مصائب ارومیه: خاطرات سرگرد اسکندر افشارپناه
خلاصه
یکی از مهمترین بخشهای ایران که در خلال جنگ جهانی اول به دلیل چهار سال تاختوتاز سپاهیان روسیه و عثمانی به ویرانهای بدل شد، صفحات غربی ایران و بهویژه آذربایجان بود. «مصائب ارومیه» خاطرات سرگرد اسکندر افشارپناه برگ دیگری از دفتر حوادث آن دوره و همچنین پارهای از رخدادهای همان صفحات است در خلال جنگ دوم جهانی.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
یکی از مهمترین بخشهای ایران که در خلال جنگ جهانی اول به دلیل چهار سال تاختوتاز سپاهیان روسیه و عثمانی به ویرانهای بدل شد، صفحات غربی ایران و بهویژه آذربایجان بود. «مصائب ارومیه» خاطرات سرگرد اسکندر افشارپناه برگ دیگری از دفتر حوادث آن دوره و همچنین پارهای از رخدادهای همان صفحات است در خلال جنگ دوم جهانی.
اسکندر افشارپناه به سال 1275 شمسی در محلۀ خسروآباد ارومیه به دنیا آمد. پدرش میرزا محمدکریمخان صنیعالسلطنه افشار استاجلو که در شعر «هشیار» تخلص میکرد و از هوش و استعداد علمی و ادبی شایستهای برخوردار بوده است، در نقاشی، خط نسخ، نستعلیق، شکستهنستعلیق و هنر عکاسی نیز مهارت بالایی داشت و نیز در بخش علوم تجربی به قوانین فیزیک و شیمی آشنایی داشته است. اسکندرخان از کودکی تحصیلات مرسوم آن زمان را در مکتبخانه گذراند و فنونی چون عکاسی، زرگری و ساعتسازی را از پدرش آموخت. در دورۀ نوجوانی وارد خدمت نظام شد و در واحد قزاقخانه ابوابجمعی عمویش حاج محمدرحیم خان میرپنج مشغول به خدمت گردید. در سال 1292 ش با فرمان صمدخان شجاعالدوله ـ حاکم دستنشاندۀ روسها در آذربایجان ـ به ریاست ژاندارمری تبریز منصوب شد که همزمان نیز برادرش خانلرخان ریاست شهربانی تبریز را بر عهده داشت.
ارومیه که در زمان تجاوزات مسیحیان (جلوهای آسوری منطقه حکاری) بر این شهر خسارت مالی و جانی فراوانی دیده و از قدرت نظامی ساقط گردیده بود، با مساعی فرقۀ دموکرات و نیز تلاشهای اسدآقاخان فشنگچی، ریاست ژاندارمری و نظمیۀ ارومیه، امنیت شهر و اطراف برقرار گردید. اسدآقاخان برای افزایش کارآیی و حفظ روحیۀ کادر نظمیۀ این شهر اقدام به ارتقای درجۀ آنان نمود که در این بین اسکندرخان و برادرش فیروزخان و چند نفر دیگر به ترفیع درجه نائل آمدند و چندی بعد نیز منصب دیگری یافت: حکم کفالت شهربانی منطقۀ یک ارومیه. اما این آرامش کوتاهمدت به دلیل مجموعهای از عوامل از بین رفت. این بار از سوی کردها به سردستگی اسماعیل سمیتکو که حکومت شهر را قبضه نموده بودند. از آنجا که هیچ نیرو یا مقام رسمی از طرف دولت مرکزی ایران در ارومیه حضور نداشت و دولت برای بازگرداندن آرامش به این منطقه کاملاً دستوپا بسته بود، اشرار به قصد تعدی به اموال و دارایی مردم با قانونشکنی و اختلال، آشوبهای گستردهای در ارومیه به وجود آوردند. اسکندرخان نیز به همراه عدهای از مهاجرین شبانه و با لباسهای مندرس خود را به اشنویه رسانید تا از آنجا وارد خاک عراق شوند و خود را به نمایندگی ایران در بغداد معرفی نمایند. اما دیری نپایید که عملیات گستردهای جهت سرکوب اشرار و برقراری امنیت و آرامش در مناطق غربی آذربایجان صورت گرفت. با بهبودی اوضاع و شکست سمیتکو و گریختن او به ترکیه، اسکندرخان به ایران مراجعت کرده و در ادارۀ شهربانی تبریز مشغول به کار شد.
اسکندرخان در سال 1307 شمسی با درجۀ نایبسومی مدت سه سال در ادارۀ نظمیۀ اردبیل خدمت نمود و در سال 1310 به خرمشهر انتقال یافت. وی طی سالهای 1314 تا اواسط 1316 شمسی در شهربانی اصفهان و مدت کوتاهی را در شهرکرد انجام وظیفه کرد. همان سال نام فامیلیاش را از امیرافشاری به افشارپناه تغییر داد. افشارپناه در سال 1319 برای مدتی ریاست شهربانی سنندج را نیز بر عهده داشت. پس از آن دوران ادامۀ خدمتش را در شهرهای مختلفی همچون بهبهان، بوشهر، اصفهان و سنندج گذرانید. همزمان با جنگ جهانی دوم و اشغال ایران از سوی نیروهای روسیه و انگلیس که اقدامات تازهای برای توسعهطلبیهای آنان بود، او کفالت شهربانی سلمان را بر عهده داشت که طی اتفاقاتی، خانهاش از سوی اغتشاشگردان به غارت برده شد.
بعد از فروپاشی فرقۀ دموکرات آذربایجان، با توجه به تجارب گذشتۀ افشارپناه در ایجاد امنیت و برقراری آرامش در شهرهای مرزی ایران، وی به ریاست شهربانی سقر و بانه انتخاب گردید و تا اوایل 1331 در این سمت باقی ماند. در این سال به دلیل بیماری ابتدا به ارومیه و سپس به تهران منتقل گردید. هنگامی که در تهران ساکن بود، جمعی از منتفذین شهر سقز به تهران شتافته و خواستار بازگشت او به سقز شدند؛ اما بیماری سل امان او را بریده بود و سرانجام در دوم شهریور 1332 در 57 سالگی چشم از جهان فروبست و در جوار امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد.
این کتاب بر اساس یادداشتهای روزانهای که مقارن حوادث مزبور ثبت شده بودند، در دو بخش به رشتۀ تحریر درآورده شده است: بخش نخست با معرفی و شرح حالی از پدرش میرزا کریمخان صنیعالدوله افشار هنرمند، شاعر، صنعتگر معروف دورۀ قاجار و از مقربین ناصرالدین شاه آغاز میشود. افشارپناه در ادامه دربارۀ موقعیت خانوادگیاش در عصر قاجار و رویدادهای رخداده پیرامون این خانواده توضیح میدهد. وی دربارۀ برادر بزرگش خانلرخان امیرافشار ـ یکی از نزدیکان صمیمی محمدعلی شاه ـ که از دورۀ ولیعهدی تا هنگام فرار شاه مخلوع از ایران به روسیه همراه وی بوده است، اطلاعات دستاول، تازه و مهمی ارائه میدهد. مهمتر از آن آگاهیهای جالب و تازهای است که از شخصیت و دستگاه فرمانفرمایی صمدخان شجاعالدوله مراغهای حاکم دستنشاندۀ روسها در آذربایجان در اختیار میگذارد.
در ادامه از شروع جنگ جهانی اول و بیطرفی ایران در این جنگ و دستبهدست شدن شهرهای آذربایجان در اوایل دی ماه سال 1293 مطالبی آمده است. سپس وضعیت جنگهای مابین نیروهای عثمانی و روسیه و نیز به آشوب و تجری نیروهای ارامنه در سالهای پس از آن در مرز ایران و روسیه پرداخته شده است.
بخش دوم این دستنوشتهها در ارتباط با چیرگی و استیلای کردها و تحولات سیاسی جاری در ارومیه است. این دورۀ تاریخی بین مردم ارومیه به «کوردلوق» معروف شده است. ازهمپاشیدگی فوجهای افشار ارومیه و عدم حضور نیروهای دولتی در منطقه، جسارت و تعدی کردها را بیش از پیش بیشتر نمود. از سوی دیگر جمعآوری اسلحه و مهمات مسلمانهای ارومیه که در دورۀ استیلای روسیه قبلاً توسط مسیحیان صورت گرفته بود، در این مرحله برای مردم این شهر بسیار گران تمام شد. آثار بیحدومرز تضییقات و خودسریهای اکراد باعث اتفاقات تلخ و ناگواری شد. این بخش از یادداشتهای نویسنده بعد از رسیدن او به شهر اربیل عراق که در آن زمان تحت سلطۀ امپراتوری در حال فروپاشی عثمانی قرار داشت، ناتمام باقی مانده است.
اهمیت اصلی این یادداشتها از حوادث و رویدادها، دقیقاً در این است که این ضعف نسبی منابع داخلی را تا حدی برطرف مینماید. کوشش نوسنده بر آن است تا در پیمودن جادۀ ناهموار و گذر از مرزهایی که در زندگی اجتماعی هر کسی کشیده میشود، تنها رویدادها و نکتههای برجستهای را که در مبارزه وزنهای دارند، مطرح سازد و خواننده را به پیامد درستی برساند.
در بخش پیوستها نیز یک گزارش ـ بخشی از کتاب وقایع مشهور خلیلی عراقی ـ و یک سند منضم شدهاند که از لحاظ اشاره به مراحل بعدی زندگانی صاحب خاطرات میتواند مفید باشد.
فهرست مطالب کتاب:
یادداشت دبیر مجموعه
پیشگفتار
فصل اول: آغاز جنگ جهانی اول و اضمحلال دولت روسیه تزاری
فصل دوم: دورۀ استیلای کردها و مهاجرت اهالی
پیوستها:
پیوست اول: وقایع سقز
پیوست دوم: پیشنویس گزارش اسکندرخان افشارپناه به شهربانی رضائیه
اسناد و تصاویر
فهرست اعلام
پربازدید ها بیشتر ...
ایل بختیاری در دورۀ قاجار
آرش خازنیموضوع این کتاب تأثیر متقابل حکومت و ایل در حاشیۀ ایران در دورۀ قاجار است. بررسی تاریخ اتحادیۀ ایلی ب
قفلهای دستساز آذربایجان
رحمان احمدی ملکیاز بین آثار فلزی، قفل به دلیل دارابودن نوعی رمز عملکرد و درونمایۀ رازگون، از اهمیت زیادی در حیطۀ تل
منابع مشابه بیشتر ...
سفرنامۀ کلودیوس جیمز ریچ (از نینوا تا تخت جمشید)
کلودیوس جیمز ریچدقت در ثبت یادداشتها مشخصۀ اصلی سفرنامۀ کلودیوس جیمز ریچ است. در پارهای موارد، گزارشهایش دربارۀ ا
نظری یافت نشد.