسیر و حقیقت متمرکز می‌شود. مفهوم «امر واقع» که در علوم طبیعی به ظاهر مفهوم روشنی است، در چارچوب علم تاریخ دچار ابهام‌هایی جدی است و نویسنده می‌کوشد تا نشان دهد در اینجا با امر واقعی که به اصطلاح «عینی» باشد و بتواند در برابر تفسیر و تبیین تاریخی همچون محکی برای داوری دربارۀ درستی و نادرستی آن به کار رود، روبرو نیستیم. او با طرح پرسش از چیستی «امر واقع» در علم تاریخ و نسبت آن با مشاهده و تفسیر، به سراغ این مسئلۀ غامض رفته و می‌کوشد تا درک قابل فهمی از «عینیت» و «حقیقت» ارائه نماید. از مسائل دشواری که در خصوص «امر واقع» مطرح می‌شود، تعیین حدود این مفهوم و به‌ویژه ربطی است که پدیده‌های تاریخی با یکدیگر پیدا می‌کنند. پرسش این است که آیا می‌توان معیار روشنی برای مربوط‌دانستن یا ندانستن این پدیده‌ها یافت و پدیده‌های به‌هم‌پیوسته را به عنوان یک امر واقع متمایز کرد.

لورنتس طی دو فصل به برداشت تحصل‌گرایانه (پوزیتیویستی) از تبیین تاریخی الگوهای آن می‌پردازد و با ذکر نمونه‌هایی ویژگی‌های تبیین قانونمند را برمی‌شمرد. با توجه به اهمیت دو مفهوم «کلیت» و «ضرورت» در برداشت تحصل‌گرایانه از تبیین تاریخی به منزلۀ قانونمندی، تحلیل این دو مفهوم و معانی ممکن برای آنها حائز اهمیتی تعیین‌کننده است. به‌ویژه در خصوص مفهوم «ضرورت» تبیین احتمالی به عنوان بدیلی برای تبیین ضروری و چگونگی رابطۀ آن با علمی‌بودن علم تاریخ، مباحث جدیدی را در نظریۀ علم تاریخ برمی‌انگیزد که نویسنده می‌کوشد تا به گونه‌ای قانع‌کننده به وجوه مختلف آنها بپردازد.

سپس او به برداشت هرمنوتیکی (تفسیری) از تبیین تاریخی روی می‌آورد و به طور خاص دو الگوی تبیینی قصدگرا و روایی را مورد بحث قرار می‌دهد. افزون بر این الگوی تبیینی دیگری به نام الگوی تبیینی غایی نیز نام می‌برد که آن را ذیل الگوهای تبیینی قصدگرا را مطرح می‌سازد. در ادامه مسئلۀ دقیقی همچون «تعین فزون از حد» مطرح شده که مشکلی جدی بر سر راه الگوی تبیینی قصدگراست و تبیین رویدادهای تاریخی بر اساس مقام کنش‌گران را با دشواری‌هایی روبرو می‌سازد. لورنتس با بیان ویژگی‌های تبیین تاریخی روایی از دریزن تا گادامر، به اندیشه‌های مدرن و پست‌مدرن در این زمینه روی می‌آورد؛ هرچند در نهایت با طرح «رئالیسم علمیِ» خود به نوعی دوباره به اندیشۀ مدرن بازمی‌گردد و با جرح‌وتعدیل‌هایی قائل به نظریه‌ای تلفیقی می‌شود.

الگوی تبیینی سومی که لورنتس آن را «راه سوم» می‌نامد، الگوی تبیینی مقایسه‌ای است. از دیدگاه او این الگو، جامع میان دو دیدگاه متقابل تحصل‌گرایان و پیروان هرمنوتیک است که بر نفی مفهوم «قانون» و نیز مفهوم «علیت» در تاریخ‌نگاری و قرابت کار مورخان با هنرمندان تأکید می‌ورزند و خصوصیت شیوۀ کار مورخان را تفسیری و تابع فاعل شناسنده می‌دانند.

دایرۀ دیگری از موضوعاتی که لورنتس توجه خاصی به آن مبذول داشته، پرسش از امکان یا عدم امکان دستیابی به گزاره‌هایی دربارۀ امور واقع تاریخی است که در آن، ارزش‌ها در صورت‌بندی این گزاره‌ها دخالتی نداشته باشند و این علم را دچار شبهۀ وابستگی به ارزش‌ها نسازند. این شبهه که برآمده از نگرش تحصل‌گرایانه و ایده‌آل فاعل شناسندۀ بیرنگ است، دسته‌ای از نظریه‌پردازان در باب علم تاریخ را به طرح ایده‌آل فراغت علم از ارزش‌ها و دانش فارغ از ارزش سوق داده است.

موضوع دیرینۀ نقش اشخاص به منزلۀ افراد کنشگر و ساختارها، از جمله مباحث مشهوری است که نویسنده بدان پرداخته است. پرسش هستی‌شناسانه از واقعی‌بودن ساختارها و تقابل دو دیدگاه فردگرا و کل‌گرا در این زمینه که بازتاب خود را در نگرش روش‌شناختی فردگرایانه و جمع‌گرایانه پیدا می‌کند، همراه با استدلال‌ها و نقدهای این دو دیدگاه، عرصۀ دیگری است که لورنتس می‌کوشد تا فراتر از سنتی که پشت سر دارد، در آن به یک جمع‌بندی قابل قبولی برسد و برای کنشگری ساختارهای اجتماعی، معنای روشنی پیدا کند.

سپس نویسنده پس از ارائۀ تعریفی از علوم اجتماعی و علم تاریخ، به وارسی تأثیر علوم اجتماعی بر علم تاریخ می‌پردازد. در اینجا نسبت‌دادن کنش‌های از روی قصد به گروه‌های اجتماعی یا کل جامعه، نظیر آنچه در سطح کنشگران فردی مطرح می‌شود، معضلاتی را پیش پای مورخ می‌نهد.

در انتها کتاب‌شناسی بسیار مفصلی آمده که همگی آنها در تدوین کتاب مورد استناد قرار گرفته‌اند و گنجینه‌ای برای پژوهشگران این حوزه از پژوهش به شمار می‌رود. پایان‌بخش کتاب فهرست اعلام مفصلی است که در آن آوانگاری نام‌های اشخاص با رجوع به منابع با دقت کافی صورت گرفته است.

فهرست مطالب کتاب:

درآمد

یادداشت مترجم

پیش‌گفتار ناشر متن آلمانی

مقدمه

فصل اول: نظریۀ تاریخ چیست؟

فصل دوم: امور واقع و تفسیر

فصل سوم: امر واقع، تفسیر و حقیقت

فصل چهارم: برداشت تحصیل‌گرایانه (پوزیتیویستی) از تبیین تاریخی (1)

فصل پنجم: برداشت تحصیل‌گرایانه (پوزیتیویستی) از تبیین تاریخی (2): الگوی تبیینی احتمالی

فصل ششم: برداشت تفسیری (هرمنوتیکی) از تبیین تاریخی (1)

فصل هفتم: برداشت تفسیری (هرمنوتیکی) از تبیین تاریخی (2): الگوی تبیینی قصدگرا

فصل هشتم: برداشت تفسیری (هرمنوتیکی) از تبیین تاریخی (3): الگوی تبیینی روایی ....

فصل نهم: تبیین‌های علّی در علم تاریخ (1)

فصل دهم: تبیین‌های علّی در علم تاریخ (2)

فصل یازدهم: تبیین‌های علّی در علم تاریخ (3): الگوی تبیینی مقایسه‌ای

فصل دوازدهم: اشخاص و ساختارها در تبیین تاریخی

فصل سیزدهم: علم تاریخ و علوم اجتماعی

فصل چهاردهم: عینیت، ذهنیت و نقش ارزش‌ها

کتاب‌شناسی

فهرست اعلام

واژه‌نامه

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

نظریه و روش: تحلیل چارچوب

نظریه و روش: تحلیل چارچوب

زهرا اجاق

چارچوب‌بندی به عبارت ساده‌تر به فرایند ارتباطاتی قابل فهم ساختن گفته می‌شود که طی آن، برخی جنبه‌های

منابع مشابه

مقدمه‌ای بر تاریخ‌نویسی علم

مقدمه‌ای بر تاریخ‌نویسی علم

هلگه کراگ

تاریخ علم به عنوان یک رشتۀ دانشگاهی مستقل در قرن بیستم توسعه یافت؛ اما فعالیت‌هایی که بتوان به گونه‌